مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

اصول رفتار با کودک زیر سه سال؛ قسمت ششم(آگاهی و دانایی)

1394/2/6 6:30
نویسنده : یه مامان
7,029 بازدید
اشتراک گذاری

هدف ما از برگزاری این مباحث این است که والدین جایگاه خود را بشناسند و بدانند که چگونه با کودک خود رفتار کنند و هم آگاه باشند و هم دانا...

هدف ما از برگزاری این مباحث این است که والدین جایگاه خود را بشناسند و بدانند که چگونه با کودک خود رفتار کنند و هم آگاه باشند و هم دانا. بنابراین در هر قسمت یک بخش راجع به آگاهی صحبت می کنیم و یک بخش راجع به دانایی. منظور از آگاهی، بینش است و منظور از دانایی، روش ها است. بینش یعنی والدینی که فرزند زیر سه سال دارند چه نگاهی به کودک داشته باشند و بعد چه رفتاری با کودک داشته باشند که روش است.

هردوی بینش و روش لازم و ضروری است. ما همیشه از معرفت و شناخت صحبت کرده ایم. معرفت یعنی مجموعه ی آگاهی و دانایی. جامعه ی امروزی بیشتر به دنبال دانایی است و همه ی مسائل و سؤال های والدین هم حول دانایی و روش است «با بچه ام چه کار کنم؟!». این روش ها و مهارت ها را از درون خیلی از کتاب ها می توان استخراج کرد اما مهم این است که در مقام والدینی بینش داشته باشیم و بدانیم که اصلاً بچه کیست؟ چیست؟ چرا به دنیا آمد؟ ما به عنوان پدر و مادر چرا بچه دار شدیم؟ نگاه ما به کودک چیست؟ به خصوص چه نگاه راهبردی برای کودکمان داریم؟

فرزند ما امروز زیر سه سال است، اما در سال 1420 چند سالشان می شود؟ حدود سی سال؛ یعنی مدیران این کشور خواهند بود. در سال هزارو چهارصدوبیست چه وضعیتی باید داشته باشند؟ چه شخصیتی داشته باشند؟ در چه مقامی و جایگاهی باشند؟ چه زندگی داشته باشند؟

در رویکرد هوش متعادل بچه ها را برای یکسال و دوسال آینده تربیت نمی کنیم بلکه برای سی سال آینده تربیت می کنیم. این نگاه راهبردی آگاهی است. حال که من این نگاه را دارم امروز چی کار باید بکنم، دانایی برای امروز است. یعنی من بدانم امروز چگونه رفتار کنم که برای سی سال آینده ی فرزندم سازنده باشد نه مخرب.

نگاهی که ما به کودک داریم و برنامه ای که برای کودک داریم این است که بچه ها فهم، درک و مهارت پیدا کنند. تلاش این رویکرد این است که بچه ها فهم پیدا کنند و شبکه ی عصبی مغزشان خوب شکل بگیرد، مفاهیم را در مرحله ی اول بفهمند و آشنا شوند، در مرحله ی دوم درک کنند و عمق پیدا کند. چون فهم در سطح است ولی درک در عمق یا در ارتفاع است. و بعد مهارت پیدا کنند که بتوانند از توانایی هایشان استفاده کنند. ما معتقدیم که بچه ها با عبور از این سه آیتم به شناخت یا معرفت می رسند و وقتی به شناخت برسند، برپایه ی این شناخت شخصیت شان شکل می گیرد.

شخصیت شامل اعتماد به نفس و عزت نفس است. در سال 1420 جوانی که امروز سه ساله است چه شخصیتی باید داشته باشد؟ امروزه در جامعه می بینیم که والدین جوانها و نوجوان ها چه قدر نگران هستند؟ چون برنامه ی راهبردی برایشان نداشتیم. دنبال مقصر هم نمی گردیم چون ما هیچ وقت نمی پرسیم چه کسی! بلکه می پرسیم چرا! دلیلش هم عدم شناخت جامعه از راهبرد است و حتی راهبرد هنوز هم ناشناخته است.

جامعه ی ما یک جامعه ی کوتاه مدت است به همین دلیل امروز نگاه نمی کنیم که بچه ی سه ساله ی ما سی سال بعد باید کجا باشد. چشم هم بزنیم سی سال گذشته درست مثل خودمان. بچه ها خیلی زود بزرگ می شوند. در این فرآیند در نهایت منجر می شود به شکوفایی استعدادها.

فهم،    درک،     مهارت

شناخت

شخصیت

شکوفایی استعداد

هدف ما این  است که استعدادهای بچه ها شکوفا شود. اگر همه ی استعدادهای بچه ها در همه ی زمینه ها شکوفا شود و در تعادل رشد پیدا کنند، شخصیت متعادل پیدا می کنند. اگر فقط روی بعضی از جنبه های رشد کودک تکیه کنیم و به بقیه ی ابعاد توجه نکنیم، نامتعادل رشد می کند و در بزرگسالی شخصیت نامتعادل خواهند داشت. چه قدر آدم هایی را می شناسیم که تحصیلات خوبی دارند ولی ارتباط بلد نیستد با همسرشان قادر به برقراری ارتباط مناسب نیستند یا با خانواده شان مشکل دارند. یک بعد رشد کرده ولی ابعاد دیگر بدون رشد مانده و در نتیجه شخصیت نامتعادل حاصل می شود.

رشد و شکوفایی استعداد نیاز به محیط غنی دارد. محیط غنی یعنی فضای تجربه ی کودک، یعنی خانواده. عامل اصلی محیط غنی، «بازی» است. رویکرد هوش متعادل تنها ابزاری که برای رشد کودک می شناسد، «بازی» است و محل اصلی بازی و رشد کودک را خانه و خانواده می داند، خانه بار معنوی دارد و عامل اصلی در خانواده نیز مادر است. در حقیقت فضای خانه و خانواده و حضور مادر، محل رشد و شکوفایی استعدادهای مختلف بچه ها است.

گفتیم شخصیت حاصل فرآیند فهم و درک و مهارت است که اگر در تعادل باشند تبدیل می شوند به شناخت و شناخت به شخصیت. شخصیت متعادل منجر به خودباوری می شود. و شخصیت نامتعادل یا خود شیفتگی می شود یا خود باختگی. تشخیص این سه حالت در زیر سه سال مشکل است ولی ما در اثر تجربه علائم را تشخیص می دهیم. خانواده ها معمولاً در نوجوانی متوجه این حالت ها می شوند که این نوجوان چه قدر خودباوری یا خودشیفتگی یا خودباختگی دارد. پایه ی این سه حالت شخصیت در زیر سه سال گذاشته می شود و در واقع از نوزادی. به همین دلیل در این رویکرد، کلاس بازی مادر و نوزاد از شش ماهگی داریم. چون شخصیت از این سن شکل می گیرد.

خودباوری در فرآیند تبدیل می شود به وابستگی سالم. وابستگی اصلاً بد نیست و بچه باید وابسته باشد آن چه که خوب نیست این است که چسبنده نباید باشد و دلبسته نباید باشد. انسان در کل وابسته متولد می شود، وابستگی بد نیست مگر ما به یکدیگر وابسته نیستیم؟ اجتماع یعنی وابستگی. اگر وابستگی نباشد دیگر اجتماع معنا نخواهد داشت.

همه ی ما برای زندگی روزمره به هم وابسته هستیم. چه در مشاغل مختلف و چه در تبادل های مختلف به هم وابسته هستیم منتهی وابستگی سالم مطرح است و وابستگی سالم یعنی تعامل. وابستگی ناسالم و مخرب و چسبندگی است که آسیب رسان است، در حالی که خودباوری میل به استقلال دارد و خودباختگی و خود شیفتگی میل به اسارت دارند. انسان های خودباخته و خودشیفته انسان های مستقلی بار نمی آیند و رابطه برپایه ی بردگی و برپایه ی اسارت برقرار می کنند.

این سئوال مطرح است که مادر رابطه برپایه ی استقلال با فرزندش برقرار می کند یا برپایه ی بردگی؟

یکی از آسیب هایی که مادر فداکار به فرزندش می زند ایجاد رابطه برپایه ی بردگی است. در جامعه ی ما رابطه برپایه ی بردگی ارزش است. کودک از سه سالگی باید استقلال پیدا کند و راحت از مادر جدا شود اما در بسیاری از موارد این مادر است که توان جدایی از فرزند را ندارد. 

در متون غربی گفته می شود که نوزاد را از ابتدا جدا بخوابانید اما ما در این رویکرد می گوییم که: تا یک سالگی مادر و کودک در یک رختخواب و از یک سالگی تا سه سالگی در یک اتاق و از سه سالگی به بعد کودک در اتاق جدا بخوابد. به دلیل این که آغوش مادر و تماس پوستی با مادر در دوسال اول لازمه ی رشد کودک است. در غرب از ابتدا بچه ها را برای رفتن و جدا شدن تربیت می کنند به همین خاطر ما غربی ها را بی عاطفه می شناسیم. اما در ایران بچه ها را برای چسبیدن و جدا نشدن تربیت می کنیم تا عصای پیری مان شوند و حفره های خالی زندگی مان را با بچه هایمان پر می کنیم و دلمان نمی خواهد از ما جدا شوند. دقیقا حالت غرب و حالت ما در ایران مصداق کامل افراط و تفریط است. در حالی که بچه ها باید مستقل اما با وابستگی سالم بار آیند.

استقلال اصلاً تعارضی با وابستگی ندارد. وابستگی، روش است و ما در عمل به هم وابسته هستیم استقلال، نگاه و تفکر و ذهنیت است. اگر ما تفکر و نگاه استقلال داشته باشیم، بیست نفر با هم در یک اتاق زندگی کنیم، بیست نفر آدم مستقل با هم زندگی خواهیم کرد. اگر تفکر استقلال نداشته باشیم، یک نفر هم که باشیم و یا در کشور دیگری هم زندگی کنیم باز هم وابسته خواهیم بود.

رفتارهایی که برپایه ی مهر و محبت باشند و برپایه ی استقلال و وابستگی سالم باشند رفتارهای متعادل خواهند بود. در کل استقلال، عزت نفس، اعتماد به نفس، خودکفایی، مسئولیت و غیره همگی از همین سن زیر سه سال شروع می شود. و بارها گفته ام که سن مسئولیت پذیری از زمان چهاردست و پا رفتن است و عدد مشخص نمی کنیم چون بچه ها در مواقع مختلف راه می روند. به محض این که بچه چهاردست و پا می رود یک حق به او داده می شود و حق در برابر مسئولیت است. مادران فداکار هیچ مسئولیتی به فرزندشان نمی دهند و یک دفعه در بیست و پنج سالگی فرزندشان می گویند دیگر مسئولیت با خودت! کودک باید مسئولیت پذیری را در طول زندگی تمرین کند.

بچه ای که دائم به مادر می گوید «این را بیاور یا اونو بده» یعنی نمی خواهد مسئولیت بپذیرد. حال اگر مادر هرچه او می خواهد بدهد باعث مسئولیت ناپذیر بارآمدن فرزندش می شود و اگر می خواهید که مسئولیت پذیر شود فرصت دهید که کارهایی که در عهده ی توانش است را خودش انجام دهد.

چگونه متوجه شویم که در مسیر استقلال یافتن کودکمان هستیم یا در مسیر دلبستگی؟

چند نشانه نام می برم:

- میل به داشتن بچه ی ایده آل، دلمان می خواهد بچه ی ما بهترین باشد. این حالت از موانع استقلال است چون کودک را نگه می داریم تا آنچه که ما می خواهیم و فکر می کنیم که درست است را بسازیم. اگر هر کودک را به درخت تشبیه کنیم هر کودک درخت میوه ای خاص خودش است، زمانی که من به عنوان والد فرزندم را نگه می دارم تا انچه شود که من می خواهم مثل این می ماند که درخت زردآلو را تحت فشار قرار دهم تا تبدیل شود به درخت موز و پرتقال و آناناس و دائم بهش پیوند می زنم و اجازه نمی دهم که خودش همان چیزی که هست رشد کند. وقتی کودک ایده آل می خواهیم که جامع جمیع شرایط باشد، علامت وابستگی ناسالم است چون هرچیزی که من نشدم فرزندم باید بشود. من بالرین می خواستم بشم نشد حالا دخترم، مهندس می خواستم بشم نشد حالا پسرم و ...

1- نشانه ی دوم، کمال طلبی است. کمال طلبی هم به نوعی شبیه حالت اول است یعنی در هر زمینه ای به بالاترین حد برسد. و چون بالاترین حد وجود ندارد بنابراین هیچ وقت راضی نیستیم. این حالت ها برای پر کردن حفره های عاطفی و معنوی خودمان است. همه ی ما در شش سال اول زندگی مان نیازهای اولیه را نگرفته ایم و خیلی وقت ها می خواهیم این حفره ها را با همسرانمان پر کنیم جوابگو نیست، سعی می کنیم با بچه هایمان پر کنیم. معمولاً این حالت برای بچه های اول و به خصوص پسران اول پررنگ است.

2- نشانه ی دیگری که نشان دهنده ی رابطه برپایه ی وابستگی ناسالم است، حسرت گذشته و احساس گناه و افسوس فرصت های ازدست رفته است. والدینی که احساس گناه دارند یعنی دائم در حال زندگی در گذشته هستند. به خصوص والدینی که کلاس می روند و متوجه می شوند که سه سال اول خیلی مهم است و فرزندشان این سه سال را رد کرده و حالا دچار احساس گناه و از دست رفتن فرصت ها هستند و یا به دلایل دیگر.

3- نشانه ی دیگر، نگرانی آینده است. آینده را چه کار کنیم، وضعیت دنیا و جامعه و غیره. حضور در لحظه علامت وابستگی سالم و استقلال است. گذشته رفته، آینده هم به من ربطی ندارد برای آینده برنامه ریزی می کنیم و باید برای آینده برنامه داشته باشیم اما فقط در حد برنامه، لحظه ی اکنون و این جا را نباید از دست بدهیم. هر اشتباهی انجام داده ایم تمام شده و رفته متوجه آن شویم و تکرارش نکنیم. بالاترین لذت زندگی دیدن رشد و تعالی فرزندانمان است. بچه ها هر روز در حال تغییر هستند. ما آن قدر درگیر تربیت و تحصیل و کار و غیره می شویم که متوجه تغییرات فرزندمان نمی شویم. اما اگر در لحظه ی اکنون باشیم متوجه خواهیم شد.

منبع: کودک متعادل- استاد محمود سلطانی 

اصول رفتار با کودک زیر سه سال؛ قسمت اول

اصول رفتار با کودک زیر سه سال؛ قسمت دوم

اصول رفتار با کودک زیر سه سال؛ قسمت سوم (شاد زندگی کنید)

اصول رفتار با کودک زیر سه سال؛ قسمت چهارم (نوازش)

 

اصول رفتار با کودک زیر سه سال؛ قسمت پنجم (در حال زندگی کنید(

پسندها (3)

نظرات (7)

مریم مامان دونه برفی
6 اردیبهشت 94 9:00
با سلام خوشحالم که مطلب مربوط به گیاه نعناع مورد توجهتون قرار گرفت . امیدوارم براتون جالب بوده باشه . راستش من مطالب زیادی برای همیار مدرسه بودن ندارم . ولی بدم نمیاد که تو این کار همراهتون باشم. اگه منو راهنمائی کنید ممنون میشم.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون از لطفتون، هر کدوم از ما اگه توی کارهای روزمره مون دقت کنیم می بینیم کلی تجربه که شاید به نظرمون خیلی هم ساده باشه برای به اشتراک گذاشتن با سایر مامان ها داشته باشیم از آشپزی و تزیین عذا گرفته تا ریزه کاری های خونه داری و هنرهایی که داریم و... برای راهنمایی شما حتماخدمت میرسیم
مامان پارسا
6 اردیبهشت 94 9:30
ممنون از اینکه مباحث دنباله داری میذارین تا بحث کامل جا بیفته من هم علی رغم اینکه محمد پارسا 4 سال و 8 ماهشه می خونم
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه ما هم از همراهی صمیمانه و همیشگی و گرم شما ممنونیــــــم
مامان اهورا
6 اردیبهشت 94 15:28
سلام،غیبتم رو ببخشید اینروزها کمی مشغله هام زیاده ونمیتونم زیاد بیام مدرسه و البته درگیر رفتارهای اهورا ،تمام مطالبی که پیشنهاد کرده بودید خوندم و سعی میکنم رعایت کنم احساس میکنم خیلی بهتر شده اما تموم نشده ،سعی میکنم بیشتر باهاش بازی کنم و مشغولش کنم ،ارتباط با بچه های بزرگتر رو خیلی کم کردم و بیشتر از راه بی توجهی وارد میشم در حالیکه دارم حرص میخورم ،این مطالب رفتار با کودک زیر سه سال هم خیلی عالیه ،لطفا اگه ادامه داره تا اهورای ما سه سالش تموم نشده بزارید تا فرصت از دست نرفته ،به خاطر همه محبتهاتون هزاران سپاس
یه مامان
پاسخ
به بـــــــه ســـــــــــــلامممم مامان اهورا حالتون خوبه؟ درک میکنیم حالتون رو، سپاسگزاریم که باز هم به ما لطف دارید و سر میزنید و ممنون از توجه و پیگیریتون، حرص نخورید براتون خوب نیست ان شاالله سعی می کنیم باز هم مطالبی در این زمینه براتون بذاریم با ما در این مجموعه هم همراه باشید
مامان شبنم
6 اردیبهشت 94 15:39
سلام ممنون از مطالب مفیدتون ...
یه مامان
پاسخ
ســـــــــلاممممم خواهش میشه مامان عزیز
بابا و مامان
6 اردیبهشت 94 17:38
سلام ممنون
یه مامان
پاسخ
سلاممممم خواهش میشه مامان عزیز
زری
8 اردیبهشت 94 8:32
سلام ممنون ازمطالب مفیدتون ای کاش لینک ۴قسمت قبلی روتواین پست میزاشتید ویه سوال؟ منبعش روکه نوشتیدکودک متعادل،سایته یاجای دیگه ای؟ میشه لطفاراهنمایی کنیدتااگه کتابه تهیه ش کنم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز چشم، خوشحالیم که مورد توجهتون واقع شده ان شاالله این کار رو میکنیم. بله منبعش وبلاگ کودک متعادل هست که مجموعه نشست های استاد سلطانی رو منتشر می کنه و چون بعضی از نشست هاشون طولانی هست ما اون ها رو در چندین قسمت برای مامان ها منتشر می کنیم
مامان فرنيا
9 اردیبهشت 94 7:34
سلام وصبح بخير ممنون كه ما را از گشت زني در سايتها بهره مند ميكنيد و زحمتمان گردن شماست و باز هم مثل هميشه ممنون از مطالب مفيدتون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم بخیر و شادی باشه ان شاءالله ما ممنونیم از همراهی همیشگی شما و گرمای محبتتون که مدرسه رو همیشه شامل حالش می کنید