حس مالکیت کودک
شاید شما هم در این موقعیت قرار گرفته باشید که فرزندتان به آسانی حاضر نمیشود اسباب بازی های خودش را با كودك دیگری تقسیم كند یا همه چیز حتی اسباب بازی های پارک را هم مال خودش می داند!...
كودك اسباببازی های خود را دوست دارد و به آسانی حاضر نمیشود آنها را با كودك دیگری تقسیم كند زیرا حس مالكیت در آنها بسیار قوی است. او آنچه را دوست دارد متعلق به خود می داند و حاضر نیست به كودكان دیگر بدهد.
بنابراین پدر و مادر نباید كودك را تحت فشار بگذارند یا او را به خاطر سخاوت نداشتن سرزنش كنند. وقتی كودك هنوز معنی سخاوت را نمیداند و برای آن آمادگی ندارد از این سرزنش جز تحقیر كودك و درهم شكستن اعتماد به نفس او چه سودی عاید میشود؟
در واقع همان قدر كه سخاوت در بزرگترها یك صفت پسندیده است، خودخواهی در كودك نیز یك امر طبیعی است.
سخاوت پیدا كردن مستلزم این است كه كودك در وهله اول احساس مالكیت را درك كرده باشد و یك یا چند شیء را در تملك خود بداند. وقتی كودك معنی «مال من» را میفهمد نشاط فوقالعادهای پیدا میكند. حالا او به دنیای اطراف خود آشناتر شده و اعتماد به نفس و استقلالی برای خود یافته است. این یك مرحله مهم از رشد كودك است كه والدین نباید اهمیت آن را نادیده بگیرند و با در هم شكستن این استقلالِ كودك به روحیه او لطمه بزنند.
مقارن همین احوال، كودك پی میبرد كه بعضی چیزها مال او نیست و البته از این بابت ناراحت میشود ولی با خاطرجمعی از اینكه بعضی چیزها مال او هست یاد میگیرد كه اشیاء دیگر را به اشخاص دیگر ربط بدهد و كم كم تلفیقی از مفهوم «مال من» و «مال تو» یا «مال او» در ذهنش پیدا میشود.
چند نکته:
- هر چه به حس مالكیت کودک احترام بگذارید، احترام به مالكیت شما را یاد میگیرد. درك مفاهیم مالكیت (مال من، مال تو، مال او)، مشاركت، هدیهدادن و قرضدادن همانند سایر مراحل رشد كودك به تدریج شكل میگیرد.
- كودكان نوپا دوست دارند در كنار هم باشند ولی با یكدیگر بازی نمیكنند. باید مواظب بود كه با یكدیگر درگیر نشوند و اسباب بازی ها را از دست هم نگیرند. به همین دلیل بازی با یك اسباب بازی برای دو كودك نوپا بسیار زود است. كودك نوپا چیزی كه مورد علاقه اوست با خود به همه جا میبرد و اگر آن را از دست او بگیرند فریاد میكشد مگر اینكه چیز دیگری به او بدهند و او را سرگرم نمایند.
اگر كودك دوساله ای از دادن اسباب بازی هایش به دیگران خودداری می كند، رفتاری طبیعی و مناسب دو سالگی دارد. او با بزرگتر شدن، نسبت به كودكان دیگر علاقه مند می شود و از بازی با آنها لذت می برد به نحوی بسیار تدریجی، احساس بخشش و انسان دوستی در او شكل می گیرد.
- اگر از کودک بخواهید اسباببازی مورد علاقه اش را در اختیار كودكی دیگر قرار دهد، تصور می كند كه همه بسیج شدهاند تا شیء مورد علاقه اش را از او بگیرند. پافشاری در این زمینه او را نسبت به اسباب بازی مورد نظر حریص تر می كند و احساس مالكیت او را قوت می بخشد. كودك وقتی به سه سالگی رسید و از بازی با كودكان دیگر لذت برد، می توان بازی های جمعی را به او آموزش داد.
- ضمن اینكه كودك برای بازی های جمعی آماده می شود ولی هنوز خیلی از مفاهیم در ارتباط با بازی را درك نكرده است. مثلاً: روزی فرزند شما با خوشحالی از زمین بازی به خانه مراجعت میكند. در میان مشت فشرده كوچك خود چند تیله رنگی نگهداری میكند. در جواب سؤال شما با خاطرجمعی جواب میدهد: «با ژاكتم عوض كردم!» بله، او واقعا ژاكت پشمی نوی خود را همراه ندارد. نمیتوان باور كرد. اما آقاكوچولوی شما آن را با چند تیله شیشهای ارزان قیمت عوض كرده است و حال شما باید به دنبال ژاكت از دست رفته او بگردید! در موقعیت های دیگر شرایط از این هم بدتر خواهد بود.
كودك شما متهم به دزدیدن یك اتومبیل كوچك از بچه های همسایه می شود و شما این ماشین را در اتاق او پیدا می كنید! اما فرزند شما با صداقت می گوید: «من این ماشین را فقط قرض كردهام.«
- هدیهدادن، تعویضكردن و دزدیدن، همه این معانی برای كودك سه ساله قابل تشخیص نیست. او به تدریج در مورد دادن و گرفتن، قرض كردن، پسدادن و با هم استفاده كردن، یا مال من و تو تجربه خواهد اندوخت. اگر یک اسباب بازی را در این سن برداشت از نظر اخلاقی دزدی محسوب نمی شود. كودك سه ساله مایل است آنچه را دوست دارد، داشته باشد و از ارزش واقعی آن هیچ گونه اطلاعی ندارد.
- كودك سه تا چهار ساله یاد گرفته است كه مادر را رها كند و با كودكان دیگر به بازی بپردازد. نخست نمیداند چگونه بازی كند و معنی نوبت را درك نمیكند. بنابراین در مواقعی مانند توپبازی باید به او یاد داد كه نوبت را رعایت كند. .همچنین كودك در این سن دوست دارد كه عروسك خود را به كودكان دیگر نشان دهد ولی آن را محكم به سینه خود میفشارد و از دادن عروسك به دیگران امتناع دارد. او دلش میخواهد كه با دیگران معاشرت كند ولی هنوز آماده نیست. مشكلاتی را كه بین او و همبازی او ایجاد میشود حل كند و باید حتما بزرگترها در این موارد دخالت كنند.
كودك چهار ساله هنوز به آن اندازه دست و دل باز نشده است كه اسباببازی مورد علاقه خود را برای بازی به كودك دیگر واگذار كند. ولی ممكن است چیز دیگری را كه فعلاً به آن احتیاج ندارد در اختیار دیگری قرار دهد. در هر حال هنوز زود است كه این قبیل كودكان را به حال خود گذاشت و باید همیشه یك نفر دورادور مراقب آنان باشد تا نوبت را رعایت نمایند و با اسباببازیهای خود به صورت مشترك بازی كنند.
كودكان پنج ساله بسیار علاقهمندند كه در نمایشهای كودكانه شركت جویند و نقشی داشته باشند و بازیهایی مانند «خانهبازی» یا «مهمانبازی» یا «دكتربازی» و یا «فروشگاهبازی» از بازیهای مورد علاقه كودكان پنج ساله، چه پسر و چه دختر میباشد.
- این گونه كودكان بسیار به فعالیتهای گروهی و بازیهای جمعی علاقه دارند ولی در عین حال به بازیهای انفرادی نیز شایق هستند. در این سن، كودك نوبتگرفتن در بازی را زود یاد میگیرد و به آنچه به دیگران تعلق دارد احترام میگذارد و دیگر اسباب بازی های دیگران را از دست آنان نمیقاپد و به زور از دستشان نمیرباید. البته ممكن است هنوز نزاع و دعوا بین این كودكان دیده شود ولی نه به آن حد كه مراقبت دائم لازم باشد. بزرگسالان باید در عین حال كه به كار دیگری مشغول هستند دورادور نیز مراقب آنان باشند.
- هنگام ورود به مدرسه كودك به این حد از توانایی رسیده است كه بین «مال من» و «مال دیگری» تفاوت قائل شود. در این سن كودك میبایستی مالك چیزی باشد مثلاً در منزل حتیالامكان كودك اتاق جداگانهای داشته باشد و اگر امكان ندارد یك كمد مخصوص و یا طاقچهای از اتاق، جعبه، كارتن و یا گوشهای از اتاق را به او اختصاص دهید تا وسایلش را دور از دسترس دیگران نگهداری كند. از این طریق حس مالكیت و مراقبت از وسایل خود را یاد میگیرد.
- والدین هم میبایستی به ادعای حق مالكیت فرزند خود احترام بگذارند. مانتو و یا كاپشن كوتاهشده و یا اسباببازی كه بلااستفاده است بدون اجازه او به دیگری و یا برادر و خواهر كوچكترش نبخشند. باید از او سؤال كنید كه چه چیزی را مایل است حفظ كند و چه چیزی را میخواهد ببخشد. اگر حاضر نیست از وسایلی كه به نظر شما زیادی است صرفنظر كند، به عقیدهاش احترام بگذارید.
وقتی كودك اجازه داشته باشد آنچه را كه به او تعلق دارد پیش خود حفظ كند و یا مجبور نباشد همه چیز را با دیگران تقسیم كرده یا هدیه دهد، ارزش مالكیت را به درستی در خواهد یافت و خواهد آموخت كه چرا نمیتواند چیزی را كه به او تعلق ندارد، بردارد.
در حال حاضر چارهای ندارید جز اینكه توجه داشته باشید موقعی كه از خانه دوستی یا از كودكستان یا از محل بازی به خانه مراجعت میكنید، آیا جیب شلوار كوچولوی شما پرشده به نظر میرسد یا خیر! بهتر است از كوچولوی خود بخواهید جیبهایش را بگردد و ببینید آیا چیزی كه به او تعلق ندارد و دوست او در جستجوی آن است در آنجا فراموش شده یا نه! او را سرزنش یا تنبیه نكنید، بلكه از فرزند كوچك خود بخواهید آن را سریع به صاحبش باز گرداند.
- در موقع خرید از مغازهها نیز دقت كنید چیزهایی كه در دسترس او قرار گرفتهاند، به سرعت به داخل جیبش سقوط نكنند! شما باید دائما توضیح دهید كه نمیتوان بدون پرداخت بها چیزی را از داخل مغازه بیرون برد. به تدریج كودك شما خواهد آموخت آنچه را كه به دیگران تعلق دارد شناخته و به آن احترام بگذارد. متأسفانه به دلیل عدم شناخت والدین از مسئله احساس مالكیت كودكان و نقش آن در رشد شخصیت آنان، آسیبهای روحی ـ روانی جبرانناپذیری بر شخصیت كودك وارد میآورند.
به طور مثال با آمدن كودكی به عنوان میهمان در خانه، والدین سعی دارند به كودك تفهیم نمایند كه اسباببازیهای خود را به كودك میهمان بدهد. به او تلقین میكنند كه كودكِ میهمان، دوست توست و باید با اسباب بازی های تو شریك گردد. در صورتی كه كودك در مقابل نظر والدین مخالفت كند آنان ابتدا با تشویق و تحمیق (اگر اسباب بازی هایت را بدهی برای تو سهچرخه میخرم، تو بچه خوبی هستی، تو بچهها را دوست داری، مهربانی، عاقلی، ...) سپس با تهدید و تنبیه (اگر اسباب بازی هایت را ندهی دوباره به میهمانی نمیبرم، برایت دوچرخه نمیخرم و ...) كودك را وادار میكنند كه علیرغم میل باطنیاش اسباببازیهایش را به كودك میهمان بدهد. در صورتی كه در همین زمان حس مالكیت در كودك گُل كرده و با ندادن اسباببازی به كودكِ دیگر میخواهد اعلام نماید كه اینها در مالكیت من است و اگر به ناچار اسباب بازی اش را به كودك میهمان بدهد به خاطر این است كه از توجه و محبت والدین محروم نشود. (نیاز به توجه مثبت در نزد كودك از نیاز به مالكیت اساسیتر است.)
یا مثلا در حالت دیگر، كودك مایل است كه بهترین و گران قیمت ترین اسباببازی خود را به بچه میهمان و یا همسایه بدهد. در این موقعیت است كه حس ایثار، گذشت، تعاون و همكاری در كودك گُل كرده و میخواهد شادی های خود را با دوستان تقسیم كند. در این حالت نیز متأسفانه با مخالفت و مقاومت والدین روبهرو شده و با پیامهای كلامی و غیر كلامی (اخم كردن، ابرو بالا انداختن، نگاههای زهرآگین، بعدا بازی كن، عروسك باطری ندارد و...) به كودك میگویند كه اسباببازی خصوصی است و دیگران نباید به آن نزدیك شده و با آن بازی كنند.
در هر دو حالتی كه والدین دخالت كرده و اظهار نظر داشتهاند، میل درونی، رغبت، خواست قلبی و تشخیص كودك را نادیده گرفته و به روح استقلالطلبی و اعتماد به نفس او لطمه و صدمه زدهاند.
عكس العمل والدین به هنگام دعوای كودكان بر سر اسباببازی
1 ـ بعضی از والدین هنگامی كه كودك آنها اسباببازی و یا وسیلهای را در مجلس میهمانی و ... از كودك دیگری میگیرد احساس ناراحتی كرده و با خود میگویند خانوادههای دیگر چنین قضاوت خواهند كرد كه در تربیت كودكشان كوتاهی كردهاند.
2- گروهی دیگر از والدین خوشحالاند از اینكه كودكشان میتواند جای خود را در آینده باز كند و به اصطلاح میگویند از عهده خودش برمیآید
3- عدهای دیگر از والدین نسبت به این گونه رفتارها بیتفاوت بوده و اهمیت چندانی برایشان ندارد.
راه حل های پیشنهادی:
با توجه به اهمیت موضوع و نیاز والدین به راهكارها و راه حلهای علمی، راهبردهای مفید و سازنده زیر پیشنهاد میگردد:
ـ اگر فرزند دو ساله شما همیشه اشیاء را از كودكان دیگر میگیرد، نشانه آن نیست كه در آینده شخص زورگویی خواهد شد، زیرا در این سن، او كوچكتر از آن است كه مفهوم رعایت حقوق دیگران را بفهمد. در این حالت بگذارید كمی با كودكان بزرگتر از خود، كه میتوانند برای دفاع از حقشان در مقابل فرزند شما مقاومت كند، بازی كند تا به طور طبیعی تربیت شود.
ـ اگر فرزند شما مهاجم است و بچهای را پیاپی آزار میدهد، مدتی آنها را از یكدیگر جدا نگاه دارید و توجه او را به چیز دیگری جلب كنید. سرزنش فرزند در این حال باعث میشود كه احساس تنهایی كند و حالت تهاجمیاش بیشتر شود.
ـ اگر كودك سه ساله شما پرخاشگر و مهاجم است و حاضر به فراگیری بازیهای جمعی نیست، وقت آن است كه رفتارش را (به كمك مشاور روانشناس) اصلاح كنید.
ـ اگر بر سر اسباببازی واحدی دعوا در گرفت، اسباببازی دیگری به میان آورید و شوق كودك را برای بازی با آن برانگیزید.
ـ راه حل دیگر در صورت امكان، این است كه قبل از شروع بازی چند اسباببازی یك شكل تدارك ببینید، در این صورت موفق میشوید از هر گونه قیل و قال جلوگیری كنید.
ـ اگر زودتر از موقع به كودك اصرار بورزید كه خودخواهی را كنار بگذارد و مجبورش كنید اسباببازی خود را به كودك دیگری بدهد، یا اسباببازی او را به زور از دست او بگیرید و به كودك دیگر بدهید، كودك احساس عدم امنیت میكند و همواره این ترس و نگرانی را خواهد داشت كه مبادا كسی اسباببازیهایش را بگیرد و در نتیجه با نزدیكشدن هر كودك به حریم بازی خود دچار وحشت میشود و او را به زور عقب میراند. فشار و سختگیری برای سخاوتمندشدن كودك، رشد طبیعی او را به تأخیر میاندازد و حاصل دیگری ندارد.
ـ اگر به هنگام دعوا بر سر اسباببازی هیچ یك از كودكان دست از دعوا برنمیدارند و شما نمیدانید اسباببازی از اول دست كدام یك بوده است، بهتر است اسباببازی را از هر دو بگیرید و سرگرم بازی دیگری كنید.
ـ اگر متوجه شدید كه یكی از كودكان اسباببازی را از دیگری قاپیده است، خیلی محترمانه و منطقی اسباببازی را از او بگیرید و به نفر اولی بدهید، سپس (نفر اولی) را تشویق كنید كه اسباببازی را به كودك دیگر بدهد. نباید در برابر كودكی كه چیزی را به زور از دیگری میگیرد واكنش مثبت نشان دهیم، بلكه باید او را تشویق كنیم كه صبر كند و از كودك دیگر بخواهد اسباببازی را به او بدهد.
ـ اگر كودك اسباببازیاش را به دیگری نمیدهد باید به تصمیم او احترام بگذاریم و سعی نكنیم با تشویق، تحمیق و تهدید زمینهای را فراهم نماییم كه كودك به اكراه و اجبار اسباببازیاش را به دیگری بدهد.
ـ هنگام دعوای كودكان بر سر تملّك اشیاء بهتر است تا حد امكان چیزی نگویید و بگذارید خودشان مشكلشان را حل كنند مگر اینكه یكی از بچهها بخواهد به دیگری زور بگوید.
منبع: راسخون