مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

10 بازی برای ایجاد خلاقیت در کودکان یک تا دو ساله

1392/5/28 6:35
نویسنده : یه مامان
5,216 بازدید
اشتراک گذاری

 

در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می‌دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می‌آورد.

پس با ما  در ادامه مطلب همراه باشید...

زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می‌باشد.تازه‌ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و 2 سال اول زندگی وی ناشی می‌شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می‌سازد.

1- کجا رفت؟

یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون می‌پرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. این بازی راهی است که به کودک می‌آموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات هدف است.

2- وسایل آشپزخانه:

ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب می‌باشد. از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.

3-می‌توانم صدا را بشنوم:

راه دیگر برای تقویت مفهوم ثبات هدف به وسیله مخفی کردن یک اسباب بازی صدادار زیر پتو و یا حوله است. ابتدا اسباب بازی را به طور جزئی با پتو بپوشانید سپس صدای اسباب بازی را در بیاورید و او را تشویق کنید که اسباب بازی را پیدا کند، دوباره اسباب بازی را پنهان کنید، البته این بار به صورت کامل، بازی را تکرار کنید، در صورت پیدا کردن اسباب بازی، کودکتان را تشویق کنید.

4- بازی آبی:

زمان حمام را به زمان اکتشاف و بازی تبدیل کنید. قاشق های پلاستیکی و آب پاش و کاسه های پلاستیکی را در وان کودکتان بگذارید، او با آنها ریزش آب را خواهد دید و از آنها لذت خواهد برد. تفریح دیگری هم می‌توان کرد، یک اسفنج را به کودکتان بدهید اسفنج را خیس کنید، او از فشار دادن اسفنج و ریزش آب لذت می‌برد.

5- مامان خوابه!

نزدیک کودکتان بنشینید البته این کار بستگی به سن کودکتان دارد می‌توانید او را بخوابانید. به او بگویی که قصد دارید که بخوابید و چشمهایتان را ببندید بعد از چند ثانیه چشمهایتان را باز کنید و مشتاقانه به او سلام کنید یا زمان را به او بگویید مثلاً صبح بخیر یا عصر بخیر که او زمانها را هم درک کند.

 دیدن چشمهای مامان که باز است و شنیدن صدای تبریکش معمولاً ایجاد خنده خواهد کرد بعد از چند دورِ، مکث خود را هنگام خواب بیشتر کنید احتمال هست که کودک حدود 6 ماهتان و یا بیشتر شروع به جیغ زدن کند و یا حتی به صورت شما ضربه بزند تا شما بیدار شوید!

6- بازی با برگها:

با کودکتان به بیرون از خانه بروید، تنوعی از برگها را برای او جمع کنید، به او اجازه بدهید آنها را بلند کند و با دستانش بازرسی کند، بدیهی است که با نظارت شما. برخی از برگها را چروک کنید تا او آنها را بازرسی کند و عمل چروک کردن را بیاموزد که این کار در برگهای خشک صدا هم خواهد داشت. با استفاده از یک برگ بزرگ بازی دالی موشه را با او انجام دهید.

7- بازی غلتکی:

کودکتان را روی زمین در مقابلتان بنشانید و یک ماشین اسباب بازی را روی زمین حرکت دهید او را تشویق کنید که بعد از شما این کار را انجام دهد سعی کنید که رفت و آمد ماشین را با او ادامه دهید. این کار جلو و عقب رفتن و چرخاندن و حرکت اجسام را به او یاد خواهد داد.

8- نقاشی:

این بازی کمی کثیف کاری است اما برای کودکتان بسیار جالب خواهد بود. کودک 8 تا 12 ماهتان را روی صندلیش یا روی زمین بنشانید. در مقابل او یک برگه و چندین غذای پوره ای رنگی که صاف شده است قرار دهید، او را تشویق کنید که با دستانش نقاشی کند، خواهید دید که او شاهکار خواهد ساخت.

9- بافتهای متفاوت:

چندین موضوع بافت دار را به کودک 10 تا 12 ماهتان بدهید، مثلاً یک تکه مقوا، روسری نرم، تکه های چمن و ماسه و ... حتماً تا انتهای بازی در کنار او باشید و مراقب باشید چیزی را در دهانش نگذارد. همراه هم همه چیز را بازرسی کنید، خواهید بفهمید که او از چه بافتی بیشتر خوشش خواهد آمد مخمل کبریتی یا پشم گوسفند؟

10- بازی با رنگها:

برای کودک 10 تا 12 ماهتان اسباب بازی های رنگی و یا وسایل آشپزخانه رنگی تهیه کنید و به او کمک کنید که اسباب بازیهای با رنگ مشابه را در کنار هم بگذارد. مثلاً سیب قرمز و ماشین قرمز و توپ قرمز باید در یک طرف باشد. در این بازی به او کمک می‌کنید که کم کم با رنگها آشنا شود.

 منبع: سایت کودک یار؛ پرتال جامع خلاقیت و کارآفرینی کودک و نوجوان

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان پریسا
28 مرداد 92 9:32
برای معلم های عزیز و زحمت کشمون.


ممنووووووووون
مامان شبنم
28 مرداد 92 12:43
سلام

به به بالاخره یه مطلب تربیتی گذاشتین به کار ما بخوره همش یا باید میگفتم ممنون بعدا استفاده میکنیم یا ممنون کاش زودتر فهمیده بودم شوخی کردم واقعا خوشحالم که با این مدرسه اموزنده اشنا شدم بازیهای جالبی بود چند مورد رو قبلا امتحان کرده بودم ... ما توی اشپز خونه یه کمد داریم فقط قابلمه توشه من گاهی شبنم حوصله اش سر میره درشو باز میکنم براش هم باهاشون سر و صدا میکنه هم هی میذارتشون توی هم ... کلا بچه ها هر تجربه جدیدی رو دوست دارن اینم یه جورشه

سلام مامان عزیز شبنم
خوشحالیم که مورد توجهتون قرار گرفت.
ما هم خوشحالیم که با شما آشنا شدیم مامان مهربون.
آره واقعا که چقدر این کابینت ها و وسایل توش برا بچه ها جذابه! هر چی اسباب بازی داشته باشن، بازم دوست دارن با کاسه بشقاب ها و قابلمه ها بازی کنن.
مامان علی خوشتیپ
28 مرداد 92 14:31
آخییییییییییییییییییییییی یاد کوچیکیهای علی افتادم
تقریبا تمام این بازیها رو باهاش انجام میدادیم،غیر از مورد 8واقعا بچه ها لذت میبرن
بازی اول رو بابام برای همه بچه های فامیل انجام میداد(البته بیشتر دنبال بچه میگشتیم)ووووووووووی خیلی بچه ها و صداهایی که درمیارن تو این بازی بامزس
مثلا میگفت علی کو؟و توی همه جا حتی قندون دنبالش میگشت
خیلی پست شیرینی بود.ممنون


خواهش می کنیم مامان مهربون
آره واقعا! دالی بازی و پنهان شدن و پنهان کردن اشیا از اون بازی هاییه که عصر و زمان نمیشناسه و همیشه بچه ها طالب اون هستند و برا اونا و البته بین خودمون بمونه بیشتر از اونا، برا بزرگترا جذابه
اتفاقا دخمل من هم از بس علاقه داره به این بازی، خودش اشیا رو پنهان میکنه و دستش رو به حالت کو نشون میده و الان که بزرگتر شده کلمه «کو؟» و یا بعضی مواقع «پو؟» هم چاشنیش می کنه. اونقدر دوست داره این بازی رو که بعضی وقت ها توی خواب هم دستاش رو میاره جلو به نشانه ی «کو؟» فکر کنم توی خواب با فرشته ها هم همین بازی رو می کنه
مامان علی خوشتیپ
28 مرداد 92 14:35
یه بازی هم انجام میدادم جهت افزایش اشتهای بچه ها(جدی نگیرید):
یه تشک ابری میوردم و علی رو مثل رولت توش میپیچوندیم...نه مثل ساندویچ نون پنیربعد میگفتم چقدر این ساندویچه خوشمزس...بعد غذاهایی که کمتر دوست داشت میذاشتم توش مثلا:علی گردو نمیخورد ،میگفتم وااااااااای چقدر با گردو خوشمزه میشهبعد با اشتها میخوردمش
هنوزم علی این بازیو دوست دارهاسمش ساندویچ بازیه ،منم که معلومه دوست دارم دیگه
من الان سانودیچ میخـــــــــــــــــوام با علی توش


چقدر خوشمزه اس این غذای پیشنهادیتون
نووووووووش جونتون!
جالب بود، ممنووووووون مامان مهربون...
اینکه هر مطلبی رو هم از دید آشپزی نگاه می کنید خـــعلی جالب تره
مامان علی خوشتیپ
28 مرداد 92 14:36
البته خوراکیهای ساندویچ بازی باید هماهنگ با سن بچه باشه


و البته استاندارد
مامان شاران
28 مرداد 92 14:51
خیلی خوبه
منم با شاران بازیهای مختلف میکنم و وقتی کار میکنم با شاران د رکنارش بازی میکنم که هم به شاران خوش بگذره و خلاق باشه هم برای من مفید مثلا یه لیوان آب میارم و شاران روی میز شیشه ای با آب نقاشی میکنه کثیفی هم نداره با این روش الان شاران مربع و دایره میشناسه
مرسی از ایده های خوب شما


سلام مامان عزیز، ممنون از این بازی جالب و خلاقانه ای که برامون نوشتید اتفاقا بچه ها خیلی به آب بازی علاقه دارن و نقاشی با آب واقعا میتونه براشون جذاب باشه.
خیلی خوشحالیم که مامان های خوب و با حوصله ای مثل شما توی مدرسه حضور پیدا می کنن
مامان پریسا
28 مرداد 92 16:01
موارد خیلی جالبی هستن که از خوندن همشون لذت بردم.
مخصوصا مورد 5 ... وقتی من بخوابم و پریسا بیدار باشه... اصلا از این موضوع راضی نیست .میاد صدام میکنه و میگه مامان وقت خواب نیست چشماتو باز کن.

بیشتر مواردی که ذکر کردید برای پریسا انجام دادم و میدم برای مرور کردنشون و یاد اوری دوباره هم لذت بردم. ممنون

سلام مامان عزیز
از دست این بچه های شیرین زبون که با حرف هاشون آدم رو میذارن تو آمپاس!
خوشحالیم که این پست براتون یادآور لحظات خوب و شادی بوده
مامان پریسا
28 مرداد 92 19:02
اره دیگه کلا یه حرفایی میزنن که ادمو شرمنده هم میکنن... من یه مدت قبل دست راست و چپشو بهش یاد داده بودم بعد خودم فراموش کردم. دیروز یه موردی پیش اومد بهش گفتم مامان دست راستت درد میگیره (اصلا حواسم مبود دارم اشتباه میگم) سریع بهم میگه مامان اشتباه کردی این دست چپمه!!!!


برای اون مورد ممنون. ببخش به زحمت افتادید. مامان حواس پرت هم نوبره.



یاد معلم هامون افتادم آخه معلم ها در چنین لحظاتی از این تکنیک استفاده میکنن که میگن «آففففففففرین میخواستم ببینم چقدر حواست جمع هست!» یا « میخواستم ببینم درست یادگرفتی یا نه!» و توی اون لحظه ما چه حس غرور و افتخاری بهمون دست میداد و یک ذره هم شک نمیکردیم اما بعدا که معلم شدیم به این نکته پی بردیم!
اون مورد هم خواهش میشه؛ زحمتی نبود
مریم مامان دونه برفی
30 مرداد 92 11:29
چقــــــــــــــــــــــــــــــــدر جالب بود .چون من با امیرعلی اکثر بازیهایی که گفته شد رو انجام دادم و اون هم واقعا دوسشون داره .مخصوصا شوت زدن وسایل پلاستیکی بصورت برج و خوابدینو حمام و بازی غلتکی وبازی بارنگها چون از 9 ماهگی ظرفهای کوچیک رنگی دردار رو که جلوش میذاشتم باتشخیص رنگ هرکدوم درهاشونو پیدا میکردو روشون میذاشت.
ممنون ازاینکه باعث ترغیبب بیشتر من به این کار شدید.

خوشخالیم که مورد توجهتون قرار گرفته.
خواهش می کنیم مامان نمونه... مامان های مدرسه ی ما خودشون یه پا مدرسه هستند ها!
امیدواریم که در کنار گل پسرتون با انجام دادن این بازی ها لذت ببرید.
مریم (مامان روشا)
30 مرداد 92 20:22
نازی...منم یا د بچگیهای روشا افتادم...چقدر زود میگذره!!!
به هرحال جالب بود ممنون

خعلی زود میگذره!
خواهش می کنیم