مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

دیگر خانه را مرتب نمی کنم!

1393/6/19 7:13
نویسنده : یه مامان
5,101 بازدید
اشتراک گذاری

ممکن است شما از آن دست مادرانی باشید که تصمیم گرفته باشید دیگر خانه را مرتب نکنید، تا همان طور شلوغ و نامرتب بماند. اگر به این فکر افتاده اید، باید بدانید راه صحیحی انتخاب نکرده اید...

 این کار به تنهایی نه تنها فایده ای ندارد، بلکه فرزندتان را آشفته تر هم می کند. بنابراین سعی کنید همزمان مهارت های لازم برای منظم بودن و مسئولیت پذیری نسبت به وسایل را نیز به فرزندتان آموزش دهید؛ تا به تدریج بتواند از عهده کارهایش برآید و روی پای خود بایستد. حال ببینیم این مهارت ها چه هستند و چطور باید آنها را به کودک آموزش داد.

نخستین زمان ابراز مخالفت، دو سالگی است. در این سن کودک کم کم به سخن گفتن مسلط می شود و مخصوصا کلمه «نه» را زیاد تکرار می کند. «بله یا چشم» لغتی است که او دیرتر به کار می گیرد.

این امتناع ها، از کودکی تا نوجوانی، به دست آوردن تدریجی استقلال و عدم وابستگی را نشان می دهد. با این حال کودک همیشه به حضور و مراقبت شما نیاز دارد. تردید در گفتن «نه یا بله» حتی در مورد چیزهایی که دوست دارد، نشان دهنده ی تمایل او برای انتخاب و اینکه اطرافیان او را به عنوان فردی «بزرگ» قبول داشته باشند، است.

او همچنین تسلط و محدودیت های شما را با رفتارهایی نشان می دهد که مواجهه با آنها چندان آسان نیست؛ اما برای رشد مطلوبش لازم است.  کودک نتایج این مخالفت ها را نیز پیش خود بررسی می کند: موارد دلخواه خود را باز هم انجام می دهد و از عمل به بقیه چشم پوشی می کند.

طبیعی است که دوست داشته باشید فرزندتان اتاقش را مرتب کند و یا دست کم، وقتی این کار را از او می خواهید، درخواست شما را رد نکند. اما شما هم باید متناسب با سن فرزندتان رفتار مناسبی را در این باره را پیش بگیرید.

بین 3 تا 5 سالگی، کودک هر چیزی را از روی تقلید یاد می گیرد؛ مرتب کردن اتاق را مانند بازی به او نشان دهید و او را در این کار همراهی کنید. او نیاز دارد بداند که این کار را از کجا شروع کند و هر وسیله را چطور سرجای خود بگذارد.

بین 6تا 11 سالگی، او تمایل دارد خود را مستقل تر نشان دهد و ترجیح می دهد اتاقش را به تنهایی مانند یک فرد بزرگسال مرتب کند. این به آن معنا نیست که او می داند چطور این کار را انجام دهد و در عین حال توصیه های شما را هم نمی پذیرد. این حس استقلال را به تدریج به او بیاموزید. دلایل صحبت های خود را برایش توضیح دهید، از تحمیل نظرات خود اجتناب کنید و به جای او وسایلش را مرتب نکنید.

اگر قوانین خانواده، مستبدانه و محدودیت ها بی حد و مرز نباشد، کودک یا نوجوان آنها را درک کرده و در نتیجه رعایت می نماید. باید توجه داشته باشید که اگر همسرتان موضوعی را در محیط منزل قدغن می کند، شما اجازه ی انجام آن را به فرزندتان ندهید. همچنین اگر او را در مورد مسئله ای آزاد می گذارید، فردا او را به همان دلیل، تنبیه نکنید. این ضد و نقیض ها باعث آشفتگی فرزند شده و مخالفت با والدین را تشدید می کند. لذا بهتر است این اصول را در نظم آموزی کودکان مورد توجه قرار دهید:

ابراز محبت:  کودک به کسی که به او مهر می ورزد علاقه پیدا کرده او را فردی خیر خواه ، قدر شناس و قابل اعتماد می داند و به سخن او بهتر گوش می دهد .

تناسب قوانین با سن و شرایط:  قواعد و محدودیتها باید متناسب با سن بچه ها تغییر کند.

استفاده از تشویق در نظم آموزی:  تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کارها بسیار ضروری است.

الگو دهی به کودکان:  والدین علاوه بر آگاه ساختن باید در ارائه ی رفتار درست و مقررات خود بهترین نمونه برای او باشند زیرا پدر و مادر نخستین الگوی رفتار کودک اند.

پرهیز از خشم و زور گوئی:  انضباطی که بر پایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاکم شود همچون خانه ای است که بر پایه هایی سست بنا شود . ایجاد انضباط از راه زور پیامدهای زیانباری در پی دارد که می توان به مقاومت، بی اعتنایی ، پر خاشگری، بدخلقی، دروغ گویی، انزوا طلبی، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در کودک اشاره کرد.

 

- ثبات و پرهیز از تردید و دودلیسستی و سهل انگاری والدین موجب بی انضباطی می شود و والدین را از هدف باز می دارد. اگر فرزندان از تردید و دو دلی والدین با خبر باشند از رعایت مقررات سر باز می زند و به بحث و جدل می پردازند و همچنین ممکن دچار سردرکمی شوند.

رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار:  کسب عادت های درست به وقت نیازمند است و یکباره امکان پذیر نیست در این راه ظرفیت و موقعیت جسمی و روحی کودک را در نظر بگیرید.

تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط:  گر چه ممکن است کار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز دارد .

استفاده از اصل تغافل:  بنابر اصل تغافل مربی یا پدر و مادر در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده می گیرد و به گونه ای رفتار می کند که گویا از چیزی خبر ندارد. از این اصل در برخورد با خطاهای کودک خود استفاده کنید.

منبع: بخش خانواده ایرانی تبیان - مریم عطاریان

پسندها (4)

نظرات (8)

مریم مامان دونه برفی
19 شهریور 93 9:13
با سلام گاهی وقتها بنا به خستگی زیاد و تکرار بیش از حد کارهای روزانه به این نتیجه میرسم که تمیز کردن چه فایده ای داره وقتی همش 10 دقیقه خونه تمیز میمونه ...ولی این احساس شاید به 2 ساعت هم نکشه ...حتی بعضی مواقع امیرعلی میگه مامان چرا اینقدر کار میکنی آخه خسته میشی و من از این فرصت استفاده میکنم و میگم ..ببین مامان چقدرخسته میشه پس سعی کن اسباب بازیها تو جمع کنی و یکی یکی ازشون استفاده کنی..مخصوصا زمان بازی با توپ که بقیه جلوی پاشو میگیره ..میگم مامان جون اول این ها رو باهم جمع میکنیم تا راحتتربتونیم بازی کنیم و او نهم میگه چشم مامان جونی و بخاطر فوتبالش هم که شده کمک میکنه و من هم جایزه شو با توپ بازی حساب میکنم. خویه ....جواب داده..
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز چه جالب! این نتیجه گیری آنی برای اکثر مامانها پیش میاد به به! چقدر خوبه که امیرعلیِ عزیز به فرتبال علاقه داره ها! اینطوری برای درست کردن زمین فوتبالش باید با مامانش همکاری کنه... و چه جایزه ای بهتر از این؟!؟!؟
مامان پریسا
19 شهریور 93 10:11
سلام صبح زیباتون به خیر و شادی
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه ان شاءالله
مامان پریسا
19 شهریور 93 10:23
راستش من از اون دسته مادرهایی هستم که روی نظم و مرتب بودن خیلی وسواس داشتم... نوشتم ( داشتم) ... اخه بعد از این که پریسا خانم راه افتاد و یاد گرفت وسایل رو جا به جا کنه و کم کم به هم بریزه واقعا در مرتب کردن و اینجور کارا کم اوردم طوری که یه هو دیدم بیشتر انرژی و وقتم در حال مرتب و جا به جا کردن وسایل خونه صرف میشه. فقط کمی تلاش لازم بود تا از عادت های گذشته فاصله بگیرم و کمی ازادی عمل به پریسا بدم.... الان هم خودم راحت تر شدم و هم پریسا ... در مورد مرتب کردن فکر میکنم به اقتضای سن پریسا هستش چون الان مدتیه دوست داره در مرتب کردن بهم کمک کنه و هر بار وسیله یا اسباب بازی رو سر جاش میذاره با غرور میگه : مامان ببین چقد بزرگ شدم. من دختر خوبی هستم که به مامانم کمک میکنم به نظرم این هم یه جورایی مثل اون مسائله ی پوشک گرفتن هستش که به گذر زمان نیاز داره....
یه مامان
پاسخ
واقعا اگه بخوایم انتظار داشته باشیم که خونه ی یه بچه دار به تمیزیِ یه خونه ی بدون بچه باشه، کاملا انتظار غیرمنصفانه ای داریم. همه شرایط بچه داری رو درک می کنند. به نکته ی خوبی اشاره کردید، واقعا که اگه بخوایم توی این زمینه وسواس به خرج بدیم، هم خودمون اذیت می شیم و هم بچه ها! خدا این دختر خوب رو بتون ببخشه.
❀مامان علی خوشتیپ❀
19 شهریور 93 12:55
ممنون بابت مطلبتون
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه مامان عزیز!
مامان شبنم
19 شهریور 93 13:25
سلام فکر کنم یه راهکار دیگه هم اینه که برای مرتب کردن اسباب بازی ها رو گروه بندی کنیم که نیاز به چیدمان خاصی در جای خودش نداشته باشه مثلا هر گروه رو در یک سبد قرار بدیم مثلا شبنم کمدش چهارتا در داره یکیش جای لگو هست یکیش جای کتاب یکیش جای عروسک یکیش هم خرده ریزاش به راحتی هم جاهاشون رو یاد گرفت چون فقط لازم بود بریزتشون اونجا نیاز نداشت جای خاصی اونا رو بچینه من برای لباساش هم همین کار رو کردم مثلا جای جوراباش جداست جای گل سر و شونه اش جداست این جوری راحت تر یاد می گیره
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز چقدر جالب! چه تفاهمی بین مامان های مدرسه برقراره ها! مامان فرنیای عزیز هم مثل شما عمل می کنند. خلاصه اینکه خیلی راهکاره خوبیه! ممنون از اینکه تجربیات خوبتون در احتیار بقیه ی مامانها هم قرار میدید
بابا و مامان
20 شهریور 93 7:40
سلام خسته نباشید منو از اون مامانهای هستم که یکسره دارم خرابکاری جمع می کنم یه وقتهای باهام همکاری می کنند اما اصلا نمی تونم دور و برمو شلوغ ببینم و بی خیال جمع کردن وسایلای خونه باشم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز سلامت باشید بــــــــــــــــــله! شما که با اون دوتا گل دختر و گل پسرتون حکایتها دارین در طول روز؛ خوندن شیطنت هاشون واقعا برامون دلنشینه... در مورد شما هم سختیش برا همون موقع اس، شیرینیش موندگاره ان شاءالله خدا براتون حفظشون کنه
مامان فرنيا
22 شهریور 93 7:56
جالبه من خيلي نگران نامرتبي فرنيا بودم و گه گداري از كوره در ميرفتم و اصلا به اين فكر ميافتادم كه اسباب بازيهاش را جمع كنم و فقط يكي دوتاش را دسترسش قرار بدم اما الان ميبينم يواش يواش خودش داره كمك ميكنه و اگر بهش بگم مثل قبل نه نميگه و مطمئنا بهترين روش مرتب بودن خودمان است و مسئله مهم مشخص بودن و در دسترس بودن مكان اسباب بازيها براي بچه است مثلا عروسكهاي پوليشي را توي يك سبد بزرگ ريختم واقعا از وقتي اين سبد را گذاشتم و خودم بعد از بازيهاش انها را توي سبد ميريختم متوجه شدم فرنيا هم به اين مورد بدون گفتن من توجه ميكنه و بعد از بازيها عروسكها را جمع ميكنه اما براي وسائل كوچيك كه بايد توي طبقات كمد جا بگيره كمي مشكل داره و واسه همين روي زمين رها ميكنه و ميره حالا دارم سعي ميكنم يادش بدم توي يك سبد كوچيك بريزه تا بعد من مرتب سرجاشون بگذارم كه دستش نميرسه
یه مامان
پاسخ
به نکته ی خیلی خوب و جالبی اشاره کردید تجربه ی خیلی جالب و خوبی بود! ان شاءالله مامانای دیگه هم تجربیاتشون رو در این زمینه بهمون بگن و یه پست از تجربیات تمیز کردن اتاق بچه ها توسط خودشون داشته باشیم. اگه مطلب دیگه ای توی این زمینه داشتید خوشحال میشیم بشنویم.
مامان برديا
23 شهریور 93 10:27
سلام مقاله جالبي بود به نكاتي اشاره كرده بود كه گاهي كه نه اكثرا تو برخورد باهاش ميموندم الان بايد چكار كنم مطلب ارتباط مادر با پسران رو هم خوندم نكات ارزشمندي داشت مرسي از مطالب بروز و مفيدتون يه خواهشي داشتم ميشه لطف كنيد مطلبي هم براي تقويت عزت نفس و اعتماد به نفس كودكان بزاريد!؟ و يه چالش ديگه متاسفانه برديا تو سلام كردن تنبلي ميكنه وقتي مهموني مياد يا كسي رو ميبينه هر روشي پياده ميكنيم جواب نميده در صورتيكه وقتي خودمون كه هستيم صبح كه بيدار ميشه قشنگ و بلند از اتاقش ميد بيرون سلام صبح بخير ميگه از سر كار كه ميام همينطور اما تو برخورد با بقيه متاسفانه هيچ ميلي به سلام كردن و احوالپرسي نداره
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خوشحالیم که براتون مفید واقع شده؛ این چند لینک رو براتون میذاریم تا مطالعه کنید: http://mamanschool.niniweblog.com/post392.php http://mamanschool.niniweblog.com/post419.php http://mamanschool.niniweblog.com/post440.php http://mamanschool.niniweblog.com/post843.php http://mamanschool.niniweblog.com/post1161.php http://mamanschool.niniweblog.com/post882.php http://mamanschool.niniweblog.com/post1055.php http://mamanschool.niniweblog.com/post493.php در مورد مساله ی سلام کردن باید بهتون بگیم که خیلی از مامان ها این مساله رو مطرح می کنند؛ پیشنهادی که ما داریم اینه که توی جمع بهش تذکر ندید که سلام نکردی ، چون اگه توی زیر هفت سال جملات ما حالت امری داشته باشه ممکنه نتیجه ی عکس بده، خدایی نکرده فرمانده و پادشاهی گفتند !!! یه راه حل این می تونه باشه که قبل از اینکه به جایی برید یه قصه ای در رابطه با سلام کردن براش تعریف کنید و وقتی به اون مکان رسیدید فقط اون قصه رو به حالت یادآوری براش بگید، شاید این یه تذکر غیر مستقیم باشه؛ اگه ایده ی قشنگ دیگه ای هم به ذهن خودتون رسید خوشحال میشیم بشنویم