مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

انواع روابط والد و فرزند؛ نوع دوم: آزادی مطلق

1390/12/20 15:15
نویسنده : یه مامان
3,519 بازدید
اشتراک گذاری

همانطور که گفته شد رابطه اعضاء یک خانواده می تواند به سه صورت محدودیت مطلق، آزادی مطلق و آزادی مشروط ظاهر شود، در قسمت قبل نوع اول یعنی محدودیت مطلق را بررسی کردیم و امروز نوبت به بررسی نوع آزادی مطلق می رسد. پس با ما همراه باشید...

نوع دوم: آزادی مطلق

در چنین خانواده هایی به فرزندان اجازه داده می شود که به خواسته های خود آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. به عبارت دیگر افراد دارای آزادی مطلق اند و هر چه را که تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند.

شعار طرفداران دیدگاه فوق این است که «بگذار هر چه خواستند، بکنند» و کسی یا چیزی نباید مانع آنها شده و در کارشان دخالت کند، بلکه باید آزاد باشند و به هر کاری که می خواهند دست بزنند، هر عملی را بتوانند مرتکب شوند و کسی با آنها کاری نداشته باشد.

بسیاری از روان تحلیل گران همچون «کارن هورنای»بر این باورند که سلب آزادی، موجب عقده روانی در فرد و اختلال در زندگی آینده او خواهد شد. زیرا هرخواسته، از نیازی در درون فرد حکایت می کند و ضروری است در اسرع وقت آن نیاز تأمین و ارضاء شود، زیرا در صورت سرکوب و ایجاد محدودیت، فرد دچار افسردگی می شود و در واقع همین تمایلات و خواسته های فرزندان، بهترین راهنمای آنها برای رسیدن به سلامت جسمی و روانی و سعادت آنها می باشد تا با آزادی کامل و مطلق، برای کسب نشاط و شادابی روانی حال و آینده خویش تلاش و فعالیت کنند.

در چنین خانواده هایی (فرزند سالاری) فرزندان فعال مایشاء هستند و خواسته ها و تمایلات آنها، محور اصلی و خط دهنده فعالیت اعضای خانواده، حتی والدین آنها می باشد. چنین روش فرزند پروری نتایج و پیامدهایی در پی دارد که به علت شیوع آن ضروری است با دقت و تأمل بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.

پیامدها و عوارض نامطلوب آزادی مطلق

1- فرزندان خانواده های با آزادی مطلق، معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم اراده اند.

2- فرزندان چنین خانواده هایی به دلیل عادت کردن به آزادی مطلق و بی بندوباری نمی توانند خود را کنترل کنند و در نتیجه به ورشکستگی تربیتی و اخلاقی دچار می شوند.

3- آزادی مطلق و بی بندوباری حاکم در چنین خانواده هایی موجب فراهم شدن زمینه های بزهکاری در عرصه حیات اجتماعی کودکان می شود.

4- در بیشتر موارد تمایلات فرزند با خواسته های سایر اعضای خانواده تصادم و برخورد کرده و سبب نزاع و درگیری بین آنها می شود.

5- از آنجا که در خانواده های فرزند سالار، باید خواسته های فرزندان تأمین شود، روحیه اطاعت از قانون و احترام به مقررات اجتماعی و رعایت آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل می کند و به عبارت دیگر فرزندان این خانواده ها به نُرم های اجتماعی و فرهنگی و اصول و ارزشهای اخلاقی چندان توجهی ندارند.

6- از آنجا که والدین در این نوع خانواده ها، همیشه درصدد تأمین تمام خواسته های فرزندان هستند، در نتیجه بچه ها تلاش و سختی کار را احساس نمی کنند و خود را در انجام کارهای شخصی ناتوان می دانند.

7- نداشتن جرأت برای انجام کارهای مهم و اساسی، باعث سرکوب استعداد و توانایی های بالقوه و نهفته در درون فرزندان شده و بخش زیادی از توانمندی های آنان شکوفا نخواهد شد.

8- به دنبال دو پیامد اخیر یعنی احساس عدم توانایی برای مقابله با مشکلات و عدم جرأت برای رویارویی با آنها در طول زندگی، به تدریج احساس کهتری بر آنها چیره شده که خود منشأ بسیاری از مشکلات دیگر می تواند باشد.

ان شاالله در ادامه ی این بحث به بررسی نوع سوم، یعنی آزادی مشروط خواهیم پرداخت

مجله کتاب زنان، شماره 15، احمدی، محمد رضا

ادامه دارد...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مریم(مامان روشا)
20 اسفند 90 16:40
من عکسارو دیدم وحشت کردم بریم ببینیم داستان چیه!
امیدوارم ما توی هیچ کدوم از این دو دسته که تا الان نوشتید نباشیم ...الان متاسفانه خیلی فرزند سالاری مد شده و بچه ها هستند که حرف آخرو میزنن

بله متاسفانه!
برای شما و همه ی مامانای مهربون ارزوی موفقیت داریم
مامان پریسا
22 اسفند 90 0:45
خدا رو شکر که ما جزئ این دو دسته نیستیم.


مامان علی خوشتیپ
22 اسفند 90 8:19
نگید چرا تو آشناهای شما همه جور آدم هستا...
باور کنید یه این مدلیشمدیدم.تو خانواده شوهرم .میگن بچه که بوده هیچکی رو حرفش نمیتونسته حرف بزنه...
بزرگ که شد نه تونست بره سربازی .نه ادامه تحصیل بده(فکر کنم تا سیکل).نه کار ثابت و درستی
الانم که به زور زندگی تشکیل داده آدم موفقی نیست...


خیلی خوبه که برای این مطالب شاهد عینی برامون میارین... ممنونیم مامان مهربون
واقعا خیلی ناراحت کننده است