مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

همسر دوست داشتنی 1؛ مقابله با ترفند زیرکانه ی شیطان

1390/9/2 12:55
نویسنده : یه مامان
3,414 بازدید
اشتراک گذاری

 

 از آنجائیکه یکی از راه های موثر در تربیت فرزندان روابط پدر و مادر و هماهنگی آنها و داشتن خانواده ای آرام و صمیمی است ، در این مجموعه سعی بر این داریم که اصولی را که برای صمیمیت بیشتر زن و شوهر باید رعایت شود بازگو کنیم و پیشنهاد ما این است که همسرانِ محترمتان هم در جریان این بحث قرار بگیرند ...

 

 اولین نکته که بعد از ازدواج ، از اهمیت بالایی برخوردار است این است که هیچ وقت در طول زندگی به انتخابتان شک نکنید. اینکه بعضی ها نادانی می کنند و در برخورد با مشکلات به اصل انتخاب شک می کنند این یکی از زیرکی های بسیار ناجوانمردانه ی شیطان است که در دل او می اندازد. شیطان

در روایات داریم یکی از مقدرات الهی که به هیچ وجه به سادگی قابل تغییر نیست ، بحث ازدواج است. اینکه عقد ها در آسمان ها بسته شده است فقط برای دختر عموها و پسرعموها نیست، بلکه برای همه ی زوج هاست. به خاطر این است که در روایت داریم وقتی طلاقی صورت می گیرد عرش خدا به لرزه در خواهد آمد. لذا همانطور که شخص پدر و مادرش را انتخاب نمی کند و جزء مقدرات هر کسی است ، همسرِ هر کسی برای او مقدر شده است. (البته این سخن را کسانی که هنوز ازدواج نکرده اند بهتره که نشنوند ، چون ممکنه که دست از تلاش برای انتخاب بردارند و دست روی دست بگذارندچشمک)

یکی از پزشکان متخصص مغز و اعصاب در ایران می فرمودند: «نمی دانم چرا اینقدر در کشور ما قرص اعصاب رواج دارد، چرا خانم ها همیشه نگران این هستند که آیا هنوز هم مورد پسند و انتخاب همسرشان هستند ، آقایان هم می خواهند ببینند که آیا همسرشان بعد از افت و خیزهای زندگی، هنوز آنها را به عنوان مرد زندگیشان قبول دارند؟!» و این معضلی است که می تواند دردسرساز باشد.

خوبه که بعد از انتخاب عاشقانه و عاقلانه ی خودتون ، معیارها و انتخاب هایتان را بهانه ای برای رسیدن به انتخابِ خدا بدانید و در آغوش خدا با هم زندگی کنید و این کلام را از خدا بشنوید که من شما دو نفر رو برای هم و در کنار یکدیگر آفریده ام. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که حال اگر با وجود این انتخابِ خدا در زندگی مشکلی به وجود آید، دلیل چیست؟

برخی از مشکلات به عملکردِ خودِ ما بر می گردد و حاکی از شیوه های غلطِ مدیریتیِ ماست. ولی برخی از مشکلات دستِ ما نیست، دیدِ ما نسبت به آنها باید این باشد که این مشکلی که به وجود آمده (چه مشکلِ خوشگل و چه مشکلِ مشکلزبان) برای این است که ما در دست و پنجه نرم کردن با این مشکل رشد کنیم.

ماجرای 1: مادرِ جوانی - که الان از خوبان اهل معرفت هست - برای ازدواجِ او توسلات زیادی به اهلِ بیت (علیهم السلام) می کند؛ تا بالاخره شبی حضرت زهرا به خوابِ او می آید و دختری را به او معرفی می کند. این دختر و خانواده اش مورد شناختِ مادر بوده و کمی تعجب می کند، به خاطرِ اینکه اون دختر زیاد از نظرِ ایشان قابلِ قبول نبوده و از تمام جهات پسرِ او بر اون دختر برتری داشته است. ولی وقتی دفعه ی دوم این خواب رو می بینه یقین پیدا می کنه که باید به آن خواب جامه ی عمل بپوشاند و به خواستگاریِ آن دختر می روند و به همسریِ هم در می آیند. در این میان گرفتاری های زیادی برای آن دو پیش می آید ، ولی آن جوان می گوید : چون توسل کرده ایم خیالم راحت است و می دانم که باید این گرفتاری ها را در زندگی می کشیدم و تحمل همین مشکلات بوده که افق های دیدِ من را وسعت ببخشه و من هرچه دارم از همین تحمل کردن ها دارم.

ما نمی توانیم جلوی امتحاناتِ الهی را بگیریم . همه در زندگی به نحوی با مشکلات برخورد داشته اند ، ولی اگر از این زاویه نگاه کنیم که این مشکلات پُلی است برای رشد کردن و امتحانی است از جانبِ خدای متعال ، نحوه ی برخوردِ با مشکل در ما تغییر خواهد کرد.

ماجرای2: یکی از علمای بزرگِ اسلام که  مقام بالایی داشتند ، در حین تدریس زیاد به طلبه هایشان توصیه می کردند که به زن هایشان احترام بگذارند و همیشه اذعان می داشته اند که همسرانتان وسیله ای هستند برای تقرب به خدا. روزی طلبه هایی که در کلاس درس این استاد بودند گفتند حتما این استادِ ما همسری دارد که بسیار به او در امور زندگی کمک می کند و یار و یاورِ اوست که اینقدر استاد به این موضوع تکیه می کند، با همین دید روزی تصمیم گرفتند که سرزده به خانه ی استادشان بروند و از نزدیک شاهد نوع برخورد همسر ایشان باشند. وقتی در زدند استاد در را به رویِ آنها باز کرد، طلبه ها گفتند که استاد مهمان نمی خواهی؟ استاد هم فرمود: بفرمایید. وقتی وارد منزل شدند صدای همسرِ استاد را از آشپزخانه شنیدند که بسیار به استاد بد و بیراه می گفت و از اینکه مهمان برای استاد آمده بسیار ناراحتی می کرد. طلبه ها فقط سکوت کردند و از این کارشان بسیار ناراحت شدند. وقتی استاد با سینی چای وارد اتاق شد، طلبه ها ناراحتی و شرمندگیِ خود را ابراز کردند و به استاد واقعیت را گفتند که ما می خواستیم بدانیم همسرِ شما چه رفتاری دارد که اینقدر به شما کمک کرده تا به خدا نزدیک تر شوید. ایشان فرمودند: همین صبری که من در برابرِ همسرم می کنم باعث شده که خیلی از پرده های علم به رویِ من گشوده شود و راز پیشرفتِ من همین بوده است.

ماجرای 3: کسانی که برای عقد نزد امام خمینی (ره) می رفتند بعد از جاری شدن خطبه ی عقد از امام تقاضا می کردند که ایشان را نصیحتی کنند و امام به همه می فرمودند: «برید با هم بسازید». روزی یکی از کسانی که برای عقد مراجعه کرده بود، بعد از شنیدن این نصیحت به امام گفتند: «آقا! لطفا یک نصیحتِ دیگر هم بفرمایید» . امام دوباره فرمودند: «برید با هم بسازید». برای بارِ سوم این درخواست را مطرح می کنند و امام دوباره همین نصیحت را به ایشان می کنند.

این ساختن و هماهنگی اصلِ بسیار زیبایی است. زن و مرد در کنارِ هم سوای اصولی که باید رعایت کنند باید اصلِ انعطاف پذیری هم داشته باشند. خودخواهی چیزی است که همه ی عرفا و ادیان الهی به دنبال از بین بردن آن بوده اند، همه ی دستورات اسلام و مشکلاتی که در زندگی پیش می آید (منظور امتحانات الهی است) به منظور تضعیفِ حسِ خودخواهی است. حتی یکی از فلسفه های نماز خواندن هم همین است.

هر چه خودخواهی کمتر شود دیگر خواهی بیشتر خواهد شد و در پیِ آن زندگی شیرین تر خواهد شد. بعد از اینکه شخصی زندگی خود را شروع کرد، دیگر نسبتی با همسر خودش پیدا می کند ، و باید در آغوشِ تقدیرِ الهی ، چشمش را روی انتخابِ گذشته اش ببندد و بداند که تلاش هایی که در جریان انتخاب انجام داده است برای پرده برداشتن از تقدیر الهی بوده است و آن را از مقدراتِ شیرینِ الهی دانسته و در آن تردید نکند.

**************************************

قسمت بعدی: همسر دوست داشتنی 2؛ میزان بهره برداری از زندگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مریم(مامان روشا)
25 آبان 90 16:24
سلام دستتون درد نکنه جای این جور مطلبا خیلی توی وبلاگ قشنگتون خالی بود
چقدر جالب تا الان این طوری بهش فکر نکرده بودم پارگراف آخر خیلی به دلم نشست
بازم ممنونم

سلام مامان مهربون
خوشحالیم که براتون مفید بوده.
امیدواریم هیچ خانواده ای اسیر وسوسه های خانمان برانداز شیطان نشود و آرامش و صمیمیت مهمان همه ی خانه ها باشد
مامان پریسا
25 آبان 90 19:27
خسته نباشید . مطلب خیلی به جایی بود. مخصوصا در این زمانه که شیطان در خانه ها در حال نفوذ است و خصوصا زن و شوهر های جوان تر که هنوز از زندگی تجربه زیادی ندارنی و بیشتر در معرض خطر قرار دارند . به این نکات آموزشی شدید نیاز دارند. و البته همه ی ما و همیشه نیاز به راهنمایی داریم.
الطفا در این زمینه بیشتر مطلب ارائه بدید. ممنون.

سلامت باشید مامان مهربون
چشم؛ ان شاءالله به این زمینه بیشتر می پردازیم.
خدایا! ما رو ، یک لحظه هم به خودمون وانگذار.
مامان علي خوشتيپ
26 آبان 90 0:06
اين پستتون از اون پستاي عاليه ها
با گذشت و صبره كه زندگيا قشنگ ميشه.هيچ وقت همه خصايص خوبو تو يه نفر نميشه پيدا كرد ولي خيلي خوبه كه آدم مثبت نگر باشه و فقط خوبيها رو ببينه و اين با پايين اوردن توقعاتمون ميسره.(به اين نكته بايد توجه داشت كه خودمونم نقايصي داريم)
دقيقا باهاتون موافقم هيچ وقت خدا بده بندشو نميخواد و اگه از صميم قلب ازش بخوايم بهترينهارو بهمون ميده.
به اميد اينكه كانون همه خانواده ها گرم و صميمي باشه

خوشحالیم که مورد توجهتون قرار گرفته. برای دعای خوبتون از صمیم قلب آمین می گیم...
تینا
26 آبان 90 15:20
سلام منم مثل بقیه از این مطلبتون خیلی خوشم اومد اگه تونستین از این مطالب بیشتر بذارید
خیلی بده که جوونا راحت یادشون میره با چه عشقی زندگی رو شروع میکنن و از همه بدتر به راحتی آینده بچه هاشونو فراموش میکنن و جدا میشن...
امیدوارم همه با هم بسازن
به خاطر خودشون و به خاطر دل کوچیک بچه هاشون

سلام مامان عزیز
خوشحالیم که از این مطلب خوشتون اومده، ممنون از صحبت های دلنشین و قشنگتون
براتون آرزوی خوشبختی داریم
یک عدد مامان
26 آبان 90 17:40
خیلی پست جالبی گذاشتینا ! بالاخره اول باید پدر و مادر ها با هم بسازن و خوب باشن تا بعد بتونن بچه های خوبی تربیت کنن ، نه؟


خیلی مفید بود مخصوصا اون داستانهایی که برامون گفتین. مممنووووووووووووووووووووووووووون

خواهش می کنیم. خوشحالیم که براتون مفید بوده.
مامان یاسین و ستایش
2 آذر 90 13:36
مطالب مفیدی ارائه دادید ممنون به نظر من ستون زندگی و خانواده پدر و مادر هستند که باید آینده فرزندانشان را بسازند پس ما پدر و مادرها رعایت کنیم به خودی خود فرزندان هم ساخته می شوند

با نظر شما کاملا موافقیم...
ممنون مامان مهربون