مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

ارتباط بهتر نوجوانان و والدين

1393/10/22 6:29
نویسنده : یه مامان
2,697 بازدید
اشتراک گذاری

 نوجوانی 19ساله هستم. از دست خانواده ام شاکي ام. والدينم اصلا به فکر من نيستند. غرق در کارهاي خودشان هستند و احساس مي کنم من را فراموش کردند. حس نمي کنندکه من نوجوانم و از همه بيشتر به آن ها احتياج دارم. به قول هايي که به من مي دهند پايبند نيستند. خيلي ناراحتم!

روي صحبت ما در اين نوشته با دو گروه است ابتدا نوجواناني که چنين مشکلاتي دارند و سپس والدين آن ها...

با توجه به اين سؤال و ابراز ناراحتي شديد از شرايط، اولين اقدامي که بايد انجام دهيد، مشورت با يک بزرگ تر فهيم و يا مراجعه به روان شناس است. قبل از پرداختن به راه حل، ابتدا شما را با چرايي و علت مسئله روبه رو مي کنم تا بهتر بتوانيد بر اوضاع مسلط شويد.

بيشتر بشناسيد

وجود تعارض و اختلاف سليقه بين نوجوان و والدين به خاطر شرايط خاص نوجواني امري طبيعي است. اما مديريت اين شرايط و جلوگيري از منزوي شدن نوجوان نياز به مهارت کافي دارد. در اين شرايط هم نوجوان و هم والدين به شناخت بيشتر طرف مقابل نياز دارند؛ براي مثال نوجوان اصلا نصيحت پذير نيست و متأسفانه برخي والدين با تکرار و اصرار بر اين امر، موجب فاصله گرفتن نوجوان از خودشان و کل خانواده مي شوند. از سويي نوجوانان بايد بدانند والدين هر کاري مي کنند به خاطر عشق و علاقه به فرزندشان است اگر گاهي توهين و تحقيري انجام مي گيرد نشانه ناتواني والدين در حل مسئله است نه چيز ديگري.

اگر نوجوان هميشه قصد و هدف واقعي والدين خود را بداند با احساس بهتر و مطمئن تري مي تواند با آن ها رابطه اي منطقي برقرار کند و چنين ارتباطي موجب آرامش و برآورده شدن توقعات دو طرف خواهد شد. پس نوجوانان عزيز اگر مي خواهند از بحراني که امروز احساس مي کنند در ارتباط با والدين خود دارند، رها شوند و در آينده با هم کلاسي ها، همکار، همسر و فرزند خود دچار بحران هايي از اين نوع نشوند، بايد از همين حالا مراقب باشند تا برچسبي که به رفتار ديگران مي زنند، منطبق با واقعيت باشد.

براي اين منظور بايد از خود بپرسيد آيا واقعا تحليل شما که به صورت خودکار و قالبي از رفتار افراد در ذهنتان شکل مي گيرد، درست و بي نقص است؟

خوب است بدانيد منشاء احساس ناکامي و به دنبال آن خشم، سرخوردگي و ناتواني، اين جمله است: «او قصد آزار من را دارد و من هم بايد يا تحمل کنم يا مقابله به مثل.» همه ما متناسب با اين که منبع و علت آزارمان چه بوده است، واکنش هاي مختلفي نشان مي دهيم که يکي از آن ها تحمل افراطي است که به علت ناتواني در حل مسئله بروز مي کند و رفته رفته به رفتارهاي خودتخريبي تبديل مي شود که در اين سؤال به نمونه هايي از آن اشاره شده است. حالا که علت ماجرا را دانستيد، بهتر مي توانيد با مشکل خود کنار بياييد و آن را حل کنيد.
بر خلاف نظر شما که احتمالا فکر مي کنيد بايد پدر و مادرتان تغيير کنند و به عبارتي به حرف شما گوش کنند، در واقع خود شما بايد با تغيير نگرش و رفتار درست بر اساس نگرش جديد زمينه همراهي و هم سويي آن ها را فراهم کنيد. شايد با روش ذکر شده موافق نباشيد که اين مسئله غيرطبيعي نيست ولي مي توانيد به عنوان کنجکاوي نوجوانانه هم که شده، آن را امتحان کنيد، شايد نتيجه گرفتيد!

و اما والدين عزيز

در مقابل، والدين نيز وظيفه دارند با مطالعه و مشورت به دنياي نوجوان خود نزديک تر شوند.

سعي کنيد به نوجوان دستور ندهيد؛ بلکه او را در انجام امور سهيم و اجازه فکر کردن و زمينه انتخاب را مهيا کنيد. احترام، اجازه ابراز وجود، فرصت انتخاب، تصميم گيري و روبه رو شدن با پيامد رفتار در حد خود و در نهايت احترام شيوه هايي است که به شما کمک فراواني خواهد کرد

يادآوري مي کنم فرزندتان تنها براي يک يا دو سال با شما زندگي نمي کند، او از نوزادي با شماست و خواهد بود. اگر غذايي خوشمزه و خوش بو مي خواهيد، به مهارت، تجربه و زمان طبخ کافي نياز داريد.

فرزنداني عجول و بي تحمل نتيجه تعجيل در تربيت است.

منبع: سایت آحاد 

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان یاسمن و محمد پارسا
22 دی 93 9:11
سلام ممنون از مطلب مفیدتون خیلی خوبه که والدین رفتار نوجوان و خوب درک کنند در برابر اشتباه یا اشتباهاتش اینقد مقاومت نکنند و وقت و بی وقت در پی انتقام از رفتار بدی که مثلا دو روز پیش داشته نداشته باشند یکی از اقوام نزدیک ما هست که همش در حال جنگیدن با پسر نوجوانشه مادر عصبی اصلا نمی دونه چطور رفتار کنه با اینکه معلمه و جزئ قشر فرهنگی جامعه هستش رفتار خوبی با پسرش نداره همش در حال جنگ و کش مکش با پسرشه انتظارهای بیش از حد داره چون من و شوهرم خونه نیستیم (همسرشون هم معلمه البته تو شیفت مخالف هم هستند )باید همه کارا را علی انجام بده مواظب بچه ها باشه خریدهای بیرون و انجام بده درسشم بخونه البته علی خیلی همکاری نمی کنه بیشتر هم سر لجبازی که چرا مامان فلان رفتار بد و با من می کنه به مرور رفتار علی هم خیلی بد شده اگه الان مامانش با ارامش هم صداش می کنه علی با تندی و پرخاش جوابش و می ده اما من می دونم ته دلش ناراحته و دوست نداره رفتارش تند باشه خیلی خیلی هم دلسوز و مهربونه اما سر لج و لج بازی با مامانش را داره مثلا دوست داره پلیس باشه اما مامانش می گه نه کار نظامی به درد نمی خوره به دنباله رسیدن به شغلهای بهتر از پلیس بودن باش اما علی سر لجبازی داره و می گه حرف من یکلامه اما وقتی من باهاش صحبت کردم از حرفهاش فهمیدم که از لج مامانش می خواد دنبال شغلی بره که اون دوست نداره اما دوست نداره ناراحتشم کنه اما چکار کنه که مامانش غرورش و خورد میکنه البته علی هم رفتار بدی با برادرهای کوچکتر از خودش داره می زنتشون دعوا الکی باهاشون می کنه وخلاصه من حدس می زنم تمام رفتارش سر لج و لج بازی با بابا و مامانشه حتی یه وقتهای من به مامانشم گفتم که رفتار خوبی با پسرش نداره جوابش این بوده که من می رم مدرسه سر کلاس با 32 تا بچه سر و کله می زنم وقتی میام خونه انتظار این رفتارها را ندارم در قبال زحمتی که می کشم دوست دارم پسرم بهتر از این باشه اخه ایا شما رفتار درستی با پسرت داری که رفتار اونم درست باشهالبته که مادرشم دوست داره همه چیز خوب باشه اما با انتظاراتی که از علی داره بیش از حده نمی دونم ایشالاه که همین علی مامانش و درک کنه که مریضه (دیابت و ناراحتیهای که پیامد همین بیماری هست کما یش در مادر خانواده وجود داره ) و همینطور مامانش فکر نکنه تمام امورات مربوط به خانواده را علی باید انجام بده اینم بگم که علی با وجود این همه جنگ و دعواکه به وجود میاد در خونه درسش خیلی عالیه و رفتارش با کسای دیگه در حد خیلی خوب و مطلوبیه و همه از این پسر تعریف و تمجید می کنند کاش همه چیز درست بشه
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز یاسمن و محمدپارسا ممنون از اینکه وقت گذاشتید و برامون نظرتون رو نوشتید، خیلی ناراحت شدیم به خاطر این جو به وجود اومده بین این مادر و پسر و دعا می کنیم که خدا کمک کنه و همه چیز درست بشه. ان شاالله که همه ی ما بتونیم از همین کودکی با بچه هامون رابطه ای دوستانه برقرار کنیم و در هر مرحله از رشدشون متناسب با همون مرحله باهاشون رفتار کنیم.
مامان فرنيا
22 دی 93 12:52
نميدونم بعدا كه دخترم بزرگ بشه و بعنوان يك نوجوان چطور باهاش برخورد كنم اما واقعا گذر از دوران نوجواني خيي سخته هم براي خود نوجوان هم براي والدين
یه مامان
پاسخ
بله، دوران سختیه البته هر دوره اگه اطلاعات درباره اش داشته باشیم و درست عمل کنیم ان شاالله به خوبی سپری میشه و اگه درست عمل نکنیم خیلی سخت میشه. باید از همین الان این دیدگاه رو توی خودمون تقویت کنیم که ما مالک بچه ها نیستیم و فقط امانتدار و راهنماشون هستیم و باید در هر دوره باهاشون دوست باشیم و سعی کنیم تا جایی که می تونیم درکشون کنیم. ما برای شما دعا می کنیم و شما هم برای ما دعا بفرمایید
مامان شبنم
22 دی 93 15:44
سلام مطلب جالبی بود و ما هم دقیقا مورد مشابه مامان یاسمن و محمد پارسا داریم البته در مورد شخص مورد نظر ما مادر خانه دار ولی بسیار کم صبره و مدام در حال تحقیر بچه هست از بچگی پسرش همین روش رو داشته تا الان که هشت سالشه و به تمام معنی یک شخصیت ضد موقعیت شده حتی برای سایر افراد یعنی اگر همه ناراحت باشن اون شادی می کنه اگر همه ساکت باشن اون صدا میده حتی دیگه صحبتهای محبت امیز سایر افراد هم براش جذابیت نداره به حدی این بچه جلوی دیگران شماتت شده که حتی بچه های هم سن و سالش هم شجاع شدن و به راحتی تحقیرش میکنن من تازگی این بچه رو دیدم و واقعا افسوس خوردم چون این بچه رو از کوچکی می شناختم و میدونم که هوش زیادی داشت ولی الان درسهای خودشم به زور می خونه و متاسفانه مادرش هم به هیچ وجه نصیحت پذیر نیست و من به شخصه نگرانم که چی قراره سر این بچه و بچه های این مدلی بیاد
یه مامان
پاسخ
ســــــــــــــــــــــلامممم همیار مهربون،مامان شبنم خانوم گل واقعا چقدر دردناکه وقتی آدم این بچه ها رو می بینه کاش خدا وقتی بهمون بچه میده صبر و حوصله و توان تربیتش رو هم بهمون بده تا به بهترین نحو با این امانت های الهی برخورد کنیم ممنون از نظری که برامون نوشتید
مامان اهورا
23 دی 93 0:39
سلام،جالب بود،به نظرم بچه ها هرچه بزرگتر میشن مشکلاتشون هم بزرگتر میشه ،رفتار با نوجوانها واقعا واقعا سخته چون خودم خواهرزاده و برادر زادهام و مشکلاتشون رو دیدم و درک کردم ،البته فکر میکنم رفتار با نوجوان پسر خیلی سخت تر هست تا دخترها ،شاید چون دخترها بیشتر به مادر نزدیکن رابطه بهتری دارن فکر میکنم اگه پدرها هم بتونن رابطه صمیمانه و دوستانه ای با نوجوان پسرشون داشته باشند خیلی از مشکلات حل میشه البته من زیاد برای اهورا نگران نیستم چون خدارو شکر شوهرم رابطه خوبی با بچه های نوجوان داره توی هر جمعی که وارد میشیم دور بر شوهرم رو نوجونها و جوانها میگیرن یعنی ایشون اونها رو زیاد تحویل میگیرن شوهرم همیشه میگه باید به بچه ها شخصیت داد تا اعتماد به نفسشون بالا بره ،امیدوارم همه پدرمادرها بتونن رابطه دوستانه ای با بچه ها شون داشته باشند،آمین
یه مامان
پاسخ
سلام بر همیار و همکار عزیز و مهربون بله قبول داریم سخته و ما هم در اطرافمون نوحوانانی هستن و این رو میبینیم. خدا به همه ی پدر و مادرها کمک کنه و بچه ها رو در تمام مراحل زندگیشون در پناه خودش حفظ کنه و بهترین دوستان و معلمان و راهنماها رو سر راهشون قرار بده ان شاالله خدا این آقای همسر رو هم برای شما و اهورا جان خفظ کنه