مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

چطور کودک‌ را در برابر زورگویی مقاوم کنیم؟

1393/5/4 6:00
نویسنده : یه مامان
4,075 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از مشکلاتی که کودکان در سنین مدرسه با آن روبه‌رو هستند، مورد زورگویی قرار گرفتن به وسیله همکلاسی‌هاست. به جز اقداماتی که مسئولان مدارس برای مقابله با این مشکل انجام می‌دهند، شما هم در خانه باید نقش خودتان را درست ایفا کنید...

عمل به این 5 توصیه مانع از آن خواهد شد که کودک‌تان هدف زورگویی قرار گیرد- و بتواند جلوی زورگویی را که از قبل شروع شده است، بگیرد:

1- با کودک‌تان در این باره صحبت کنید

با کودک‌تان درباره زورگویی حرف بزنید و از سایر اعضای خانواده بخواهید تجربیات‌شان در این باره را در میان بگذارند. اگر کودک‌تان اذعان کرد که در مدرسه مورد زورگویی قرار داد، او را به خاطر شجاعتش در بیان این موضوع تحسین کنید و از او بدون قید و شرط حمایت کنید. با اولیای مدرسه مشورت کنید تا خط مشی‌شان را در چنین مواردی دریابید و درباره اینکه مسئولان و معلمان مدرسه چطور با چنین موقعیتی مواجه می‌شوند، پرس و جو کنید.

2- عامل زورگویی را حذف کنید

اگر کودک‌تان به خاطر پول ناهار یا وسائل الکترونیکی که همراه دارد، در مدرسه مورد زورگویی همکلاسی‌ها واقع می‌شود، می‌توانید با دادن ناهار برای بردن به مدرسه یا رفتن به مدرسه بدون آن وسائل این موقعیت را خنثی کنید.

3- همراهی با دوستان برای ایمنی

وقتی دو یا چند دوست در کنار کمدهای‌شان هستند، نسبت به حالتی که کودک تنهاست، احتمال کمتری وجود دارد بچه‌ زورگو چیزی را از او کش برود. به کودک‌تان یادآور شوید در سرویس مدرسه، در دستشویی یا هر جایی دیگری که ممکن است زورگویی رخ دهد، همراه دوستانش باشد.

4- به کودک بیاموزید که در مقابل زورگویی آرامشش را حفظ کند

اگر کود‌ک‌تان مورد زورگویی قرار گیرد، بهترین دفاع برایش این است که آرامش خود را حفظ کند، حرف‌های توهین‌آمیز را نادیده بگیرد، از فرد زورگو بخواهد کارش را متوقف کند، و از او دور شود. کودک زورگو از جریحه‌دار شدن احساسات دیگران لذت می‌برد. کودکی که به سادگی خودش را نمی‌بازد، به احتمال زیاد از تیررس بچه‌های زورگو به دور می‌ماند.

5- خودتان وارد دعوای بچه‌ها نکنید

گاهی صحبت کردن با والدین بچه زورگو ممکن است مفید باشد، اما به طور کلی بهتر است حل مشکل را به مسئولان و مشاوران مدرسه واگذار کنید.

منبع: همشهری آنلاین

پسندها (2)

نظرات (6)

مامان فرنيا
4 مرداد 93 8:21
ما توي مشكلات الان بچه ها مونديم واي بحال بعدها واقعا هر مرحله از زندگي بچه ها مشكلات خاص خودش را داره و ترفندهاي متفاوتي ميطلبه ممنون كه از مطلب مفيدتون اما يادمه وقتي فرنيا نوزاد بود به كساييكه بچه ها شون بزرگ بود ميگفتم خوش بحالتون ميگفتن نه، بچه هرچي بزرگتر بشه مشكلاتش بيشتر ميشه تازه دارم ميفهمم چي ميگفتن
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله واقعا همینطوره، انگار مشکلاتشون هم با خودشون بزرگ میشه ان شاالله که بتونیم با یاری خدای مهربون در همه ی مراحل رشدشون به بهترین نحو همراهی و هدایتشون کنیم و امانت داران خوبی باشیم
بابا و مامان
4 مرداد 93 10:42
سلام موضوع خوبی بود من خیلی نگران یاسمن بودم که اگه کسی زورگوئی کنه تو مدرسه بهش من چه باید بکنم ممنونم راههای خوبی بود حالا این نگرانی من بر می گرده به سالها پیش که کلاس اول بودم چون بچه خجالتی بودم و ریزه میزه کلاس پنجمیا بهم زور می گفتن و اذیتم می کردن حتی می زدن آی گریه می کردم تا زنگ تفریح بشه برم به خواهرم که همون مدرسه کلاس پنجم بود بگم اونم کاری نمی تونست بکنه یکم بهشون دعوا می کرد تا کلاس سوم هم بعضی بچه ها از خجالتی بودن بچه های مثل من سو استفاده می کردن و می زدنمون حتی چند بار تکرار شد که رفتم خوراکی بخرم پولم و دادم تو شلوغی دست اون خانمی که مسئول فروش بود وقتی با خجالت گفتم من پول دادم کیکم و بدید داد می زد دروغگو تو پول ندادی من بیچاره کوتاه میومدم و گرسنه میموندم تا ظهر بشه برم خونه و به خانوادم هم اصلا نمی گفتم اونموقع خواهرم از مدرسه ما رفته بود سالها بعد یکی از همون زورگوهای که کلاس سوم بچه ها را می زد از جمله من و شد زنداداش من این خنده از نوع عصبیشه ها و وقتی رفتیم خواستگاری من کلاس اول راهنمایی بودم وقتی برا اولین بار دیدمش و فهمیدم طرف همون زورگوست یه حالی بودم و دلم نمی خواست با اونا وصلت کنیم اما خدای من چه کاره بودم خودشون دوخته بودن و بریده بودند و طرف شد زنداداش ما که بعدا بهش می گفتم می گفت من اصلا یادم نمیادحالا روابطمون بد نیست اما هر بار که ببینمش یاد اون روزای بد می افتم که الکی با خطکش چقد تو سری ازش می خوردم الان خودم و می کشم دارید بهم می خندیدببخشید پر حرفیه من و این پست و که دیدم من و یاد اونروزها انداخت الان افسردگی گرفتم الان کلافه ام الان ...
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز عجب داستانی داشتیدها و البته هنوز هم دارید!.... آدم یاد این فیلم سینمایی ها میفته به قول یک عدد مامان خدائیش خیلی گناهی بودید حقیقتش یاد کتاب لطفا به من نخندید افتادیم، فکر می کنیم خوندن این کتاب براتون مفید باشه، اگه تونستید تهیه اش کنید: http://mamanschool.niniweblog.com/pagestoplaughing.php امیدواریم که روابطتون با زن داداشتون هم کاملا حسنه باشه
مامان شبنم
4 مرداد 93 13:26
سلام جالب بود ... البته این روزا که بعضی بچه ها به درجه ای از پررویی رسیدن که بچه های دیگه رو با ماماناشون قورت میدن .....
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله کلا ارتباطات بچه ها اصلا مثل زمان خود ما نیست، یادمه زمان ما معلم دانش آموز رو از کلاس بیرون میکرد البته مثلا بعد مدیر و معاون میومدن واسطه میشدن که نه اشتباه کرده این دفعه رو به خاطر من ببخشید و ما چقدر خجالت زده میشدیم غافل از اینکه همشون با هم همدست بودن! اما الان فکر کنم از این خبرا نیس خدا از این همکلاسی ها و دوست ها قسمت بچه های ما نکنه ان شاالله
مامان شاران
4 مرداد 93 15:01
سلام ممنونم در مهد کودک هم بچه ها مورد زورگویی قرار میگرند تو این سنین چه روشی بهتر است؟
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه، خب داشتن ارتباط دوستانه و نزدیک با فرزند خیلی مهم هست تا بتونه با ما در مورد مسایل مختلف راحت حرف بزنه و درد دل کنه و البته آموزش به بچه های کوچکتر بیشتر باید از طریق بازی انجام بشه که ان شاالله هفته آینده مطلبی در این زمینه میذاریم براتون موفق باشید
مامان شاران
5 مرداد 93 8:22
مامان پریسا
6 مرداد 93 3:57
من هم نظر خاصی در مورد این پست ندارم فقط دوست دارم دخترم اینقدی اعتماد به نفس داشته باشه و به خودش متکی باشه که در چنین مواردی به کمک و حضور ما نیازی نداشته باشه
یه مامان
پاسخ
ان شاءالله