تربیت دینی 10؛ توجه به ابعاد وجودی انسان در انتقال مفاهیم دینی
در این قسمت با یادآوری مقدمه های انتقال مفاهیم دینی، به ذکر ابعاد وجودی انسان و تاثیر این امر در انتقال مفاهیم دینی می پردازیم...
یادآوری:
همانطور که در قسمت قبل دیدیم، بهتر است برای کودکان در آستانه ی ورود به هفت سالگی جشنی با عنوان «جشن ادب» گرفته شود و آغاز انتقال مفاهیم دینی به صورت مستقیم از این سن شروع گردد. حال برای این کار احتیاج به دانستن یکسری اصول داریم.
اصل اول در انتقال مفاهیم دینی: مبارزه با هوای نفس رابطه ی ما را با حیات ، هستی و زندگی تنظیم می کند یعنی می گوید : زندگی جایی نیست که انسان به تمام دوست داشتنی های خود برسد و مکانی نیست که ما بتوانیم بدون مبارزه با دوست داشتنی ها در آن دوام بیاوریم . بنابراین باید در این زندگی با بخشی از خواسته های خودمان خداحافظی کنیم . ما اسم این کار را اصل مبارزه با هوای نفس در تربیت دینی می گذاریم . اگر این مسئله روشن نشود ، وقتی دین برای مبارزه با هوای نفس به ما برنامه می دهد ما مشکل پیدا می کنیم .
چرا ارزش ها ی اخلاقی و احکام دینی اینقدر مورد تأکید هستند و ما باید در زندگی خود رعایت کنیم ؟
اینها مقدمات «هستی شناسانه» دارد . به تعبیر دینی ، سنت های الهی حاکم بر هستی، این مسائل را اقتضا می کند . مبارزه با هوای نفس یک اصل کلیدی است و باید به خوبی جا بیفتد . ما ابتدا باید دنیا و زندگی را برای فرزند خود به خوبی تعریف کنیم . و سپس به سراغ مفاهیم دین برویم و بگوییم که با کدامیک از خواسته های خود مبارزه کند . انسان باید رابطه ی خود را با خداوند متعال مشخص کند . ما وابسته به خدا هستیم و او مالک ما است . ما باید در مقام یک عبد فرد خوبی بشویم. در مقام یک عبد یک سری آزادی هایی داریم . ما در برابر برنامه های دینی یک انتخابگر کاملاً آزاد نیستیم ، بلکه آزادی محدود داریم . ما نمی توانیم انتخاب کنیم که عبد خدا نباشیم . او مالک ما است و برای چگونه بدنیا آمدن ما تصمیم گرفته است .
اصل دوم در انتقال مفاهیم دینی:اصل دوم و مهمی که برای تربیت جنبه ی مقدماتی دارد این است که برای بچه ی خود مساله عبودیت را روشن کنیم ، اگر انسان به اوج مقام عبودیت برسد، به نوعی، ربوبیت را در درون خود محقق خواهد کرد . پدر و مادری که به گونه ای نسبت عبد و ربوبی در قبال فرزند خود دارند ، اگر بگویند که خدای ما قدرت مطلق است و همگی ما عبد او هستیم ، بچه خواهد گفت که آن خدایی که پدر من عبد او است ، چه قدرتی دارد !
در این صورت لازم نیست که کهکشان ها را به او نشان دهیم تا عظمت خدا را برای او جا بیندازیم .بچه وقتی می بیند مادری که همه ی هستی و تکیه گاه او است ، در عین حال مملوک خداوند است به قدرت خداوند پی می برد . پس در این دو اصل کلیدی رابطه ی ما با خدا و دنیا تنظیم می شود .
ما در مقام تبیین مفاهیم دینی یک سری توصیه های طبقه بندی شده و ساختاری داریم . باید بینیم که برای انتقال مفاهیم دینی به چه بعدی از ابعاد وجودی انسان توجه کنیم . براساس ابعاد و دارایی های وجودی انسان باید توصیه های خود را طبقه بندی کنیم . در این توصیه ها گروه هدف ما، هفت تا چهارده سال است . کلاً دوران تربیت و ادب در این هفت سال است . به حدی این دوران مهم است که می فرمایند : قبل از هفت سال باید بچه را آزاد بگذارید . بعد از چهارده سال هم دیگر نباید چیزی را به او تحمیل کنید و تنها باید مشورت و نظارت در کار باشد . تا آنجا که اگر کودک شما پانزده یا شانزده ساله شد و به راه دیگری رفت ، دیگر وظیفه ای در قبال او ندارید ، چون در سن هفت تا چهارده سالگی بر روی او اثر نگذاشته اید و او دیگر یک انسان مستقل است .
در اسلام سن استقلال را چهارده سالگی به بعد مشخص کرده اند . و در سن بیست و یک سالگی دیگر استقلال تام وجود دارد .
ما می توانیم از ابعاد گوناگون به انتقال مفاهیم دینی بپردازیم، قبل از هر چیز به معرفی این ابعادِ وجودی انسان مبادرت می کنیم:
1) بعد علمی : انسان استعداد آگاهی نسبت به محیط خود را دارد . این آگاهی جنبه ی کنترل کنندگی برای انسان دارد. ما از این آگاهی باید برای انتقال مفاهیم دینی استفاده کنیم.
2) بعد عقلانی : غیر از آگاهی، ما به برهان و استدلال نیز نیاز داریم .
3) بعد خیال: بچه ها قدرت خیال پردازی زیادی دارند . ما معمولاً زمانی که به دین می رسیم ، به بعد عقلانی و علمی آن توجه می کنیم . و از تخیل بچه برای به تصویر کشیدن بهشت استفاده نمی کنیم . چون روش استفاده از بعد خیال را نمی دانیم . بسیاری از آیات بهشت و دوزخ در قرآن کریم با تخیل ما کار می کنند . قوه ی تخیل ما را برای درک حقایقی به کار می گیرد که نمی توانیم الان آنها را ببینیم و فقط باید تصور کنیم . معنای عمیق خیال، وهم باطل نیست . بلکه تصرف در آگاهی ها است . مثلاً یک میوه و یا یک نهر آبی را می شناسید ، بعد قرآن می فرماید : نهری از عسل . شما باید این دو را با هم در ذهن خود ترکیب کنید . و از عقل خود برای پرورش این خیال استفاده کنید . خداوند متعال تنها برای ما از مفاهیم نظری استفاده نمی کند . گاهی قدرت خیال ما را بکار می گیرد . بنابراین در انتقال مفاهیم دینی باید به بعد خیال توجه کنیم .
4) بعد اعتقادی مفاهیم دینی : یکی از توانایی های انسان این است که می تواند مومن شود . اگر کسی بگوید که من فقط آنچه را که می بینم قبول می کنم در واقع بعد ایمان خود را حذف کرده است. باید از او بپرسیم که به چیزی ایمان می آوری؟ چون ایمان یکی از استعداد های انسان است . ایمان با علم متفاوت است . البته علم و عقلانیت از ایمان پشتیبانی می کند ولی ایمان یک حقیقت مجزا است . ایمان در واقع تعلق روحی به عالم غیب است . و باور باطنی و قلبی است . گاهی باید از فرزند خود بپرسیم که به چه چیزهایی ایمان دارد .
5) بعد عاطفی : دین کلاً عاطفه خیز است . می فرماید که مهمترین پایه ی ایمان محبت فی الله و بغض فی الله است .
6) بعد اخلاق : اینجا منظور ما از اخلاق، صفات خوب و بد است . که جدای از دین هم برای انسان خوب و بد هستند .
7) بعد عمل : صرفاً نباید به کار نظری و احساسی بپردازیم . عمل، انتقال دهنده ی مفهوم است.
8) بعد عادت و انس: ما گاهی اوقات از همجواری به عنوان یک عامل برای انتقال مفهوم باید استفاده کنیم. کودک زمانی که به در و دیوار مدرسه ی خود علاقمند می شود ، در واقع از عنصر انس در تجربه ی خود استفاده کرده است . اگر از این عنصر برای کودک استفاده نکنیم ، با انتقال برخی از مفاهیم مشکل خواهیم داشت . چون او متوجه نمی شود . این ابعاد همه استعداد های ما است . ما می توانیم عادت به یک چیز عادت کنیم. که این انس و عادت می تواند به انتقال مفاهیم کمک کند . وقتی برای یک نفر آن آیه ی قرآن را خواندند که فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره ، ومن یعمل مثقال ذرة شراً یره . گفت من مومن شدم و خدای به این عادلی را قبول دارم . یعنی او از طریق اخلاقیاتی که می فهمد خدا را قبول کرد.
9) بعد زیبایی گرایی انسان : انسان زیبا پسند است و باید این حس را در خود پرورش دهد . اگر روی این حس کار نکند نمی تواند زیبایی ها را بهتر و بیشتر درک کند . همه ی افراد اجمالاً خط خوش را می فهمند و می پسندند . ولی اگر یک مقدار دقت کنید فرق خط یک استاد خط را با با یک خط زیبای معمولی متوجه می شوید . اگر یک مقدار کار کنید ، لذتی از خط آن استاد می برید که یک فرد عادی نمی برد . پس ما باید مفاهیم دینی را به دلیل زیبایی آنها ، گاهی اوقات دلنشین بکنیم و به همین دلیل باید دیگران را وادار کنیم که اجرا کنند و یا حتی بپذیرند .
اینکه خدا مهربان است ، قابل اجرا نیست . بلکه باید آن را پذیرفت و لذت برد . مثلاً چگونه زیبایی نماز را منتقل کنیم . چرا همیشه بگوییم که نماز معقول است ؟ چرا می خواهیم نماز را براساس اعتقاد و اخلاق جا بیندازیم ؟ وقتی می گوییم که نماز شکر از خدا است . می خواهیم نماز را از طریق صفت اخلاقی شکر که انسان آن را می پسندد و دوست دارد، جا بیندازیم . اما می توانیم لزوم نماز را از طریق زیبایی آن به تصویر بکشیم . البته ابعاد دیگری هم دارد . الان از نظر علمی ثابت شده که نماز یک فوایدی برای بدن دارد . علم می تواند به ما بگوید که نماز یک عمل موهوم نیست بلکه بسیار مفید هم است . ولی گاهی اوقات باید از لحاظ زیبایی شناسی به مفاهیم دینی بپردازیم .
این 9 بعد براساس دارایی های وجود انسان است .
10) ما برای انتقال مفاهیم دینی غیر از استفاده از دارایی های وجود انسان ، باید از کنترل محیط هم استفاده کنیم . این مسئله را به عنوان بعد دهم به این ابعاد اضافه می کنیم . ما برای انتقال یک مفهوم دینی تا حدی نیاز به محیط سالم داریم . گاهی اوقات برخی از محیط ها امکان انتقال مفاهیم دینی را سلب می کنند.
ارتباط برخی از مفاهیم دینی ممکن است با بعضی از این ابعاد عمیق تر باشد . اما باید برای انتقال مفاهیم دینی همه ی این ابعاد را در نظر بگیریم و به موقع ، توصیه های ذیل هر کدام از این عناوین را رعایت کنیم . گاهی یک پدر کاملاً عقلانی است و یا یک مادر کاملاً عاطفی است . اما می خواهد به روشی که خود او فهمیده، مفاهیم دینی را به فرزند خود انتقال دهد . مثلاً پدر به فرزند خود می گوید که در رابطه با این مفاهیم فکر کن . البته فکر خیلی ارزشمند است اما با فکر کردن همه چیز درست نمی شود . گاهی از اوقات ممکن است فرزند شما شیفته ی زیبایی شود . بنابراین برای انتقال مفهوم دینی باید از این بعد برای او استفاده کنید . این کارها را امیرالمومنین (ع) انجام داده و همگی سند دارد . در آیات قرآن نیز قابل مشاهده است . در آیه ی کریمه ی قرآن می فرماید : آیا زشت نیست که غیبت می کنید. شبیه این است که گوشت برادرِ مرده ی خود را می خورید . در واقع این آیه از قوه ی خیال ما استفاده کرده و زشتی غیبت را نشان می دهد . حتی لازم نیست که به قیامت معتقد باشید ، با این کار از غیبت متنفر می شوید.
یک مادری که عاطفی است و با استفاده از همین بعد نماز خوان شده، می خواهد بچه ی خود را نیز با کمک همین بعد به نماز تشویق کند . اما باید بداند که ممکن است با استفاده از بعد دیگری سریع تر به نتیجه برسد، چون تیپ های شخصیتی افراد متفاوت است، حتی ممکن است در یک خانه ای لازم باشد برای هر کدام از بچه ها با توجه به شخصیتش و اینکه نسبت به کدام بعد قوی تر است از روش های گوناگون برای انتقال یک مفهوم دینی استفاده کرد . معمولاً بچه های ما یک سری تفاوت هایی دارند و وظیفه ی اصلیِ ما این است که این تفاوت ها و میل ها و گرایش های مختلف را کشف کنیم .
اینکه بچه صرفاً برای احترام به پدر و مادر و همراهی کردن با آنها این مسئله را بپذیرد اما مطلب را درک نکرده باشد ، خیلی بد است. گاهی اوقات پس زدن بچه های خانواده های مذهبی به همین دلیل است .
امام حسین (ع) در شب عاشورا فرمودند من دوست ندارم کسی با رودربایستی اینجا بماند . اگر می خواهید بروید اشکالی ندارد . بر ما اهل بیت حرام است که کسی را فریب داده و یا در رودربایستی نگهداریم . ما باید بچه های خود را از برخی از گره های کاذب بیرون بیاوریم . تا یک مقدار آزادانه تر بتوانند مفاهیم دینی را درک کنند . ممکن است انگیزه ی افراد برای به نماز ایستادن متفاوت باشد .
در قسمت بعد به انتقال مفاهیم دینی با استفاده از بعد زیبایی شناسی می پردازیم...