مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

همسرداری: پذیرش همسر همانگونه که هست...

1393/6/25 18:52
نویسنده : یه مامان
3,423 بازدید
اشتراک گذاری

من عاشق جمع های دوستانه ام. برای دوستانم حرمت و علاقه زیادی قائلم . گاهی دور هم جمع می شویم و این دورهم بودن ها ٬ فرصت خوبی است تا از احوال هم آگاه شویم . برای دردهایمان به دنبال چاره می گردیم و یکدیگر را در خوشی هایمان سهیم می کنیم...

یکی از همین دوستان عزیز ما صاحب یک کوچولوی زیبا و سرحال و البته مثل تمام بچه ها شیطان.دوست ما و همسرش هر دوتحصیل کرده دانشگاه هستند و مثل اغلب زوج های جوان گاهی بین شان مشاجراتی هم پیش می آید . آنروز با چشمانی که اندوه از آن می بارید لب به شکایت گشود.- طهورا خسته ام کرده (همسرش را می گفت.) از بس طرف خانواده اش را می گیرد انگار اصلا" مرا نمی بیند . برادرش رو نگاه کن اینقدر مرد خوبیه خیلی هوای زنش رو داره . مرتب جلوی خانواده اش از زنش دفاع می کنه . چی می شد اگه شوهر من هم مثل برادرش بود ؟! بعد هم ادامه داد: دیشب با هم دعوامون شد بهش گفتم : یه نگاه به برادرت بنداز ببین چقدر مهربونه٬ ببین چقدر هوای زنش رو داره٬ اما تو چی !؟ کاش اصلا" به جای تو داداشت می اومد خواستگاری من ... کلامش که  به اینجا که رسید مثل آدمی که بهش برق وصل شده باشه تکانی خوردم ...

پذیرش همسر:

به غلط می پنداریم که همسر ما باید آن گونه باشد که ما دوست داریم . زنان همیشه سعی می کنند که مردها را عوض کنند و اصلاح نمایند. زن فکر می کند که اقداماتش برای عوض کردن مرد کاری دوست داشتنی است ٬ اما مرد احساس می کند که تحت نفوذ وکنترل است و این برای هر مردی زجرآور است .اگر همسرمان را دوست داریم ٬ سعی در عوض کردن او ننماییم . پذیرفتن خصوصیات هر کس آسانتر از انکار خصوصیات اوست .البته این به آن معنا نیست که نباید هرگز از همسر انتقاد کرد یا در جهت اصلاح صفت بد او برآمد٬ باید دقت کرد و از راه درست وارد شدهنگام فشارهای روحی به او بگوییم: تو قادر هستی بهترین کار را انجام دهی . من مطمئن هستم که از عهده ی آن برخواهی آمد.  

رازداری و وفاداری:

از مهمترین موارد این بحث می شود به مسئله رازداری و وفاداری نسبت به او ٬ جانب داری از شوهر در حضور و غیابش ٬ کمک به افزایش اعتماد به نفس او و پرهیز از مقایسه کردن همسر با دیگران و یا همکارانش می باشد. زن فهیم هرگز سخنان و یا مسایل خصوصی همسر خویش را در جای دیگر یا برای اقوامش بازگو نمی کند. هر مردی دلش می خواهد که برای همسر خود یک قهرمان باشد . پس مرتب به او یادآور شویم که تو قهرمان زندگی منی

بیاییم هرگز از همسر خود خرده نگیریم و تحقیرش نکنیم٬ با حالت و سخنان طعنه آمیز با او صحبت نکنیم . هیچ گاه موقعیت های برتر دیگران را به نشانه ی تحقیر همسر بیان نکنیم. هرگز او را با یکی از مردان دیگر مقایسه نکنیم.

 

 با طهورا  در قسمت های بعد همراه باشید...

پسندها (2)

نظرات (10)

مامان فرنيا
26 شهریور 93 7:57
سلام و صبح بخير نميدونم درباره اين پستتون چي بايد بگم نميدونم بايد بگم مخالف حرفهاتون هستم يا موافق مثالي كه از زن توي مترو زديد عاليه كه زن را ارام كرديم ولي واقعا كار مرد درست بود؟!!!!! و آيا اين مرد زمان هديه خريدن براي همسرش هم همين ديدگاه را دارد يا نه مسائل و مشكلات مادي را در نظر ميگيرد؟ همسرمان را همانطور كه هست بپذيريم به نظر من اين حرف يعني موقع انتخاب درست انتخاب كنيم و بعد ايرادهاي كوچيك را ببخشيم چون ما هم دقيقا همين وضعيت را در مقابل همسرمان داريم اما اگر موقع انتخاب بهر دليلي شناختمان درست و كامل نبود ولي بعد از ازدواج بايد هر دو به سمت هم قدم بردارند نه اينكه بگيم همسرمان را هرطوري هست بپذيريم و صد البته كه در مطلب هم گفته شد از راه درست وارد شويم نه فقط زبان به ايراد باز كنيم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما بخیر و شادی باشه ان شاءالله شما هر نظری در مورد هر مطلبی داشته باشید برامون خیلی دوست داشتنی و قابل احترامه! و همیشه منتظر شنیدن صحبت های قشنگتون هستیم. چون از زبون کسی هست که خودش برامون عزیزه در مورد مثال زن مترو، متاسفانه متوجه نشدیم قضیه از چه قراره، از وبلاگ طهورای عزیز دیده بودید؟ میشه لینکش رو به ما هم بدید؟
مامان فرنيا
26 شهریور 93 8:02
هميشه در اطرافيانم ديده ام زنها هميشه احترام مردشان را دارند كه مبادا غرورش جريحه دار بشه، مبادا جلوي دوست و فاميل تحقير بشه چون مرده و مردها غرور دارند اما برعكسش را زياد ديده ام يعني مرد سر زن در جلوي ديگران داد كشيده فقط به اين دليل كه عصباني بوده بعد همه گفته اند اشكال ندارد خوب مرده ديگه!!!! گاهي عصباني ميشه به نظر من وقتي از طرف زن بي احترامي به همسر ميبينيم كه ديگه كارد به استخوانش رسيده باشه چون فرهنگ ما مرد سالار است و من هزاران مطلب در مورد اموزشهاي زندگي زناشويي و خانوادگي براي زنها ديده ام اما به نسبت مطالب كمتر براي آموزش مردها عذر ميخوام اينطور نوشتم اما اينقدر گذشت، فداكاري، وفاداري، قانع بودن از زنها ديده ام اما از مردها نديده ام شايد اگر هزارن مطلب درباره نصيحت زن در رابطه با ارتباط با خانواده همسر(رابطه عروس مادر شوهر وخواهرشوهر )ببينم متعجب نشم چون چيزي است كه هميشه و همه جا شاهد ان هستيم
یه مامان
پاسخ
دغدغه هاتون رو با اعماق وجودمون درک می کنیم، چون ما همه از یک جنس هستیم، اون هم از اون جنسی که بهترین مخلوق خداست و همه ی آسمان ها و زمین به خاطر او و پدر و همسر و پسرانش خلق شدند. توی پرانتز بگم، همه امون می دونیم فلسفه ی وجود کوه ها چیه؟ توی قرآن اومده که کوه ها همجون میخ هایی هستند که زمین رو از متلاشی شدن حفظ می کنند، کوه مظهر استواریه؛ زن در مورد حفظ زندگیش به کوهی می مونه که خدا این استواری رو درون اون گذاشته. وقتی زنهایی رو می بینیم که واقعا دارن زندگی هاشون رو با مدیریت و استدلالشون مدیریت می کنند و نمی ذارن این زندگی به خاطر عصبانیت های زودگذر از هم بپاشه نه تنها نباید ناراحت بشیم، که باید به این جنس لطیفمون که نقش کوه در برابر زمین رو داره و اون رو از متلاشی شدن حفظ می کنه ببالیم. احترامی که دینمون برای این جنس لطیف قائله پوشیده نیست و قبول داریم که این حقوق و احترام ها بعضی وقت ها از طرف مردها نادیده گرفته می شه، ولی اگه یه کم توی خلقت پسرها و دخترها توجه کنیم می بینیم که این تفاوت از آغاز خلقتشون مشهوده، دخترها خیلی عاقل تر از پسرها عمل می کنند، زودتر بزرگ میشن، بهتر می تونند احساسات طرف مقابل رو مدیریت کنند و خیلی تواناییهای دیگه که همه امون با کنکاش توی خودمون بهش پی می بریم. پرانتز بعدی رو باز می کنیم، به نظر شما یه درخت چه موقع به کمال خودش میرسه؟ یه گل چطور؟ اصلا هر وسیله و هر چیزی که دورمون هست، چه موقع به کمال میرسه؟ مسلما جواب اینه که وقتی اون شیء و یا وسیله از تمام توانایی ها و امکاناتش برای رشد استفاده کنه، اگه درخت سیب ، سیب نده، اگه کاج توی سرما دووم نیاره، اگه سپیدار چوبش سست باشه و ... اون وقت دیگه به هیچ دردی نمیخوره. چون اون توانایی هایی که خدا بهش بخشیده رو استفاده نکرده. کمال هر کسی که زن و چه مرد، در اون هست که از تمام توانایی هایی که خدا درون اون به ودیعه گذاشته استفاده کنه. حالا اگه اون درخت سیب بگه من دیگه سیب نمیدم، چون اون درخت پرتقال هم پرتقال نمیده، به نظرتون به خودش صدمه نزده؟ و یا خودش مانع کمال خودش نشده؟ پس باید برای اینکه به کمال برسیم، بدون توجه به اطرافمون باید از نهایت توانایی های خودمون استفاده کنیم. مرحوم آقای آیت الله بهجت(ره) عارف برجسته وقتی می خواستند به زوج های جوانی که برای عقد به خدمت ایشون می رسیدند سفارش کنند، به هر کدام از عروس و داماد می گفتند که موقع شنیدن نصیحت ها به طرف مقابل گوش خودشون رو بگیرند، و این به خاطر این بود که می فرمودند، باید فقط وظایف خودتون رو انجام بدید و نگاه نکنید به اینکه طرف مقابلتون چقدر در مقابل وظایفش سهل انگاره؛ انسان اگه با خدا معامله کنه و این رو قبول داشته باشه که تمام سختی هاش رو خدا داره می بینه، خیلی با آرامش بیشتری می تونه زندگی کنه. البته اگه بشه اون مشکل و یا رفتار طرف مقابلش رو با سیاست ها و مدیریت های قوی و ظریفی که خدا درونش قرار داده، بدون اینکه به شخصیت طرف مقابلش صدمه بزنه، برطرف کنه که خیلی عالیه؛ و تمام این صحبت های گفته شده برای مواقعی هست که هیچ کاری دیگه نشه کرد و شرایط رو باید پذیرفت. اون بانوان بزرگواری که در برابر عصبانیت ها و ناملایمات زندگیشون صبوری پیشه می کنند در حقیقت دارند جای خودشون رو توی اون دنیای باقی مستحکم تر می کنند، چرا که حضرت زهرا(س) نوید دادند به زنانی که در برابر بداخلاقیهای شوهرشون صبوری می کنند همنشین ایشان باشند .
بابا و مامان
26 شهریور 93 8:10
سلام من الان اینطوریمکلی نوشتم پرید
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ما هم با شما همراهی می کنیم
مامان فرنيا
26 شهریور 93 8:13
من اين حرفها را فقط بخاطر ديدن زندگي خواهر و مادر و اقوام نزديكم نميگم اينجا سركار هم شاهدم زني كه دوست نداره كار كنه و قانع است به داشتن خانه اي 75متري و ماشين اما همسرش چون ميخواد ماشين مدل بالا بخره اصرار به شاغل بودن همسرش داره و زن بخاطر همين موضوع بچه دوم مياره كه شايد بخاطر مرخصي 9 ماهه بيرونش كنند و اين مرد سر سفره افطار جلوي مادر زن داد ميزنه چرا غذا نيم ساعتي دير اماده شده زني كه همسرش فكر ميكنه قهرمان زندگي زنش است و ميتونه تصميم بگيره يكباره ساعت 5عصر مهمان شام دعوت كنه يا ظهر ساعت 12 تصميم بگيره برن مسافرت و با وجود دوست زن در خانه اين تصميم عملي بشه و زن با دوستش كه براي نهار دعوت كرده با شرمندگي خداحافظي كنه مردي كه جلوي خانواده مادر خودش و خواهر همسرش داد ميزنه و بعد در شبهاي تنهايي وقتي ميخواد عذر خواهي كنه ميگه اخه منو درك نميكني من مرد هستم و عصباني ميشم ولي عاشقانه دوستت دارم تو نبايد ازم دلگير بشي و...... و همه اين زنها همسرشان را دوست دارند و هر روز براي سالگرد ازدواجشون دوست دارند همسرشون را سورپرايز كنند غذاهايي درست كنند كه همسرشون دوست داره و خانه را ساكت كنند كه همه چيز براي استراحت مردشون اماده باشه
یه مامان
پاسخ
مثال های خیلی خوبی زدید، ممنونیم. در واقع کم یا زیادش رو هممون دیدیم . حالا توی زندگی خودمون و یا اطرافیانمون. نتیجه گیری و پایان صحبتتون خیلی عالی بود، همه ی این زنها این کارها رو می کنند، چون زن هستند ، یک موجود قابل احترام که خودشون و خدای خودشون به اون واقفند و بزرگواریشون در اون حدی هست که تمام این چیزهای به ظاهر بزرگ، به بزرگیِ روحشون خدشه ای وارد نکنه! بزرگی سفارش می کردند: اگر می‌خواهید خوشبخت باشید هر دوی شما به دیگری فکر کنید و آن دیگری فراتر از خودتان یعنی حب به اهل بیت و عشق به خداوند باشد در این صورت هیچ گاه جدایی بین شما اتفاق نخواهد افتاد زیرا عاشق امام حسین (ع) خودخواه نخواهد بود و کسی که خودخواه نیست خودبین نمی‌شود و کسی که خودبین نبود عیب همسرش را نمی گیرد و کسی که عیب همسرش را نگیرد زندگی برایش شیرین می‌شود. زنی که بالاتر از شوهرش را می بیند، به همان بالاتر خواهد رسید ان شاءالله
بابا و مامان
26 شهریور 93 8:31
سلام صبح بخیر خسته نباشید موضوع عالی بود ممنون همسرمن با توجه به شرایط موجود در خانوادش باید بهشون رسیدگی می کرد اما این رسیدگی بیش از حد و اندازست با اینکه دو تا برادر دیگه داشت اما نادر اجازه دخالت بهشون نمیده می گه شما به کارتون برسید من هستم و اونا هم از خدا خواسته و در برابر اعتراض من نادر می گفت اینا به من عادت دارن این باعث ازار من میشد البته در تقویت این فکر در ذهن من خانوادش تاثیر بسزای داشتناینکه فکر می کردن و می کنند که کوچکترین کاری هم که دارن باید بدست نادر انجام بشه و اونا قدرت دارن و در برابر کم احترامیشون باید من کوتاه بیام چون همسر برادر بزرگشون هستم و اون اوایل زندگی برام خیلی زجر اور بود که حس می کردم که زندگی م از دستم خارجه و دیگران دارن هدایتش می کنند که کما بیش همین بود با اینکه همسرم بهم می گفت اشتباه می کنم هر کسی جای خودش و داره اما نمی تونستم قبول کنم و روزهای بدی را می گذروندم تا اینکه با راهنماییهای دوستانم کمک کم جریان زندگی دستم اومد و وقتی فکر می کردم به همسر مهربونم و بچه های گلم که چقد دوستشون دارم و عاشقشون هستم اون مسائل کم کم رفت تو حاشیه وسعی کردم شرایط را بپذیرم البته خیلی راضی از شرایط پیش اومده نبودم و نیستم اما با وجود امیدهای زندگیم دیگه بهشون کمتر فکر می کنم ارزو می کنم تمام زندگیها پر باشه از شادی و ارامش پ.ن. منم با دیدن تیتر اخر گفتگوی طهورا با دوستش برق زده شده تصورشم نمی تونم بکنم کسی اینطور به همسرش توهین کنه و.اییییییییییییییییی
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه ان شاءالله آفرین به این سیاست شما و این قدرت شما قابل درکه این احساستون و ما به داشتن دوستی مثل شما به خودمون افتخار می کنیم. به خاطر علاقه ای که بهتون داریم یه پیشنهاد هم بهتون میدیم؛ اینکه بعضی از مسایل رو گذشت می کنید و دیگه عین سابق به چشمتون نمیاد رو نه به خاطر همسر بزرگوار و فرزندان گلتون بلکه به خاطر اون دلیل اصلی هستی انجام بدید. چون ممکنه این گذشتتون و این دلیلتون بعدها انتظاراتی رو در شما بارور کنه و بعد خدایی ناکرده با دیدن بعضی چیزها خیلی بیشتر دلتون به درد بیاد. ولی اگه دلیل همه ی صبوری هاتون خداوند و اولیایی که مقرب او هستند باشه، دیگه هیچ چیز نه تو این برهه و نه آینده نمی تونه دل شما رو به درد بیاره ان شاءالله براتون آرامش و سلامتی و عاقبت بخیری رو از خداوند منان خواهانیم
مامان شبنم
26 شهریور 93 18:07
سلام چه نظرات بالا بلند و جالبی بعضی وقتا نظرات خودشون یه موج دیگه راه میندازن و این خصوصیت اینجاست که خیلی هم عالیه ... به نظر من این مشکلات از درک ادما از زندگی خودشون و دیگران و نبود یا کمبود اون ریشه میگیره و به نظر منم اگر ادم کسی رو به عنوان شریک زندگیش قبول میکنه باید کمی ها و کاستی هاش رو هم بپذیره مطمئنا همه شرایط مشابهی توی زندگیشون دارن مثلا این که ببینن توی اطرافشون شوهری بیشتر از همسر خودشون به زنش توجه داره ما هم خیلی دیدیم ولی حقیقتش اینه که من وقتی اونا رو با دقت بیشتری زیر نظر می گیرم می بینم خیلی از مشکلاتی دارن که شوهر من هیچ وقت برای زندگی ما پیش نیاورده مثلا عزیزم و جونم و کادو دادن به همسر جلوی مردم از دست و دهنشون نمی افته ولی مثلا زن رو مجبور می کنن در شرایطی باشه که نمی خواد یا کاری کنه که دوست نداره فقط کافیه یه ریزه واقع بینانه به زندگی مردم نگاه کنیم تا بفهمیم شاید اون قدرها هم که به نظر میان خوشبخت نیستن و این که شاید یه مرد استعداد و خلاقیتی توی کادو خریدن نداشته باشه ولی حتما هزارتا حسن دیگه داشته و داره که میشه اونا رو دید ...
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون از توجهتون و اینکه نظرتون رو برامون نوشتید بله، واقعا در ذیل هر پست نظراتی رد و بدل میشه و صحبت هایی بین خود ما پیش میاد که برای خودمون هم بسیار آموزنده است همین جا از مامان های عزیز مدرسه تشکر می کنیم که ما رو از نظرات خودشون بهره مند می کنن و این فضا رو در مدرسه به وجود میارن با نظری که برامون نوشتید موافقیم و با خوندنش یاد این آیه از قرآن افتادیم که: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا» و آنچه را که خدا به وسیله آن بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده است آرزو نکنید، مردان از آنچه کسب کرده اند نصیبی دارند، و از فضل خدا از او طلب کنید. همانا خدا به هر چیزی داناست. امیدواریم که بتونیم توی زندگی به داشته های خودمون بیشتر از داشته های دیگران توجه کنیم و به نیمه پر لیوان توجه داشته باشیم و همیشه شکر گزار نعماتی باشیم که خالقمون بهمون داده. سفارش شده در مسائل مادی ، ظاهری به پایین تر از خودمون نگاه کنیم و در مسایل معنوی به بالاتر از خودمون اینطوری کمک بزرگی به رشد و تعالی خودمون خواهیم کرد
بابا و مامان
26 شهریور 93 22:58
ممنونم از راهنمایی به جا و خوبتون به دیده منت چشم حتما حتما
یه مامان
پاسخ
خواهش می کنیم مامان عزیز براتون آرزوی خوشبختی داریم
مامان فرنیا
27 شهریور 93 7:03
سلام و صبح بخیر از زمانی ک برای این مطلب کامنت گذاشتم تا الان مرتب وبلاگتون را چک میکردم تا جواب کامنتهام را ببینم میدونستم مثل همیشه جواب میدید و مثل همیشه جوابهاتون کاملا درست و قابل قبول است واقعیت اینکه که خود من هم گاهی از همسرم دلخور میشم و ولی بخاطر همین زن بودن و مهربانی زنانه که در وجودم خدا قرار داده و دوست داشتن خانواده و همینطور این مورد که انسان جایز الخطاست و صد در صد من هم رفتار و اعمالی دارم که همسرم را دلخور میکنه همه چیز را فراموش میکنم فقط یک چیز را میخواستم بگم وقتی مجرد بودم میگفتم هر زمان و هر موقعیتی در زندگی پیش بیاد و از طرف همسرم رفتاری ببینم که درست نباشه (البته منظورم اشتباهات بزرگ است) همان جا همه چیز را تمام میکنم اما وقتی زن خانه شدم وقتی مادر شدم دیدم اینکار به این راحتیها نیست ..... راستی این هم مطلب مترو (ببخشید چون با لینک طهورا رفتم گفتم شاید ان را خوانده اید) http://www.hamnafasetalabe.blogfa.com/post/124
یه مامان
پاسخ
سلام دوباره مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه ان شاءالله خیلی نکته ی جالبی بود، منظورمون همون قضیه ی قبل و بعد ازدواج و دیدگاه و تفکرتون بود این نشون میده که نقش همسری و مادری چقدر شما رو به کمالِ خودتون نزدیک تر کرده و روحتون رو تا چه حد بزرگ تر کرده براتون در تمام مراحل آرزوی موفقیت داریم راستی اون مطلب که لینکش رو دادید رو مطالعه کردیم، می خواستیم بدونیم که برداشت شما از اون قضیه چی بود؟
طهورا -همنفس طلبه
27 شهریور 93 9:30
هو الله احد باسلام. باتشکر از دوستان بزرگوار. خداوند زن را لطیف و ظریف آفرید و پیامبرش به زن لقب ریحانه را داد. از همین رو اسلام تاکیدها و توصیه های زیادی در رابطه با رفتار با این انسان لطیف و ظریف به مرد دارد که قابل مطالعه است . در تاریخ اسلام با نمونه های زیادی روبرو هستیم که افرادی موجه تنها به دلیل بدرفتاری با همسرشان مورد مواخذه خدا و پیامبرش قرار می گرفتند. حتما ماجرای صحابی معروف پیامبر که بعد از مرگ پیامبر شخصا ایشان را تدفین می کنند و می گویند که ملائک فوج فوج در تشییع جنازه اش حاضرند و بعد مادر او می گوید"بهشت برتو مبارک" و جواب می شوند از پیامبر رحمت که ای زن زود قضاوت نکن که او به خاطر بدرفتاری با خانواده و همسرش در فشار قبر شدیدی است. اتفاقا کلاسهای بسیاری در این مورد هست و همایشهای زیادی که اساتید ما برای همسران می گذارند تا نحوه درست رفتار با زنهایشان را به آنها یادآورشوند. بی شک مردها هم در رفتار و گفتار خود نقص دارند و باید برای رفع آن اقدام کنند مطالب این پست و دیگر مطالب هرگز بیان کننده این نیست که مردها حق دارند هر طور که می خواهند رفتار کنند و ما این را از دستورات اسلام گرفته ایم. فقط از آنجاییکه نویسنده ی وبلاگ یک خانم است ترجیح داده به بخشی از مسائل رسیدگی کند که به آن احاطه بیشتر دارد.
یه مامان
پاسخ
سلام طهورای عزیز ممنونیم از لطفتون و نظر قشنگتون. همینطوره که گفتید؛ ولی یه نکته ای که هست اینه که متاسفانه به دلیل مشغله ی زیاد و یا هر دلیل دیگه ای از قبیل اهمیت ندادن به این مسایل مردها کمتر به دنبال یادگیری این نوع مسایل هستند و برعکس زنها حتی اگه مشغله ی زیادی هم داشته باشند باز هم به این مدل بحث ها علاقه نشون میدهند و به دنبال این هستند که وظایف خودشون رو تا اونجا که می تونند خوب انجام بدن. البته این قضیه جنبه ی صد در صد نداره، ولی توی جامعه و اطرافیان این شکل بیشتر رایجه! شاید اینطوریه که برای خیلی از خانم ها سخت تر میگذره و شاید حتی بعضی هاشون خدایی ناکرده کارهایی انجام می دهند که نباید ... به خاطر همین توصیه ی آقای بهجت خیلی کارسازه . باز هم ممنونیم از مطالب خوبتون و حضور گرمتون و نظر قشنگتون. امیدواریم همیشه شاهد حضورتون و تجربیات و نظرات دلسوزانه تون باشیم.
مامان فرنيا
29 شهریور 93 14:42
درباره ان مطلب سوال كرديد من چون تقريبا با همسري مشابه مطلب زندگي ميكنم ميتونم كامل توضيح بدم اما براي جواب به شما چندبار نوشتم و پاك كردم و نهايتا تنها چيزي كه ميتونم بنويسم اينه كه خوبه كه به مادرمان رسيدگي كنيم و در نظر بگيريم چون يك روز هم ما پير خواهيم شد اما در هر چيزي و هر جايي اعتدال و به اندازه بودن درست است
یه مامان
پاسخ
منظورتون رو تقریبا متوجه شدیم. بله! حق با شماست. اگه توی نظام هستی هم اعتدال رعایت نشه همه چی میریزه به هم. سفارش دین ما همینه. تجربه ی یه دوست رو اینجا براتون میگیم، شاید براتون مفید واقع بشه. دوستمون می گفتند که همسرم همیشه به مادرش بیش از من اهمیت میداد و همیشه مشورت ها و کارهایی که حتی مربوط به زندگی ما بود اول با مادرشوهرم می گفت و بعد با من. در حقیقت دخالت مادرشوهرش به حدی بود که دخل و خرج زندگی اونها رو حساب می کرد و اگه صلاح می دونست وسیله ای که مورد نیاز زندگیشون بود رو میگفت بخرید و یا نه. اوایل این دوستم خیلی در مقابل کارهای همسرش اذیت میشد و همیشه سر این موضوع با هم بحث و جدل داشتند تا اونجاییکه مادرشوهرش رو مانعی برای استقلال و زندگی خوبش می دونست. همسرش تعصب شدیدی به اسم مادرش داشت و هر جا احساس می کرد که از طرف همسرش داره ایرادی از مادرش گرفته میشه عصبانی میشد. تا اینکه یه روز می بینه که این روند برای زندگیشون اصلا خوب نیست و با خودش می شینه و فکر می کنه و میگه: دنیا که دو روز بیشتر نیست ،اگه بخوام تمام ایام رو به بحث های بی نتیجه -که توی اسلام از اون به مراء نام می برند و شدیدا نهی شده- بپردازیم زندگی به کاممون تلخ میشه. به خاطر همین میگه یه مدت شدیدا با همسرم همراهی کردم، قبل از اینکه همسرم پیشنهاد مشاوره با مادرش رو بده من می دادم، قبل از اینکه همسرم بخواد به یه مناسبتی برای مادرش یه چیزی بخره، من پیشنهادش رو میدادم و... . بعد از گذشت یک سال الان هم برای خودش این روند عادی تر شده و هم از حساسیت های شوهرش کاسته شده و بهترین بخش این ماجرا اینه که زندگیش به آرامش رسیده. شاید دلیلش اینه که وقتی مرد می بینه که همسرش داره کانون گرمی رو براش فراهم می کنه تمام سعیش رو می کنه که اون رو خوشحال کنه. و شاید اون مرد قبلا احساس می کرده که همسرش داره اون رو از مادرش جدا می کنه و به خاطر همین سعی می کرد که هر کاری از دستش برمیاد انجام بده تا نذاره این اتفاقا بیفته و وقتی می بینه خلاف این نظرش هست، دیگه اصراری برا کارهاش نداره و از شدتش کاسته میشه. البته توی این ماجرا انتقاد شدیدی به مرد وارده ها و ما نمی گیم که مردها حق دارند هر کاری انجام بدن، ولی می بینید که چه جوری سیاست زنانه باعث شده تا آبی روی آتیشی که داشت زندگیشون رو می سوزوند بشه؟ به گفته ی دوستم حالا دیگه خودش هم به مادرشوهرش بیشتر علاقمند شده و واقعا دوست داره براش کاری انجام بده. در ضمن از من می شنوید، توی روحیه و شخصیت خودش هم تاثیر خیلی مثبتی داشته. براتون آرزوی موفقیت می کنیم.