مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

اهمیت تنبیه و تشویق 6؛ جایزه (قسمت پایانی)

1393/7/29 9:46
نویسنده : یه مامان
4,473 بازدید
اشتراک گذاری

در قسمت قبل به اهمیت تشویق و بهترین نوع تشویق پرداختیم در این قسمت به ذکر نکاتی در این باره و مساله ی جایزه می پردازیم...

 

چند نکته در مورد تشویق:

-        تشویق برای دیدن است نه برای دیده شدن. معنی این حرف، این است که با بچه هایتان شو ندهید. جلوی دیگران دائم مطرحشان نکنید و به رخ دیگران نکشید. این کارها تشویق نیست، مخرب هستند. این کارها بچه ها را محتاج تشویق و محتاج توجه دیگران بار می آورد و در نهایت برون کنترل می شوند. یعنی اگر از بیرون تأیید گرفت همه چیز خوب خواهد بود اما اگر تأیید نگرفت ................

-        در تشویق خلاقیت داشته باشید. یک وقت لازم است جیغ بزنید، یک وقت پشتک بزنید. خلاق باشید. یک سره فقط عالیه، خوبه، آفرین، بارک ا... نگویید. بچه ها را با تشویق شرطی نکنید.

جایزه

جایزه یکی از مظاهر تشویق است که در جامعه ی ما بسیار وسیع است. دائم در محاوره ها این کلمه جاری است، "جایزه برات می خرم، جایزه چی میدهی؟"  ما در رویکرد کودک متعادل به جایزه معتقدیم ولی بهترین جایزه ها را جایزه ی معنوی می دانیم مثل لبخند مادر، شادی مادر و .......، حالا اگر هم می خواهیم جایزه بدهیم دو تا شرط دارد، در دو حالت جایزه می دهیم:

مورد اول این که کودک در یک کاری تداوم داشته باشد، پشتکار داشته باشد مثل مسواک زدن، یک جوری به بچه نشان می دهیم که "من دیدم مثلاً دو ماهه که داری مرتب مسواک می زنی یا کار دیگری را انجام می دهی". یا یک اتفاق ناگهانی افتاده است مثلاً مسافرتی بوده و ماشین خراب شده است و .... فرزندمان آن قدر عالی همکاری کرد که ما حض کردیم و یا مهمانی بوده و او خیلی آرام و همراه بود. یک جوری نشان می دهیم که دیدم. و با دادن جایزه قدردانی می کنیم.

مورد دوم این است که جایزه باید بدون برنامه ریزی قبلی، غیرمنتظره و غیر مترقبه باشد. از سه ماه قبل دائم نمی گوییم که "اگر این کار را کردی، برات جایزه می خرم"، اصلاً این کار را نکنید. بلکه زندگی روال همیشگی اش را داشته باشد اما پدر و مادر با هم هماهنگ باشند که یک جایزه بخرند و کودک اصلاً نداند. این حرف ها مثل: "کارنامه ات را بگیر بیار برات جایزه بخرم"، حق حساب است، رشوه است؛ در صورتی که جایزه رشوه نیست. مثلا بچه تف می کند! مادرش میگوید: "مامان جان تف نکن"، بچه: "دوست دارم تف کنم". مادر: "عزیزم تف نکن، اگر تف نکنی یک جایزه برات می خرم". بچه: "چی می خری؟" مادر: "یه ماشین کنترلی! " بچه به تف کردن ادامه میده، مادر: "هواپیما!" باز بچه به تف کردن ادامه میدهد بالاخره چانه می زنند و به هلیکوپتر رضایت می دهد. بچه میرود و دو روز دیگه میاد و یک کار دیگری را شروع می کند و جایزه می خواهد. با این حالت بچه ها جایزه بگیرهای حرفه ای می شوند.

جایزه باید غیرمترقبه باشد و برای کودک هیجان داشته باشد. اگر بدون هیجان باشد هیچ اثری نخواهد داشت. مثلاً بچه سه ماه است که یک توپ یا یک اسباب بازی را می خواهد، تمام دلش دنبال آن بوده حالا این بچه دو ماه است که مرتب مسواک میزند، مادر خلاق یک مسواک بزرگ درست می کند و روی آن می نویسد: "قربون اون مسواک زدنت برم" و یک توپ هم که بچه خیلی دوست داشته را کادو پیچ می کند و با پدر هماهنگ می کند که پدر بچه را مشغول کند، مادر هدیه ها را می برد توی دستشویی آویزان می کند، کودک که میرود مثل همیشه مسواک بزند ...... حالا حال این کودک چگونه خواهد بود؟ این میشود جایزه. این کودک تا آخر عمرش مسواک خواهد زد و اصلاً از مسواک زدن لذت خواهد برد.

در کتابی که درباره ی آموزش و پرورش ژاپن بود نوشته بود که آقایی به نام سوزوکی در ژاپن مربی ویولون کودکان دو ساله هستند و معتقدند که همه ی بچه ها استعداد ویولون زدن را دارند. اولین جلسه و اولین درس این مربی این است که کودک وارد سالنی می شود که بچه های قدیمی و پدر و مادر های شاگردان قدیمی در آن سالن حضور دارند و همه به محض این که هر بچه ای وارد می شود، بلند می شوند و دست می زنند، کودک از پله ها بالا می رود و می رود روی سن و یک ویولون کوچک با یک آرشه را برمی دارد و دوباره همه ی جمعیت برایش دست می زنند، کودک به جمعیت تعظیم می کند و پایین می آید و کودک بعدی ......... و درس آن روز تمام می شود بدون این که حتی یک آرشه بکشند. ابراز احساسات جمع برای همیشه در مغز کودک حک می شود. هر وقت ویولون ببیند احساس افتخار می کند. این جایزه است. با این نگاه به بچه هایمان جایزه بدهیم وگرنه جایزه بگیر حرفه ای و رشوه بگیر بار می آوریم.

برگرفته از نشست های آقای محمود سلطانی

پسندها (1)

نظرات (5)

مامان شبنم
29 مهر 93 10:46
سلام ممنون از این مطالب بسیار زیبا واقعا که این سری مطالب بسیار خوب بود و به زبانی روان نوشته شده بود من فعلا فقط در یک مورد از جایزه استفاده کردم اونم دستشویی رفتن بود که دخترم داشت یواش یواش شرطی می شد حتی وقتی جایزه اول رو می گرفت حاضر نبود بیرون بیادو میخواست انقدر بمونه تا کار دیگه ای انجام بده و دوباره جایزه بگیره برای همین یه روز بهش گفتم جایزه تموم شد و از اون به بعد سعی کردم براش ایجاد انگیزه کنم مثلا میگم بیا بیرون کارتون داره یا بریم میوه بخوریم یا بریم بازی کنیم نمی دونم اینا اون جایزه های معنوی حساب میشن یا نه ولی فعلا خیلی بهتر جواب دادن
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله با نظرتون موافقیم، برای خودمون هم خیلی مفید و جذاب و جالب بود ممنون که تجربه تون رو برامون نوشتید، این قبیل تجربیات به نظر ساده اما مهم خیلی میتونه برای بقیه مفید باشه
مامان فرنيا
29 مهر 93 13:52
مثل هميشه عالي و مفيد و كارامد
یه مامان
پاسخ
خوشحالیم که اینطور بوده ممنون از همراهی همیشگیتون
مریم مامان دونه برفی
30 مهر 93 10:03
با سلام و تشکر ...موفق باشید.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون، سلامت باشید
بابا و مامان
1 آبان 93 21:44
مامان اهورا
2 آبان 93 23:32
سلام واقعا مطالب مفید و کاربردی بودند ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه، قابل شما رو نداشت