مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

نسخه مادربزرگی 1؛ این شکل قشنگت به کی رفته؟!

1392/5/24 6:00
نویسنده : یه مامان
8,482 بازدید
اشتراک گذاری

یه گنجی هست که همه می دونن گنجِ و ازش مراقبت می کنن؛ ولی یه گنجایی هم هستد که به نظر گنج نمیرسه و هیشکی ازشون مراقبت نمیکنه و اینطوری میشه که خدایی نکرده نسلشون منقرض میشه.

یکی از همین گنج ها اطلاعاتیه که سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده و به ما رسیده، دانسته های پزشکی، فرهنگی، بهداشتی و ... که توی سینه ی مادربزرگ هامون هست و اونها هم از مادربزرگ هاشون به ارث بردند و الان دیگه خریداری نداره و به ناچار توی سینه ی مادربزرگ ها باقی می مونه. 

تصمیم گرفتیم که این دانسته ها رو ثبت کنیم و مثل گنجینه ازشون مراقبت کنیم.

پس با این حساب ، موضوعی با عنوان نسخه های مادربزرگی به موضوعات مدرسه اضافه میشه و از همه ی شما مامان های عزیز تقاضا داریم که با قومیت ها و ملیت های مختلفی که دارید ، مطالبی رو که از مادربزرگ ها و یا کلا از قدیمی ها شنیدید برامون بگید تا ما اون رو با اسم خودتون توی مدرسه بذاریم و همه بتونن ازش استفاده کنن.

برای ماندگار شدن این گنج نیاز به یاری همه داریم.

برای مثال به این نکته ی کوچولو که در ادامه می بینید توجه کنید...

وقتی یه بچه به دنیا میاد، همه میرن می بیننش و اولین دغدغه ی اطرافیان اینه که ببینن شبیه کی شده؟

وای به روزی که بچه شبیه مامانش نباشه و اطرافیان با نگاه اول متوجه بشن؛ رویکردهای مختلف تو این قضیه جالبه. بعضی ها خطاب به مامانی که از بخش وراثت هیچ نقشی نداشته عرضه می دارند که -البته خیلی خیلی معذرت می خوام ها! خیلی خیلی ببخشیدها! فقط نقل قول از بعضیهاست- :«اع! شما که فقط نقش فرغون رو داشتی و فقط حمل و زحمتای بچه گردنت بوده؛  خواااااااااهر، تا بوده همین بوده، دنیا همینه دیگه ، بی وفاست ، حیف این همه زحمت و... یا بعضی دیگه که محترمانه تر برخورد می کنن میگن شما هم که فقط در نقش دستگاه کپی بودی!...» از اینجور حرفها. یعنی چی بگم والاح...

من به شخصه، یه نگاه و رویکردی رو باهاش برخورد کردم از کسی که هنوز مامان نشده و خیلی سنش کمتره، و خیلی برام جالب بود. اون عزیز می گفت: «خوبه که بچه شبیه پدرش باشه، اینطوری هر وقت پدرش سر کاره و نمی بینیش و دلت براش تنگ میشه، می تونی به بچه ات نیگا کنی و دلت وا شه!». یعنی واقعا آفرین داشت این رویکرد، پس به افتخارش بزن دست قشنگه رو...تشویق

مادربزرگ من توی نسخه های مادربزرگی که برام میپیچه سفارش می کنه که با افتخار مخصوصا جلوی خونواده ی شوهرت برا بچه ات این شعر رو بخون :

قربونت برم هفته به هفته             این شکل قشنگت به کی رفته

به ماه می مونی و به پری             به طــــــــــــایفه ی پــــــدری

حالا که فکرشو می کنم می بینم عجب نسخه ایه ها! نه فقط این قضیه، بلکه هر قضیه ای رو بسته به نوع دید می تونیم برا خودمون لذت بخش و یا عذاب آور کنیم. اگه مامانایی که بچه هاشون هیچ شباهتی به خودشون ندارند بخوان این موضوع رو برا خودشون یه معضل تلقی کنن و یا از دید مثبت نیگا کنند چقدر متفاوت توی روحیه اشون اثر میذاره.

تازه این نسخه ی مادربزرگ ما برا عزیزتر شدن بچه نزد خانواده ی پدری هم موثره – البته به گفته ی مادربزرگمون، پیش خودمون بمونه ها!-

پسندها (1)

نظرات (11)

مامان علي خوشتيپ
24 مرداد 92 12:52
ممنون بابت مطلبتون
نسخه هاي مادر بزرگ ما بس كه شكموئيم ،بيشترش درمورد خوردنيه(اشاره به پستهاي مادربزرگم ميگفت وب آشپزي)


خواهش میشه مامان عزیز
نسخه های مادربزرگ های مهربون همش شیرین و خوشمزه اس ان شاالله به نسخه های خوردنی مادربزرگتون هم سر میزنیم
مامان علي خوشتيپ
24 مرداد 92 12:57
آفرين به اين مادر بزرگ خوش فكر...
البته اين نسخه رو درمورد شباهت بچه رو من خودم درمورد خانواده شوهرم به كار بردمنه تنها باعث عزيز شدن بچه حتي نسبت به بچه هاي خواهر شورهرم شدبلكه باعث عزيزتر شدن خودم هم شداينجورياس.نگاه مثبت داشتنمامان بزرگيم واسه خودما


آفففففففرین به شما که خودتون یه پا مادربزرگ هستید
اگه بازم از این کارها بلد هستید برامون بگید ما استقبال میکنیما...
مامان علي خوشتيپ
24 مرداد 92 12:59
جداي از شوخي واقعا نميدونم چه اصراريه روي اين موضوع؟!اصلا نميتونم آدمهايي كه اين مسائل براشون مهمه رو درك كنم...اينكه يه بچه شبيه كي باشه هيچ تاثيري توي رفتار و اخلاقش و توي آيندشو و حتي روابط مادر و پدر نداره!!!!


نمیدونم، شایدیاد جوونی هاشون میفتن! شاید وقتی بچه هامون بچه دار شدن این حس رو بهتر بفهمیم
مامان پریسا
24 مرداد 92 13:20
سلام خسته نباشید.
واقعا بخش بسیار خوبی به مطالب اضافه کردید

و اما این داستان و شباهت بچه به کی باشه....

واقعا یه مشکله بزرگه که معمولا همه باهاش در گیر هستن

دست این مامان بزرگ مهربون درد نکنه با این شعر خوشکلش

خب گاهی هم پیش میاد که بچه کلا به مامان و بابا نره و شبیه به یکی از اعضای دیگه ی خانواده بشه مثل پریسای ما

از این دسته جریانات و داستان هایی که از مامان بزرگا نقل شده زیاد هست اما در حال حاضر یادم نیست ...اگر یادم بیاد حتما براتون مینویسم.

سلام مامان عزیز پریسا
پریسا جان که خیلی ماه و عزیز و بانمکه، خدا حفظش کنه. مشتاقانه منتظر نسخه های مادربزرگی شما هستیم. امیدواریم که یادتون بیاد
مامان شاران
24 مرداد 92 20:53
سلام وای چقدر جالب بود چه بخش خوبی خیلی خوشم اومد
آخه شاران منم شبیه ماه و پری و شبیه طایفه پدریه
مرسی حتما شعرشو استفاده میکنم واقعا کاربردیه


سلام مامان عزیز
خوشحال میشیم تاثیرش رو برامون بگید. مشتاق شنیدن نسخه های مادربزرگی شما هم هستیم. موفق باشید
مامان شبنم
25 مرداد 92 8:05
سلام



ممنون مطلب جالبی بود شبنمی ما که از اولش هر روز یه شکلی بود یه وقتایی شکل باباش بود یه وقتایی شکل من یه وقتایی هم شکل بقیه خانواده ... ولی منم واقعا روی این قضیه حساس نبودم حتی وقتایی که دخترم رفتارایی شبیه باباش داره یه حس خوبی بهم میده ولی متاسفانه بعضیا رو دیدم که رسما واکنش نشون میدن ... البته دخترکم الان بیشتر به من برده انقدر که یه بار عکس بچگیامو دادم به خانواده شوهرم هیچکس متوجه نشد شبنم نیست تا نیم ساعت داشتن قربون صدقه میرفتن اخر هم یه بخاری قدیمی تو پشت صحنه عکس همه چیزو لو داد

سلام مامان عزیز
خیلی برامون جالب بود که اینقدر عکس شما و دخترتون شباهت داشته که قابل تشخیص نبوده! و خیلی خوشحالیم که مامان های فهیمی مثل شما توی مدرسه حضور دارن که هم مآدر و هم همسر خوب و نمونه ای هستن.
براتون آرزوی خوشبختی داریم
یک عدد مامان
25 مرداد 92 10:12
سلام!



اول از همه بابت تاخیر معذرت!مدیونید اگه فک کنید شاگرد تنبل شدم، هیچم! فقط یه ریزه سرم شلوغ شده



آقا بریم سراغ نقد و بررسی این پست خوشمزه ی شما



یعنیا من تا تیتر پست رو دیدم نیشم تا بناگوش باز شدخلاقیت و ابتکار عملتون داغونم کرده آقو! آخه ما کاشونیا یه تیکه کلام معروف داریم از همون مادربزرگا که نسل به نسل با همون ریتم خونده میشه

مادربزرگ در برخورد اول با طفل میفرماد که : کی تو رو قـِـــشَـــنگِـــد کَـــردَع ...مَـــُست و مِـــلَــنگِـــت کَـــردَع ... !

کی تو رو زرنـــگــــد کَـــردَع ...رنگ و وارنگـــِــد کَـــردَع ...!

کی تو رو مـِــلوســِــد کَـــردَع ... یَـــ خورده لوســِــد کَـــردَع ...!

به حور رفتی به پری به طایفه ی پدری!!قانونا آخرشو تند میخونن که بقیه نفهمن مادربزرگــِ محترم گفته پدری یا مادری



آقا من با این پستتون خیلی ذوق کردم، هر نکته ای چیزی ببینم و بشنوم بدو بدو میام اینجا بــِسدووو میگواَم!




سلام مامان عزیز

خوندن این نظر خعلی حال داد، چقدر قشنگ کاشونی هاش رو منتقل کرده بودید خوندنش حس خوبی داشت. ممنون که ابن شعر مادربزرگی رو برامون نوشنید. منتظر نکته ها و نسخه های شما هستیم تا توی مدرسه قرارشون بدیم

در مورد کمتر اومدنتون به مدرسه هم باید بگم که خود ما هم دلیلش رو مشغله های زیادتون میدونیم هرچند هر وقت از اینجا عبور میکنید و رد پاتون رو میبینیم بسی روحمون شاد میشه

براتون آرزوی سلامتی داریم.

مریم (مامان روشا)
25 مرداد 92 17:19
وای این عالیه...مرسی که دارید به وبتون و البته وبمون کلی تنوع میدید اونم چه تنوعهای خوبی


خواهش میشه مامان عزیز؛ دوست داریم هر نکته و درسی هست رو در کنار هم توی مدرسه یادبگیریم. خوشحال میشیم ما رو همراهی و البته یاری کنید
مریم (مامان روشا)
25 مرداد 92 17:28
اتفاقا" روشا زیراکس پدرشه و هیچ چیزش به من نرفته...دقیقا" تمام این حرفهارو شنیدم...اولا فقط لبخند میزدم تا بار آخر زن عموی خودم گفت روشا اصلا به خودت نرفته کاملا شبیه به پدرشه،حیف خودت به این خوشگلی!!!منو میگید
حالا من خوشگل نیستما کاملا قیافم معمولیه !گفتم آره خب شما راست میگید آخه پدرش هم خوشگله واسه همین من خیلی خوشحالم که شبیه به پدرش شده
زن عموی من
من


عجب جواب خوب و سیاستمدارانه و دندون شکنی راستی عکستون رو هم دیدیم حق با زن عموتونه البته در مورد خوشگل بودن خودتون و نه سایر موارد!
مامان طاها
8 شهریور 92 3:19
مادر بزرگ من میگه : وقتی زن حامله به یکی خیلی نگاه کنه بچه ش شبیه اون میشه !!!
واسه همینم وقتی بچه ها شبیه باباهاشون میشن به مامانه میگه: معلومه خیلی شوهرتو دوس داریا! به غیر اون هیچکی رو نگاه نکردی انگار

اون وخ اون مامان باباهه که انگار یه سند واسه اثبات عشقشون پیدا کردن حسابی تو دلشون واسه هم ذوق میکنن واز بچه شون ممنون میشن و انگار به خاطر کمکی که بهشون کرده یه جوره دیگه ای دوسش دارن




این هم یه دید قشنگ دیگه، از شما و مامان بزرگ عزیزتون ممنونیم
مامان گلها
23 فروردین 93 8:16
این مطلب مربوط به قبلا" هستش ولب من نظرم رو میگم. مادر بزرگا اینجا میگن: وقتی بچه اولین بار توی شکم مامانش حرکت میکنه و مامان متوجه میشه، اون لحظه هرکی اونجا باشه میگن بچه شبیه اون میشه.(حتی خلق و خو ورفتارش) (به قولی میگن تو روی هرکی به جون بیاد به همون میره) نرگس من جلوی مامانم به جون اومد و همون وقتی به دنیا اومد همه تو نگاه اول میگفتن شبیه مامانمه، هنوز هم میگن. نسترن تو روی مادر شوهرم به جون اومد، از همون لحظه اول هرکی میدید میگفت اصلا" شبیه نرگس نیست، به خانواده شوهرت رفته، بعضی هم میگن به مادرشوهرم رفته، و مادرشوهر مهربونم اونقده ذوق میکنه، میگه اگه به من بره خیلی دختر خوبی میشه
یه مامان
پاسخ
چقدر جالب، تا حالا نشنیده بودم! ممنونیم از اینکه تجربیات قشنگتون رو در اختیار ما میذارین