مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

زنگ تفریح!

1392/3/12 8:00
نویسنده : یه مامان
3,053 بازدید
اشتراک گذاری

از همین جا تا ادامه ی مطلب با هم بخندیم...

ساندویچ

مردی به ساندویچی رفت و گفت: لطفاً دو تا ساندویچ بدهید.

ساندویچی پرسید: می خوری یا می بری؟

مرد گفت: یه می‌خوری، یه ‌می‌بری.

گل

معلم از شاگردش می پرسه:چرا زنبورها گل ميخورن؟

شاگرد جواب میده :خب حتما دروازه بانيشون خوب نيست!

صرف فعل

معلم: وقتی گفته می شود «من می روم، تو می روی، او می رود» چه زمانی است؟

شاگرد: این زمانی است که زنگ خورده و ناظم هم جلوی در ایستاده.

انشاء

معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟

دانش آموز جواب داد: نوشته ام!

معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مریم (مامان روشا)
14 خرداد 92 17:00
وای خیلی باحال بود مخصوصا" صرف فعل


قابل شما رو نداشت
مامان بریسا
21 خرداد 92 10:50
عالی بود مخصوصا اخری عجب شاگرد زرنگی