محبت بی قید و شرط به فرزند
هر کودکی خواهان، نیازمند و شایسته عشق و محبت بی قید و شرط است. اگر مایلید بیشتر با مفهوم محبت بی قید و شرط آشنا شوید، با مطالعه ادامه مطلب می توانید اطلاعات کافی در این باره را دریافت نمایید...
تعریف عشق بی قید و شرط
محبت عمیق و بدون قید و شرط فارغ از هر آنچه که فرزند انجام می دهد، می باشد، بدون در نظر گرفتن رفتارها و خطاهایی که مرتکب می شود. عشق بی قید و شرط، مهرورزی بدون پیش شرط یا توقع خشنود کردن شما است. عشق مشروط عشقی است که بستگی به عملکرد و رفتار کودک دارد، در عشق مشروط کودک باید برای به دست آوردن محبت پدر و مادرش تلاش نماید.
نکته:عشق بی قید و شرط به این معنا نیست که باید با کودک مدارا نمایید و یا توقعات خود را پایین بیاورید یا فقط به آن ها امکانات دهید. فرزندتان به محدوده های امن خود نیاز دارد و در آن ها رشد می کند.
اثرات عشق بی قید و شرط و عشق مشروط در کودکان
عشق بی قید و شرط باعث ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس دایمی و خود ارزشمندی و خود باوری در کودک می شود. کودکانی که محبت واقعی می بینند حس نیرومندی از امنیت دارند و کمتر محتاج محبت هستند. در واقع سالم ترین افراد کسانی هستند که عشق خود را به راحتی به دیگران ابراز می کنند زیرا با عشق و محبت صریح و بی قید و شرط والدین خود بزرگ شده اند.
عشق مشروط باعث ترس از دست دادن رابطه یا بی تفاوتی می شود. کودکانی که با عشق مشروط و یا به شیوه های مدرسه های قدیمی یعنی «جدی تر بودن» رشد می کنند احساس نا امنی می کنند و هیچ جایی را برای یافتن آرامش ندارند. این یک تصویر اشتباه است که فکر کنید توجه زیاد باعث لوس و ننر شدن فرزند می شود. بلکه باعث می شود سازگارتر و مستقل از دیگران بار بیاید. فرزندان خانواده های با عاطفه، آمادگی بهتری برای مواجهه با شکست ها و ناکامی های زندگی روزانه دارند.
محبت بی قید وشرط در مقابل محبت مشروط
محبت بی قید و شرط یعنی محبتی که بدون هیچ گونه چشم داشتی نثار کودکان می شود و آن ها را به لحاظ عاطفی غنی می کند. والدین می توانند با ابراز عشق وعلاقه به نوزادان و فرزندان خردسال خود بفهمانند که آنها را به عنوان عضوی از اعضاء خانواده پذیرفته اند.
به تدریج که کودک بزرگ میشود و در میابد که این علاقه نسبت به او بی قید و شرط است ، حس غرور و ارزشمندی در او رشد می کند و از این که می تواند با رفتارهای پسندیده خود رضایت والدین و سایر اطرافیانش را به دست آورد ، احساس رضایت و خشنودی خواهد کرد. در حالی که اگر کودک تصور کند برای دوست داشته شدن حتما باید کاری را صحیح انجام دهد، همیشه در این نگرانی به سر خواهد برد که اگر اشتباه کند ، حمایت و علاقه والدین خود را از دست خواهد داد.
بزرگ ترین ترس کودک نیز این است که پدر و مادرش او را دوست نداشته باشند و رهایش کنند. برای مثال، هنگامی که مادری به فرزندش می گوید: اگر شلوغ کنی ، دوستت نخواهم داشت و یا اگر نمره بیست بیاری خیلی دوستت دارم، تنها موجب نگرانی و ترس فرزندش از طرد شدن می شود. به عبارت دیگر، دوست داشتن او منوط به ساکت بودن و یا نمره بیست آوردن است.
گروهی از والدین نیز از محبت خود به عنوان وسیله ای برای کنترل فرزندانشان استفاده می کنند و فقط زمانی به آنها محبت می کنند که رفتار کودک مورد تاییدشان باشد. آنها با این کار خود، تنها حرکات و رفتار فرزندان را تحت کنترل در می آورند و مانع ایجاد حس اعتماد به نفس و استقلال در آنها می شوند.
والدین با تکرار این روند و وابسته کردن کودکان به ارزش ها و معیارهای خود، موجب بروز احساس گناه در کودک می شوند تا حدی که اگر در آینده هم از ارزش ها و خواسته های والدین خود سرپیچی کند شدیدا مضطرب شده و خود را گناهکار می دانند.
شما به عنوان یک پدر و یا یک مادر کدام روش محبت کردن را در پیش گرفته اید؟ آیا تا به حال به این سوال فکر کرده اید؟...
منابع:
- دانشنامه ی فرزند
- مریم عبداللهی ( روانشناس، مشاور و درمانگر)