مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

رشد و نمو کودک 6؛ رشد و نمو کودک از سه تا شش ماهگی

1390/9/22 7:07
نویسنده : یه مامان
8,892 بازدید
اشتراک گذاری

 

در این قسمت شیرینی تغییرات کودک از سه تا شش ماه را با هم خواهیم چشید.

با ما همراه باشید...

 رشد حرکتی:

اگر کودک را در سه ماهگی به شکم بخوابانیم ، در حالیکه روی دست هایش تکیه کرده سر خود را بلند می کند. در پنج تا شش ماهگی اگر کودک را به پشت بخوابانیم و دست هایش را بگیریم سر خود را بالا می برد.

در این سن کودک دست هایش را بالا می آورد تا او را بلند و بغل کنند. اگر دست او گرفته شود سعی می کند تنه ی خود را بالا بکشد و بنشیند. در شش ماهگی اگر اطراف او چند بالش گذاشته شود ، در حالی که سر و گردن و پشت او صاف است، می تواند بنشیند.

بعضی از کودکان در سن پنج تا شش ماهگی یاد می گیرند که بغلتند، ابتدا از جلو به پشت، سپس از پشت به جلو.

عمل غلتیدن موجب خوشحالی کودک می گردد. در این زمان به علت زیاد شدن تحرک کودک ، ممکن است از ارتفاعی بیفتد، بنابراین مادر باید مواظب او باشد و در جای بلند حتی در وسط تختخواب او را رها نکند.

چشم ها و دست ها:

اگر اسباب بازی یا چیز دیگری توجه کودک را جلب کند ، سر و چشم خود را در جهات مختلف حرکت می دهد و دست های خود را بالا می برد تا آن را بگیرد. اسباب بازی را با تمام دست می گیرد و از یک دست به دست دیگر می دهد. اگر اسباب بازی بیفتد ، آن را دنبال می کند و پس از افتادن اگر در معرض دید او نباشد به آن اهمیت نمی دهد.

رشد تکلم و شنوایی:

کودک صداها را با اهنگ خوش ادا می کند . صداهای یک سیلابه مانند «آ،آ،گو،گو» از خود در می آورد. سر خود را به طرفی که صدای مادرش را می شنود می گرداند، و خوشحالی خود را با غوغو کردن یا جیغ زدن نشان می دهد.

رشد اجتماعی و بازی کردن

کودک در چهار ماهگی در هنگام تماس و برقرار کردن رابطه با دیگران ممکن است بلند بخندد. در موقعی که این رابطه قطع می شود اظهار ناخشنودی کرده یا گریه می کند. کودک از چهار ماهگی ممکن است صورت مادرش را از اشخاص دیگر تشخیص دهد . در پایان شش ماهگی کودک طبیعی ترجیح می دهد با افرادی که از او حفاظت و مواظبت می کنند تماس داشته باشند و به آنها نزدیک شود. کودک در این سن دو دست خود را به طرف اسباب بازی می برد و آن را می گیرد و به دهان می برد. موقعی که کودک از پا و انگشتان پای خود آگاه می شود، آن را در دست می گیرد و حتی به دهان می برد.

در واقع کودک از سن چهار ماهگی به بعد همه چیز را به دهان خود می برد ، حتی انگشتان پای خود (حس کنجکاوی دهانی). اگر چیزی بی خطر، بی ضرر و تمیز باشد باید به او اجازه دهید که آن را به دهان خود ببرد ولی اگر خطرناک است و ضرر دارد مانند گل و گیاه، باید آن را از دسترس او دور کنید.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان علی خوشتیپ
22 آذر 90 10:42
ووووووووووووی چه پستی
از نوشته ها جذاب تر عکسا بودن
علی من توی همین سنی که گفتید دوبار از روی تختمون افتاد.یه عالمه بالشت دورش بودا ولی نفهمیدیم چجوری افتاد
عین جاروبرقی همه چی رو هم می خورد
نمی گم چیا چون ممکنه حالتون ....
خیلی پست شیرینی بود.ممنون

واقعا نگاه کردن به نی نی ها و کارهاشون و یاد گرفتنهاشون خیلی لذت بخشه.
امیدواریم که همه از این لذتِ قشنگ بهره مند بشن.
یک عدد مامان
22 آذر 90 11:21
و باز هم ما این قیافه ای میشویم ناخودآگاه!

دل ضعفه گرفتیم استاد جونی با این پست خوشمزززززه

مثلا میتونن بغلطن خوشحال میشن ، پاهاشون رو کشف میکنن و میبینن خوشحال میشن ،میتونن اسباب بازی بگیرن دستشون خوشحال میشن، صورت مامان بابا رو میبینن و میشناسن خوشحال میشن ... آخرشم با جیغ زدن و یه سری کلمات نامفهوم(!) این خوشحالی رو ابراز میکنن و ما هم هی ضعف میریم واسشون ... خدا خدا ! زمانی که قند و عسل به شش ماهگی رسیده بودن تا وقتی خواب بودن که هیچ ، تا وقتی هم که بیدار بودن همیجووو در حال فیکس کردن بدنشون و صحبت کردن بودیم سه تایی !

ان شاءالله که همیشه شاد باشین.
خیلی لذت خوشمزه ایه (به قولِ شما).
نووووووووووووووووووش جانِ همه ی مامانا

مامان پریسا
22 آذر 90 12:41
باز با این پست یاد چند ماه قبل پریسا افتادم که همه ی این کارها رو انجام میداد. از 5 ماهگی با کمک چند بالش منشست. و مرحله ی دهانی هم که نگو.........
چیزی از دست دهان پریسا خانم در امان نبود. البته الان یه کم بهتر شده.
جایی خوندم که بچه با این کار یعنی گذاشتن اشیا در دهان تا حدودی دارن ابعاد اون شیئ رو ارزیابی میکنه. یعنی دهان مثل چشماش عمل میکنه.


عجب!
هر دوره ای از رشد بچه ها شیرینی خاصی داره؛ خدا پریسا جون رو برای شما و شما مامان خوب و مهربون رو برای پریسا حفظ کنه؛ لحظات خوبی رو براتون آرزو داریم
مامان ماهان
22 آذر 90 14:11
پست خیلی قشنگی بود
خاطراتم برایم زنده شد ممنونم


سلام مامان عزیز
خوشحالیم که به ما سر زدید، براتون آرزوی سلامتی داریم

مریم(مامان روشا)
22 آذر 90 16:18
الهی چه نی نی های نازی
میگم عجب چیز خوبی بود این بالشتِ توی عکس اول ما که چندتا بالشت همش دور خونه بود تا بتونیم به روشا نشستن یاد بدیم منم دقیقا" از 6 ماهگی تمرین نشستن کردم
خیلی پست جالبی بود مرسی


بله واقعا بالشت جالبی
موفق باشید
تینا
22 آذر 90 21:43
سلام
مطلب خیلی زیبایی بود ...
امیدوارم مامانایی که نی نیای انقدری دارن قدرشو بدونن چون خیلی زود میگذره ......



سلام مامان عزیز
خواهش می کنیم، از همراهی شما سپاسگزاریم. ان شاالله که همگی همیشه قدر لحظات زندگی رو بدونیم
معصومه مامان سهند
23 آذر 90 19:02
خیلی قشنگ بود، مطالبتون عالیه ممنونم. یه چیزی از سهند بگم که برای من خیلی عجیبه فکر میکنم برای شما هم عجیب باشه. سهند سه روزش بود مامانم به علت مریضی برادرم شب ما رو تنها گذاشت و رفت خونه خودشون . فردا صبح که اومد سهند به محضی که صدای مامانم رو شنید خندید، یه خنده صدا دار و دستهاشو برا گرفتن مامانم بلند کرد، در همون موقع مامانم بوسیدش و بهش گفت که دلت برای من تنگ شده بلافاصله سهند بغض گلوش رو گرفت و حالت گریه به خودش گرفت. همه تعجب میکردن که این چطور متوجه غیبت مامانم شده و اینجوری داره احساساتش رو ابراز میکنه بعد از چند ثانیه هم که مامانم بغلش کرد و شروع کرد به ناز و نوازشش براش خنده های صدا دار در میوورد. فکر کنید یه نوزاد سه روزههههه الان هم خیلی بچه احساساتیه، یه چیز دیگه هم اینکه توی سن سه ماهگی که بود هرکی روی دست نگهش میداشت سهند شروع میکرد به بالا و پایین پریدن. یعنی به محضی که زیر بغل هاشو میگرفتن برای ایستادن اون هم خودش رو تکون تکون میداد و می نشست و بلند میشد که یعنی من رو بالا و پایین بندازید یه جورایی کارهاش عجیب و غریب بود. خلاصه خیلی بچه activei بود البته الان هم هست...

عجــــــــــــب!
این سهند آقای گل دیگه آخره «هذا عجیبُ» هستن! دیگه از فعال و اکتیو هم گذشته
خدا حفظش کنه ، خیلی پسر ناز و شیرینی دارید
معصومه مامان سهند
23 آذر 90 19:41
لطفا اگر مطالبی بیشتری یا لینکی سراغ دارید که راجع به بچه های دو و نیم ساله است و رفتارهای اونا رو برامون شفاف تر میکنه بهمون بگید. مشتاق خوندنشون هستم

سلام مامان عزیز
ان شاالله سعی داریم در آینده دسته بندی بهتری رو در مطالب مدرسه داشته باشیم تا دسترسی به مطالب برای مامان ها راحت تر باشه، اجمالا فک کنیم مطالب زیر براتون مفید باشن:
http://mamanschool.niniweblog.com/post170.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post222.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post197.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post204.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post251.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post413.php
موفق باشید
مامان وندا
23 آذر 90 23:38
سلام ممنون از مطالب عالی بودن عالیییییییییییییمن که خیلی استفاده کردم آخه وندا تازه غلت میزنه خیلی باید مواظبش باشم


سلام مامان عزیز
خواهش می کنیم، خوشحالیم که براتون مفید بوده. ان شاالله که وندا جون همیشه سالم و سلامت باشه
مامان رها
25 آذر 90 22:08
ممنون، خیلی خوب بود،رهای من 3ماه و نیمه است دختر من همین الان خیلی از این کارها رو می کنه،تازه یک هفته است که تو خواب تکون می خوره از حالت خوابیده به پشت به پهلو می خوابه.با صدای بلند میخنده،خیلی روزهای جالبیه.باز هم ممنون

آخه
خدا بهتون ببخشتش
واقعا که لذت زیبایی رو دارین تجربه می کنین

مامان آیداوآیلار
27 آذر 90 14:49
من 1بهمن مرخصیم تمومه .دعا کنین آیلارم پیش پرستارش بمونه.


امیدواریم که شرایط شما به گونه ای تغییر کنه که خودتون بتونید بیشتر در کنار فرزند دلبندتون باشید و دعا می کنیم همیشه سلامت باشید و سایه تون بالای سر آیلار جون باشه