مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

رشد و نمو کودک 9؛ رشد و نمو کودک در 18 ماهگی

1390/10/25 7:07
نویسنده : یه مامان
11,332 بازدید
اشتراک گذاری

 زمان بلند شدن و دویدن کودک فرا رسیده است و رویاهای پدر و مادر مبنی بر اینکه دست فرزند خود را بگیرند و به پارک بروند، به تحقق پیوسته است.

با ما در ادامه مطلب همراه باشید...

 رشد حرکتی

کودکی که معمولا در 15 ماهگی به تنهایی شروع به راه رفتن کرده است در 18 ماهگی می تواند روی زانوهایش بنشیند ، چمباتمه بزند، بلند شود و بدون کمک بایستد. از هل دادن شیء یا اسبابا بازی لذت می برد ، به راحتی راه می رود و سپس می ایستد و برای ایستادن احتیاج ندارد که دست های خود را دراز کند. اگر در این سن یک دست کودک گرفته شود ، می تواند از پله ها بالا برود و در حالتی که به پشت می خزد پایین بیاید.


چشم و حرکات با دست

کودک در این سن می تواند تعدادی از برگ های کتاب را ورق بزند . عکس ها و رنگ عکس ها توجه او را جلب می کند . در 18 ماهگی کودک قادر است اشیا کوچکتر مانند دانه ی تسبیح یا مهره را از زمین بردارد و در صورتی که به او نشان داده شود می تواند یک گلوله را در لیوان بیندازد و کوشش کند که ان را خارج نماید. کودک در سن 18 ماهگی می تواند یک برج چهار و حتی پنج تکه ای بسازد . او در این سن قادر است وسط قلم را در کف دست خود بگیرد و به روی کاغذ بکشد و خط عمودی رو تقلید کند.


شنوایی و تکلم

در 18 ماهگی اگر با کودک صحبت شود توجه می کند و آنچه از او خواسته می شود عمل می نماید، حتی اشیا را به دیگران می دهد. اگر کارهای ساده ای مانند بستن در از او خواسته شود انجام می دهد. 6 تا 20 کلمه را ادا می کند (در حالیکه دانسته های او بیشتر است) ، موقعی که با او صحبت می شود ، آخرین کلمه را با جمله ی کوتاه بازگو می کند.

سنی که کودکان می توانند کلمات را به روانی ادا کنند ، متفاوت است. اگر کودکی که از هر لحاظ طبیعی است و در سن 18 ماهگی و بیشتر است ، ولی هنوز یک کلمه که معنی داشته باشد نمی گوید، تعجب نکنید ، زیرا کودک ممکن است صداهایی از خود درآورد که زیر و بم و توقف و شروع آنها شبیه  تکلم پدر و مادر باشد. اینگونه کودکان ناگهان شروع به صحبت کردن می کنند و معمولا در انتهای دومین سال تولدشان یک جمله ی سه کلمه ای را ادا می کنند . کلماتی را که کودک در انتهای دو سالگی به یکدیگر وصل و ادا می کند ، معمولا دارای فاعل ، فعل و مفعول می باشد.

رشد اجتماعی و بازی کردن

کودک در سن 18 ماهگی می تواند غذای خود را با قاشق بخورد و از فنجان بنوشد. غذا خوردن با قاشق و گاز گرفتن آن ، کودک را مشغول و ارضا می کند . در 18 ماهگی دفع کردن مدفوع کودک ممکن است کنترل شده باشد، ولی هنوز ادرار کنترل نشده است. موقعی که احتیاج به رفتن به توالت دارد فریاد می کشد و حالت اضطراب پیدا می کند . او کلاه، جوراب و کفش خود را می تواند درآورد ولی نمی تواند بپوشد.

در این سن دوست دارد اشیا کوچکی را در داخل یک ظرف بریزد و سپس آنها را خارج کند . جالب توجه اینکه کودک در این سن به یاد دارد که بعضی اشیا خانه کجا نگهداری شده است و آن را پیدا می کند.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان پریسا
25 دی 90 9:27
تمام خصوصیاتی که گفتید الان پریسا که 14 ماهشه داره به غیر از حرف زدن.
تو این مورد داره تنبلی میکنه.

بچه ها با هم فرق دارن، ولی برای اینکه زودتر به حرف بیاین بهتره که زیاد باهاشون حرف بزنیم و براشون کتاب بخونیم...
موفق باشید مامان مهربون
مامان علي خوشتيپ
25 دی 90 11:35
ممنون بابت مطلبتون.
عكسا هم خيلييييييي زيبا بودن


خواهش می کنیم مامان مهربون
مریم(مامان روشا)
25 دی 90 16:31
ای خدا چه نی نی های گشنگی...
ممنون از مطلب خوبتون

خواهش می کنیم مامان مهربون
یک عدد مامان
25 دی 90 21:08
خیییییییییییییییییییییییلی با حال بود ، همچنان دل ضعفه هم گرفتیم ما !

یعنی من همیشه میگم خدا پدرو مادر اون کسی رو بیامرزه که این اسباب بازیهای آجری ِ خونه سازی روکشف کرد ، والا به خدا ! انقده این اسباب بازیا مفید و کاربردی هستن که نمیدونین . قند و عسل هنوز که هنوزه این خونه سازیها رو دارن و باهاشون بازی میکنن

موافقیم باهاتون. خیلی می تونه خلاقیت بچه ها رو به کار بندازه ، تازه! کلی هم دوست داشتنیه، ما بزرگترها هم دوستش داریم
تینا
26 دی 90 14:55
ممنون واقعا قشنگ بود ...

خواهش می کنیم مامان مهربون
معصومه مامان سهند
27 دی 90 13:45
البته ما دیگه از این سن گذشتیم ولی مطلبتون جالب بود؛ من حس میکنم همه این حرکات در سهند خیلی زودتر از موقع خودش اتفاق افتاد؛ الان که دوسال و چهار ماهشه مثل بلبل ها حرف میزنه تازه یه مسایلی رو یادآوری میکنه که من اصلا بهشون فکر هم نمیکنم حس میکنم واقعا باهوشههههه

ماشاءالله... خدا سهند عزیز رو به مامان و باباش ببخشه .