مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

چگونه با فرزندمان صمیمی تر باشیم؟

1392/8/27 7:34
نویسنده : یه مامان
3,743 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دونم چرا هر اتفاقی براش میافته به دوستاش می گه، ولی هیچی از مشکلاتش رو به من نمی گه! با این دوستاش!!!!....  هر چی بهش می گم، که اینا برات نمی مونن و من خیر تو رو می خوام، این دوستات دوست نیستند که و به فکر مصلحت خودشون هستند، گوشش بدهکار نیست.

دیگه دارم کلافه میشم، از دست بچه های این دور و زمونه. خیلی تربیتشون سخته.....

یکی از معضلات اصلی برای خانواده ها نحوه برخورد و ارتباط برقرار کردن با جوانان و نوجوانان خود می باشد.

 اولین و مهمترین مساله این است که پدر و مادر فکر می کنند که برقرار کردن رابطه دوستی با فرزندان مشکل می باشد، در صورتی که اگر پدر و مادر کمی حوصله به خرج دهند و صبوری کنند و با آرامش به حرفهای بچه هایشان گوش دهند مسلما خیلی از گره هایی که بایستی با دندان باز شود را با دست باز می کنند. وقتی جوانان احساس امنیت کنند می توانند با پدر و مادر خود صحبت کنند بدون اینکه ترسی از طرد شدن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، مورد تحقیر قرار گرفتن و مورد مقایسه قرار گرفتن داشته باشند. در این صورت آن جوان یا نوجوان، پدر و مادر خود را محرم اسرار دانسته و ارتباط خوبی بر قرارمی کند. البته این اولین و اساسی ترین قدم است.

یک مثال واضح این که خود ما چرا با یک دوست راحت صحبت می کنیم ولی با پدر و مادر یا حتی با خواهر و برادر نمی توانیم به راحتی صحبت کنیم؟ چون یک دوست فقط به حرفهای ما گوش می دهد و درنهایت برای این که ما را آرام کند، همدردی می کند و حتی یک راهکار هم جلوی پای ما می گذارد، چه درست و چه نا خواسته غلط. ولی پدر و مادرها به محض اینکه بچه صحبت می کند چون نگران هستند که به نوعی از دستش بدهند شروع به گفتن حرفهای تحریک آمیز می کنند، البته ناخواسته و نمی دانند که این حرف ها فاصله ها را بیشتر می کند و بچه برای اینکه جایگاه خود را درخانه از دست ندهد ومورد سرزنش قرار نگیرد، ترجیح می دهد با همان دوست راحت باشد ودردودل کند، به همین راحتی!

 

اما راهکارهایی کاربردی برای حل این مساله و دوستی عمیق با فرزندان:

1) اولین راهکاراین که اگر توانستید تحمل کرده و با آرامش به حرفهایشان گوش کرده بدون اینکه خود را در جایگاه پدر یا مادر بدانید، بلکه خود را یک دوست صمیمی و هم سن و سال او بدانید و راهنمایی اش کنید. بدون اینکه ترسی داشته باشید اولین قدم و بزرگترین قدم را برداشته اید.

2) فرزندان خود را همان طوری که هستند بپذیرید، بدون مقایسه با فرزندان دیگران، اگر می خواهید واقعا آنها را از دست ندهید.

3) علاقه خودمان را به صورت جملاتی شیرین اما نه چرب زبانی و شیوه های غیر کلامی محبت آمیز و عملی به فرزندمان ابراز کنیم.عزیزم تو عشق من هستی!!

4) با جوانان و نوجوانان به زبان دل آنها و مناسب با زمان زندگی آنها سخن بگوییم، درقالب احترام وتشویق در فرزندانمان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنیم.

5) فاصله روحی خود را با دردودل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندان تان کم کنید و با این کار رشد معنوی را در آنها تقویت کنید.

6) اشتباهات فرزندان خود را با بزرگواری بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.

7) به صورت دستوری با آنها صحبت نکنیم و نام فرزند خود را با احترام به ویژه در حضور دیگران صدا کنیم.

8) دادن هدیه های کوچک به بهانه مناسبت های مختلف به صورتی که آنها را پر توقع نسازد و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.

9) ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف درخانواده و دادن یک حس مالکیت به آنها.

10) نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید، زیرا گرایش او بر پذیرش شما در گروه همسالان و مشابهت آنان از عوامل اصلی تربیت نوجوانان و جوانان است و این کار وقتی آسان می شود که با فرزندانمان دوست باشیم که مطمئنا به دوستان آنها نیزمی توانیم نزدیک شویم.

11) اهمیت جایگاه فرزندتان را در خانواده به اوتفهیم کنید که در حفظ و رشد شخصیت خود کوشا باشد.

12) توقعات و انتظارات خود را به صورت دقیق و در حد توان و با محبت برایشان توضیح دهید.

13) در مواقع انتقاد، شخصیت او را زیر سوال نبرده بلکه حداقل از چند خوبی او تعریف کرده و سپس عمل ناپسند او را انتقاد کنید.

14) درمقاطع دشوار سعی کنید کنارش باشید و با اواحساس همدردی کنید، امابه او بفهمانید کاری که شما انجام داده اید وظیفه او بوده و عادت نکند.

15) در آخر فرزندانمان را با سختی و محرومیت آشنا کنیم تا دارای روحیه ای قوی و محکم شوند.

 

با دقت این راهکارها را مطالعه کرده، بپذیرید و انجام دهید. مطمئن باشید گاهی صمیمیت و مهربانی به موقع شر را به خیر تبدیل کرده و دردسرهای آینده ی فرزند شما برایتان از بین خواهد رفت.

 منبع: سایت آحاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان شبنم
28 آبان 92 1:56
سلام جالب بود من که توی خونه هیچ مشکلی با والدینم نداشتم خدا رو شکر محیط دوستانه بود هیچ وقت یادم نمیاد اونا منو کنترل کرده باشن همیشه شرایط جوری بود که خودمون راحت حرفامون رو توی خونه میزدیم امیدوارم بتونم برای دخترم هم همین روش رو داشته باشم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خدا رو شکر، حتما کنترل والدینتون خیلی نامحسوس بوده امیدواریم که شما هم پیرو همون روش و منش اونا باشید و بتونید همین احساس رو به بچه هاتون منتقل کنید
مامان پریسا
28 آبان 92 16:06
این پست از اون دسته مطالبی بود که باد مننقل بشه به دفترم همیشه این نگرانی رو دارم که ایا میتونم برای پریسا یه دوست باشم یا نه مثل یه معلم ممکنه ازم بترسه!!! چند شب قبل دیدم یواشکی کنار دیوار یه چیزی رو پنهان میکنه. بهش گفتم چکار میکنی اول گفت هیچی . بعد فهمیدم از اون مواقعه خاصه که باید بهش اطمینان خاطربدم... بهش گفتم اگر چیزی رو خراب کردی اشکال نداره فقط بیار نشونم بده تا بهت بگم... خیلی هم با ارامش گفتم.... خلاصه با ترس خرابکاریشو اورد و نشونم دادچیز مهمی نبود ولی بهش اطمینان دادم که کاری که خراب شده رو نباید قایم کنی و زود بیا بهم بگو تا با هم درستش کنیم.....
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خیلی خوبه که حواستون بوده و به این نکته توجه داشتید و این اطمینان رو به دختر گلتون دادید. واقعا اون لحظه که چیزی خراب میشه یا میشکنه شوکی به آدم وارد میشه و ناخودآگاه ترس به دل آدم می یاد! یاد خودم افتادم که زمان بچگی در قوری رو شکستم و از ترس قایمش کردم آخرش هم گشتن و پیداش کردن و فهمیدن!
مامان یاسمن و محمد پارسا
28 آبان 92 18:20
ممنون از مطالب مفیدتون
یه مامان
پاسخ
خواهش میکنیم، خوشحالیم که براتون مفید بوده
www.shiraz-song.ir
2 آذر 92 8:11
عالییی بود...
یه مامان
پاسخ
ممنون
shiraz-song.ir
2 آذر 92 8:11
عالیییی بود...
یه مامان
پاسخ
بازم ممنون