خیانت خاموش همراه با جیغ و دست و هورا!
از قدیم گفتند که یه دست صدا نداره، نکته ای من باب بعضی از برنامه های کودک که طرفدارهای زیادی هم داره به ذهنمون رسید، گفتیم که با شما مامان های عزیز مطرح کنیم شاید برای شما به عنوان یک مامان دلسوز و نکته سنج و ریزبین مفید واقع بشه و البته اگه به جای یکی دو نفر صدای جمعی به گوش مسئولین برسه ، تاثیر بیشتری میتونه داشته باشه...
کار فرهنگی بسیار سخت و بامسئولیت است و کسانی که در این حوزه کار می کنند باید پشت هر کاری متفکری را گماشته باشند تا آن کار به سرانجام برسد و نتیجه بدهد. وقتی در این میان صحبت از کار فرهنگی برای کودکان می شود، حساسیت ها چند برابر است؛ چرا که کار برای موجودات پاک و صادقی هست که هر نکته ای که از کودکی بیاموزند می تواند آینده ی آنان را تحت الشعاع قرار دهد و شخصیت و شاکله ی وجودی آنها را شکل دهد.
سیاست برنامه های کودک بر این گذاشته شده که برای کودکان جنبه های آموزشی داشته باشد. سیاست گزاریِ درستی است ولی پرداختن و اجرایی کردن آن اگر با وجود کارشناس نباشد ممکن است به بیراهه کشیده شود. متاسفانه در برنامه های کودک گهگاه نکاتی به چشم می خورد که جای بحث دارد و نگرانیِ بزرگترها را در پی دارد.
گاهی هنرمند عزیزی که پا به این عرصه می گذارد همه کاره ی برنامه میشود و برای رسیدن به هدفش هرکاری می کند بدون اینکه عواقب آن را کارشناسانه بررسی کند.
- درست است که برنامه تهیه کردن هزینه بر است ولی خوب است بدانیم که چه چیز را فدای چه چیز می کنیم؟ برنامه ی کودک یک برنامه ی عمومی است و همه ی کودکان اعم از فقیر و غنی از آن استفاده می کنند. وقتی برای محصولی در این برنامه ها تبلیغاتی همراه با داستان می کنند و طوری قضیه را نشان می دهند که همه ی مشکلات با خریدن آن محصول حل می شوند ، تنها منفعتش می شود برای اسپانسر محترم. بگذریم از اینکه این داستان ها هیچ ربطی به کودکان ندارد و فقط باعث پررو شدن آنها می شود.
اگر تصور کنیم هستند کودکانی که این برنامه ها را در تلویزیون های کوچکی تماشا می کنند که والدینشان برای خرید قوت روزانه اشان هم مانده اند، پی می بریم که چه بی رحمانه برخوردی شده است و چه عموهای بی انصافی که باعث لرزش دل کودکان و والدینشان شده اند! درست است که دنیای پر زرق و برق بیرون و برنامه و تبلیغات تلویزیونی پر است از این تفاوت ها و بی انصافی ها ، ولی از کسانی که در عرصه ی کودک فعالیت می کنند انتظار می رود که به فرهنگ سازی بیشتر اهمیت دهند.
همین کودکانی که پای تلویزیون ها نشسته اند و با جیغ و دست و هورا در حال تخلیه ی انرژیِ خود هستند، باید یاد بگیرند که وابستگی خود را به داشته های مادی کم کنند و بتوانند با همانی که در وسع خانواده هست زندگیِ خود را سپری کنند، نه اینکه علنا به آنها بیاموزیم که از والدین خود انتظار داشته باشند تا همه ی آنچه را که دیگران دارند برایشان فراهم کنند.
- همانطور که میدانیم بعضی از ترانه های کودکانه با آهنگ های بسیار تند هستند که بچه ها بیشتر از مفهوم شعر به سمت آهنگ آن سوق پیدا می کنند . اما بدتر از آن این است که در برنامه های کودکان شنیدن بعضی از شعرهایی که هیچ ربطی به کودکان ندارد ، بارها و بارها دیده شده است.
متاسفانه در برنامه های عموها و خاله هایی که بچه ها برای آنها بسیار جیغ و دست و هورا می کشند شعر «من یه پرنده ام» بسیار مُد شده است و بچه ها همراه آنها می خوانند، جالب تر اینکه وقتی ادامه ی شعر توسط بچه ها خوانده می شود و حس خوانندگی آنها گل می کند و همراه با حرکات دست به «تو رو دوست دارم» ختم می شود ، با تشویق مجری رو به رو می شوند که : «اینها که از ما زرنگ تر هستند». به همین سبک که پیش برویم توجه بچه ها از مسایلی که مربوط به خودشان است منحرف شده و معطوف می شود به مسایل بزرگترها، و به قولی «پا توی کفش بزرگتر ها» کردن می شود برای بسیاری از بچه ها زرنگی و بزرگی.
جنبه تأثیر گذاری تلویزیون را كه به یاد آوریم از شعرخوانی كه از بخش های مورد علاقه كودكان است، نمی توانیم به راحتی بگذریم. استفاده از موسیقی همراه با شعرخوانی همیشه جذابیت های بسیاری برای كودكان داشته است.
موسیقی كودك شاخه ای از موسیقی است كه قاعده و قانون مختص خود را دارد. اشعاری كه برای كودكان سروده می شود، نیازمند موسیقی و آهنگ مخصوص همین اشعار است. خواندن اشعار بر اساس آهنگ هایی كه برای بزرگ سالان ساخته شده، شبیه پارازیت هایی است كه به شدت گوش را آزار داده و مانع دریافت مفاهیمی می شود كه در ضمن اجرای شعر باید منتقل شود.
این نوع شعر خوانی ها بیش از آنكه موافق سن و سلیقه مخاطبان اصلی خود باشد، مورد علاقه بزرگ سالان است. آهنگ هایی كه برای اشعار خاصی تولید شده، انتقال اهداف مورد نظر مطالب سروده شده را تسهیل می كند، یعنی شعر و موسیقی تأثیر گذاری مؤثرتر دیگری می شود و هر موسیقی نمی تواند انتقال دهنده هر مفهومی باشد.
برنامه هایی كه از شعر و موسیقی تشكیل شده، باید آهنگ سازی مخصوص كودك داشته باشد تا بتوان روی تأثیر گذاری درست و جنبه آموزشی آن صحه گذاشت. سرگرمی های كودكان با بزرگ سالان تفاوت های عمده ای دارد. برخی روان شناسان معتقدند رویارویی دائمی با سرگرمی های بزرگ سالان تأثیرات نادرست و سریعی روی كودكان دارد و باعث نوعی بلوغ زودرس همراه با بی اعتمادی به بزرگ سالان و حتی تمایل نداشتن به بزرگ شدن دارد.
ایجاد هیجان و شور و نشاط همیشه برای كودكان جذاب است، ولی هر چیز جذابی به معنای داشتن ارزش تربیتی نیست، بعضی چیزها به طور موقت ما را سرگرم می كنند، ولی ممكن است نه تنها ذهن ما را بارور و غنی نكند، بلكه مانعی بر رشد و توسعه قوای فكری به خصوص در سنین حساس كودكی باشد.
بچه هایی که می توانند از دوران کودکیِ خود بهره ببرند برای آموزش و یادگیری مسایل مختلف، متاسفانه به سمت عشق های مجازی ، آگاهانه و یا غیرآگاهانه، کشش پیدا می کنند و این می شود که آمار فسادهای اخلاقی به دبستان ها کشیده می شود. وقتی چنین شعرهایی توسط کودکان خوانده می شود، جایگاه شعرهایی مثل «منم بچه مسلمان» که همگیِ ما با آن خاطره های مشابهی داریم ، بسیار کمرنگ می شود و متاسفانه به گفته بعضی از بچه ها ، «این شعرهای بچه گانه برای کوچولوهاست» و خودشان را طرفدار شعرهایی نشان می دهند که بعضا برای بزرگترها هم همانند سم است.
واقعا داریم با نسل آینده مان چه می کنیم؟! بزرگترین خیانت های خاموش در این عرصه روز به روز فراگیرتر می شود و مسئولین سکوت کرده اند.
احتیاج به متفکرهای کارشناس و کارشناسان متفکر داریم که مرداب هایی فراهم نشود برای کودکان که در آن دست و پا بزنند و غرق شوند و بعدها نگوییم «دیدی چه شد!»
به هرحال تلویزیون به عنوان رسانه ای جذاب، بخشی از اوقات كودكان را به خود اختصاص می دهد. اگر جنبه لذت و سرگرمی تلویزیون را جنبه غالب این رسانه بدانیم، وجه آموزشی آن غیر قابل انكار و در عین حال حساس و در خور توجه است. تلویزیون نه تنها در كودكان كه در بزرگ سالان نیز تأثیرات زیادی در جهت دهی افكار، اندیشه ها، سلایق و ذائقه ها دارد.
چه بسیار برنامه هایی كه موج فرهنگی و حتی گرایش های مختلف فكری و اندیشه ای ایجاد كرده است، این تأثیر در كودكان بیشتر و عمیق تر است. قرار گرفتن كودك در شرایطی كه دارای انواع محركات دیداری و شنیداری غنی و حاوی مفاهیم اصیل و ارزش های انسانی و هنری سالم و استوار باشد، ذوق و سلیقه زیباشناسی، هنری و فكری او را به سطح بالایی ارتقاء می دهد و خواه ناخواه در بزرگ سالی گرایش كمتری به آثار سخیف و كم ارزش پیدا می كند. این تأثیر در بزرگ سالان نیز به همین صورت جهت دهنده و هدایتگر است.