مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

نگاهی زیبا به تغذیه کودکان! قسمت آخر

1394/2/15 9:50
نویسنده : یه مامان
3,375 بازدید
اشتراک گذاری

اولین قضیه در مورد مساله تغذیه، تغییر نگاه ما به مساله ی تغذیه بود و توی این مجموعه تا بدین جا سعی برا شد که این نگاه اصلاح شود.

در این قسمت سعی می کنیم راهکار نهایی رو ارائه بدیم که بالاخره باید چه حوری غذا بخوریم.....؟

چگونه غذا بخوريم؟

« ادب غذا خوردن »، ادب در فرهنگ لغت يعني روش پسنديده، خوي خوش، دانش و فرهنگ. همان طور كه مي بينيم اصلاً صحبتي از تربيت در آن نيست؛ ادب صحبت كردن يعني زيبا و فاخر حرف زدن، ادب سلام كردن يعني زيبا سلام كردن، ادب غذا خوردن نيز يعني زيبا و با شكوه غذا خوردن.

ادب هميشه مترادف فرهنگ مي آيد. ادب يك كلمه عربي است و فرهنگ يك كلمه فارسي است. فرهنگ از ريشه فره است يعني شكوه و جلال و شوكت. ادب و فرهنگ يعني انجام كاري با شكوه و باجلال و زيبا و متين. در فرهنگ سنتي ما ادب خيلي مهم است. خيلي مطالب در سنت و دين و عرفان و ادبيات ما هست كه ممكن است بوي كهنگي بدهد ولي مثل جواهري است كه هر وقت دست روي آن بكشيم تازه و جديد است.

در مورد تغذيه هم ما نياز داريم كه به گذشته برگرديم. يكي از فريب هاي دنياي مدرن اين است كه مي گويد به گذشته برنگرديد . ما بايد به گذشته برگرديم و براي پرورش كودكان خويش و ايجاد الگوي كودك ايراني، از تجربيات گذشته بهره ببريم. ضمن اين كه با دنياي روز هم بايد در ارتباط باشيم؛ هيچ كدام نبايد مانع ديگري باشد. كودك ايراني با شكوه و فرح غذا مي خورد. ادب غذا خوردن دارد. اشتباه امروز اين است كه ادب به معناي تربيت اشتباه شده و اسم زندان را متأسفانه دارالتأديب گذاشته اند. تأديب يعني ادب كردن؛ يعني ادب را به كودك آموختن نه اينكه كودك را زنداني كنيم. متأسفانه در فرهنگ لغت هم تأديب به معناي مجازات و تنبيه معني شده است، در صورتي كه اين طور نيست. در زمان كودكي ابن سينا بچه ها تا ده سالگي به مدرسه ادب و قرآن مي رفتند و بسيار جالب است كه تمام روش هاي ادب آموزي كودكان در قالب قصه بوده است. درست مثل ادبيات خودمان كه سرشار از قصه است. چون ادبيات ما مي خواهد به مردمش ادب ياد بدهد.

وقتي ما مي گوييم كودك ايراني بايد با فرح و شكوه غذا بخورد، منظور خود شيفتگي نيست، كه ما ايراني ها يك طرف و دنيا طرف ديگه؛ بلكه منظور ما اين است كه در دنياي گسترده ي امروزي ما هم به اندازه ي خود جا و مكان داريم و مطلب داريم. ممكن است در عرصه تكنولوژي عقب باشيم اما در عرصه ي پرورش كودك عقب نيستيم. مطالبي را در اين زمينه داريم كه مي توانيم به دنيا عرضه كنيم؛ و اين تكبر نيست بلكه عزت نفس است. نه حقير هستيم و نه تكبر داريم بلكه به اندازه خودمان در اين دنيا حرف براي گفتن داريم.

* اولين مسئله در چگونه غذا خوردن و ادب غذا خوردن، سفره ي غذا است. سفره غذا پمپ بنزين نيست . سفره محترم و مقدس است و احترام دارد. حتماً سعي كنيد در طول روز يك وعده را تمام اعضاي خانواده دور هم صرف كنيد. متأسفانه در زندگي امروزي نمي توان گفت هر سه وعده، اما هر چه بيشتر با خانواده دور هم باشيد بهتر است. مناسك غذا خوردن داشته باشيد. همان طور كه گفتيم غذا مي خوريم با هدف كسب انرژي، ترميم بافت ها، لذت و يگانگي با هستي. سفره ي غذا مكاني است كه همه ي اين اهداف را مهيا مي كند. غذا خوردن مي تواند يك بازي سازنده باشد و يا به يك بازي مخرب تبديل شود. غذا خوردن دور سفره يك بازي سازنده ي عاطفي است كه يكي از كاربردهايش تقويت رابطه ي عاطفي اعضاي خانواده است . هرگز سفره غذا را محل گله گزاري نكنيد. سفره غذا محل ارضاء و لذت است.

متأسفانه بعضي از مادرها، غذايي كه اين همه براي ان زحمت كشيده اند را با اخم و دلخوري توي سفره مي گذارند و شروع به شكايت و گله مي كنند. ميز و سفره غذا جاي صحبت هاي خوب است و مديريت آن به عهده ي مادر خانه است. ما براي بچه ها الگو هستيم. سفره محل ارضاء و لذت است نه جاي تبادل فكر و عقيده و سياست و بيان دلخوري ها و خبرهاي بد. براي گفتگو، ساعت هايي خارج از زمان غذا خوردن داشته باشيد.

در زندگي سنتي ادب غذا خوردن خيلي با اهميت بوده اما در دنياي مدرن كمرنگ شده است. شما امروز اجازه ندهيد كه اين آداب كمرنگ شود. ژاپني ها هنوز مراسم چاي خوردن دارند و چاي خوردن براي آن ها عبادت است، دور هم مي نشينند و دعا مي خوانند و براي بزرگترها احترام قائل اند و مناسك چاي خوردن به جا مي آورند. اين مسائل سنتي خيلي مهم هستند و ما بايد آن ها را در زندگي امروزه احيا كنيم و بچه هايمان ياد بگيرند كه ما مناسك خاص داريم. خود شما در اين مراسم ها نوآوري ايجاد كنيد و به هر شكلي كه دوست داريد اجرا كنيد اما اصل را كه حرمت سفره غذاست، حفظ كنيد. سعي كنيم قبل از شروع غذا سپاس گزاري كنيم، كمي مكث كنيم و به غذا نگاه كنيم و تقدم بزرگترها را رعايت كنيم.

دومين مسئله در چگونگي غذا خوردن آرام غذا خوردن است. امروزه به خصوص در دنياي مدرن، سريع خواري يك معضل جهاني است. يكي از خصوصيات نسل امروز عجول بودن است. همه چيز بايد زود و تند و سريع باشد و غذا خوردن ها هم به همين منوال است. جسم يك مجموعه هوشيار است به همه ابعاد توجه دارد، قانونمند است . جسم اتومبيل نيست كه وارد پمپ بنزين شود و بنزين بزند. جسم واكنش نشان مي دهد و نسبت به مسائل اعتراض مي كند. مواظب زبان بدنتان باشيد و نسبت به آن حساس باشيد. خيلي وقت ها نق نق بچه ها براي غذا نخوردن مربوط به زبان بدن درونشان است.

آرام غذا خوردن يك مسئله بسيار مهم است. دركتاب « من مي توانم شما را لاغر كنم » هم به هوشياري بدن اشاره شده است. در خود غرب هم نهضت هايي عليه فست فود شروع شده است. فست فود نه به معني غذاهاي آماده بلكه به منظور تند خوردن غذا؛ نام اين نهضت هم غذا خوردن حلزوني slow food است. شعار اين نهضت آرام و آهسته غذا خوردن همراه با جويدن زياد است . در قابوسنامه نيز كه يك كتاب آداب است در مورد ادب غذا خوردن مطالب زيادي وجود دارد. جويدن غذا هم جزو ادب غذا خوردن است.

سومين مسئله مراقبه غذا است. يكي از كاركرد هاي غذا يگانگي با روح هستي است. در بُعد الهي همه موجودات دنيا با هم مشتركند. ما از طريق غذا خوردن مي توانيم با اين روح يگانه شويم. گفتيم كه در مورد منشأ غذا تفكر كنيد و به ديدن آن ها برويد.

وقتي يك ميوه را مي خواهيد بخوريد خوب به آن نگاه كنيد. منشآ آن از كجاست؟ هسته اي بوده كه تبديل به درخت شده، خورشيد بي مضايقه تابيده، باران بي مضايقه بر آن باريده، باغبان زحمت كشيده تا اكنون كه ميوه به دست شما رسيده است. خوب به آن نگاه كنيد يك طرف آن كمرنگ و طرف ديگر پر رنگ است آيا تا به حال پرسيده ايد كه چرا اين گونه است؟ نسيم و خنكاي هوا ميوه را رسيده مي كند. مثل سيب قرمز كه سمتي كه نسيم خورده قرمزتر مي شود. ميوه يك موجود زنده است. با چه دقتي كار خودش را انجام مي دهد!! چگونه سالم به دست ما رسيده است؟ مراحل چيدن، بسته بندي، حمل و نقل، ميوه فروشي و ...... تا به دست ما رسيده است. چه چيزي باعث مي شود ميوه سالم بماند؟ پوست ميوه. اين لايه ي نازك چه قدر زيبا وظيفه اش را انجام داده و در مقابل باد و باران و ضربه و غيره مقاومت كرده و ميوه را حفظ كرده است! تا سالم به دست ما رسيده. اين پوست را لمس كنيد، بو كنيد، و خوب به آن نگاه كنيد، چه رنگ هاي زيبايي در آن وجود دارد! تلألو رنگ را ببينيد. اين ميوه ها با عشق آمده اند؛ و اين عشق در بُعد الهي است، ميوه عاشق است. آمده كه ما بخوريمش و با ما يگانه شود؛ اوج وظيفه اش اين است كه ما آن را بخوريم. خندان و پرنشاط آمده كه آخرين مرحله ي مأموريتش را انجام دهد. ولي ما اين همه عظمت را نمي بينيم و بي هوا فقط مي خوريم و هسته اش را هم پرت مي كنيم توي سطل آشغال. اين هسته آيت خداوند است. اطلاعات هستي در اين هسته وجود دارد. و اين هسته مي تواند دوباره درخت شود و از يك هسته ميليون ها ميوه در مي آيد و ميليون ها انسان مي توانند از آن بهره ببرند.

 " و ما هيچ كدام اين مسائل را نمي بينيم "

مراقبه ي غذا يعني همراه بودن با آن، زندگي كردن آن، عشق بازي با ميوه و غذا، حض بردن ( لذت روحي ) از آن ها؛ با بچه هاي مان سر غذا و ميوه چگونه رفتار مي كنيم؟ " بخور بذار جون بگيري، مي دوني چه ويتامين هايي داره؟......." تا حالا شده به بچه ها بگوييد بيا اين ميوه را فقط نگاه كن، بويش كن و نگاه كن ببين چه قدر لطيفه؟ چه رنگ هايي روي اين هلو هست، مثل آتيشه ..... چند نفر از ما مي رويم جلوي ميوه فروشي و به جاي بدوبيراه گفتن به قيمت ها، فقط ميوه ها را نگاه كنيم و از تنوع و تلألو رنگ ها لذت ببريم؟

مراقبه ي خوردن با همه ي غذا ها داشته باشيم. هر قاشق برنج كه در دهان مي گذاريم ياد منشأ آن و زحمتي كه براي كاشت و داشت و برداشت و تلاش و عرق ريختن شاليكارها بيفتيم. اين موقع است كه سپاسگزار مي شويم. اگر بچه هاي ما منشأ غذاها را فقط در صنعت و كارخانه ها ببينند هيچ زماني سپاسگزار نمي شوند. ولي اگر مراقبه كنيم و ببينيم كه اجزاي طبيعت چه قدر زيبا كارشان را انجام مي دهند، و من چه مي كنم؟ در اين معركه و اين عظمت جاي من كجاست؟ و من چه كاره هستم؟ اين زمان حس سپاسگزاري ما بالا مي رود.

مراقبه ي غذا يعني يگانه شدن با روح غذا يعني عشق بازي با غذا، يعني سپاسگزاري قلبي. بعد از مدتي به اين الگو عادت مي كنيم و اين الگو جايگزين الگوهاي قبلي خواهد شد. هر وقت از جلوي ميوه فروشي يا گل فروشي رد شويم از آن ها لذت خواهيم برد. ديگر فقط جلوي جواهر فروشي و پارچه فروشي مكث نخواهيم كرد.

بعد از چگونگي، زمان خوردن مطرح است. بچه چه زماني بايد غذا بخورند؟ غذاي بچه ها بايد ريتم داشته باشد. درست وقتي كه بچه ها گرسنه مي شوند. مادرهاي امروزي آن قدر به بچه ها وقت و بي وقت غذا مي دهند كه بچه اصلاً احساس گرسنگي را نمي شناسند. امروزه كاركرد غذا تغيير كرده است، بچه عصباني است، حوصله اش سر رفته است، دلش بازي مي خواهد، غمگين و نا امن است و .....در همه اين مواقع فقط مي خواهيم او را با خوردن آرام كنيم. هر نياز معنوي و روحي بچه را فقط با غذا مي خواهيم جبران كنيم. و غذا را جايگزين نيازهاي روحي و عاطفي بچه ها كرده ايم. و اين بچه ها در بزرگسالي با هر مسئله روحي كه مواجهه شوند به سراغ يخچال و خوردن خواهند رفت. از نوزادي كه هر گريه ي بچه يك معني خاص دارد اما مادر با پستانك و سينه اش به او پاسخ مي دهد.

غذا فقط براي مواقع گرسنگي است. وجود اين همه تنقلات در خانه اصلاً كار درستي نيست، اين تنقلات فقط شكم سيركن هستند. چرا بايد اين همه خوراكي در خانه باشد؟ و دم دست پهن باشد. فكر مي كنيد اگر همه چيز دم دست بچه ها باشد آن ها چشم و دل سير بار مي آيند؟ اتفاقاً برعكس آن اتفاق مي افتد و باعث حريص شدن کودک در آينده می شود. فطرت کودک نباید با غریزه جواب داده شود. انسان خیلی زیاده طلب است؛ اما این زیاده طلبی باید در عالم معنویت باشد و در مسیر معنویت انسان نباید به هیچ چیز رضایت دهد جز خدایی شدن. وقتی این زیاده طلبی را بخواهیم با خوردن و مادیات ارضا کنیم، هر چه بیشتر بدهی، بیشتر خواهد خواست. اگر انسان راه و مسیر صحیح ارضاء شدن را نشناسد، هر چه به دست آورد کم خواهد بود. مثل ثروتمندانی که میلیاردها ثروت دارند ولی باز هم احساس فقر می کنند. بچه هایی که خانه شان پر از غذاست، در بیرون و مهمانی حریص ترند. حکایت ضرب المثلی است که می گوید: " از نخورده بگیر بده به خورده " نیازهای کودک را نمی توان با مادیت پاسخ داد. کودک به بازی احتیاج دارد اما ما به جای بازی کردن با او برایش اسباب بازی می خریم. نیاز به تغذیه سالم دارد، دائم به او غذا و تنقلات می دهیم. چشم و دل انسان فقط با درک بُعد الهی سیر می شود.

 رسمی که امروزه بین مادرها باب شده است که روی ساعت به کودکشان غذا می دهند. گرسنگی کودک ربطی به ساعت ندارد، مهم این است که کودک کِی گرسنه می شود؛ ریتم و برنامه ی غذایی مهم هستند.

 صبحانه، ناهار، شام و برای بچه ها دو میان وعده هم باید در نظر گرفت. ما در ایران حدود 100 نوع غذا و نوشیدنی داریم که می توانیم در خانه درست کنیم و در طی سال هر غذا را حدود 4 بار تکراری بخوریم. اما در زندگی روزمره چند نوع غذا می پزیم؟ شاید حدود 10 نوع.

این فاصله ی بین 100 قلم و 10 قلم، نشانگر درگیری ذهنی ما است که خودمان را از تنوع 100 نوع غذا محروم می کنیم. که به راحتی می توانیم در خانه ی خودمان تهیه کنیم. انسان در فطرتش تنوع طلب است. اما ما به این تنوع طلبی پاسخ نمی دهیم و دائم فقط چند نوع تکراری غذا تهیه می کنیم و می خوریم. که هم خودمان و هم کودکمان خسته و دلزده می شویم در نتیجه فقط برای رفع گرسنگی غذا می خوریم.

بد غذایی بچه ها

اولین علت اصلی بدغذایی بچه ها نگرانی مادرشان است. بزرگترین آرزو و نیاز کودک، والدین شاد است. مادری که نگران غذای کودکش است او را بد غذا می کند ( چرا نمی خوری؟؟؟، اگر نخوری ریز می مونی ها، مریض می شی بخور!!، اگر غذا نخوری و قوی نشی از همه می خوری بخور قوی بشی ). بگذارید بچه ها به زبان بدن شان عادت کنند و آن را بشناسند. به بچه ها احترام بگذارید و آن ها را شرطی نکنید.

وقتی مادر نگران است و نسبت به غذای کودک واکنش نشان می دهد و اخم می کند، کودک احساس بدی پیدا می کند. بین غذا و این احساس، رابطه ای به وجود می آید که ما به آن شرطی شدن می گوییم. حال اگر مادر از غذا خوردن بچه احساس خوبی داشته باشد، شرطی شدن مثبت صورت می گیرد و اگر احساس بدی داشته باشد شرطی شدن منفی خواهد بود.

در شرطی شدن منفی هر وقت کودک بشقاب غذا را ببیند احساس انزجار پیدا می کند چون آن را مسبب احساس ناخوشایند مادر می داند.

نظم و برنامه

اگر غذای کودک، برنامه و نظم نداشته باشد و کودک در زمان گرسنگی غذا نخورد، دچار گرسنگی ذهنی می شود. ولع و شهوت در ذهن به وجود می آید. بدن تا حدی به غذا نیاز دارد، در همین حد می گیرد و سیر می شود؛ این گرسنگی ذهنی است که ما را اذیت می کند و تبدیل به چاقی می شود. اگر بچه ها برنامه غذایی و نظم نداشته باشند و به موقع و صحیح تغذیه نشوند و به همه نیازهایشان با نگاه کلی نگر نگاه نکنیم، دچار گرسنگی ذهنی می شوند که آن موقع باید دائماً بخورند.

نظافت و بازی با غذا

بچه ها حتماً و حتماً باید با غذایشان بازی کنند. ادب غذا خوردن برای بچه ی سه ساله نیست. بازی کردن با غذا جزو ادب غذا برای بچه سه ساله است. بچه باید با غذا بازی کند و خودش راه دهانش را پیدا کند. در بحث بازی گفتیم که کمک بی مورد باعث ناکامی کودک می شود. غذا گذاشتن در دهان کودکی که توانایی خوردن دارد، یک کمک بی مورد است که باعث ناکامی کودک و محرومیت او از لذت کشف خوردن و پیدا کردن مهارت خوردن می شود. به محض این که کودک راه دهانش را پیدا کرد به تدریج اجازه دهید خودش غذا بخورد.

 "بیشتر از آن که به کودکتان نگاه کنید به خودتان نگاه کنید"

مادری که غذا در دهان کودک می گذارد باید بداند که کودک نیازی به این کار او ندارد بلکه این خود مادر است که نیاز دارد به دهان کودکش غذا بگذارد چون مادر با این کار خودش را ارضاء می کند.

مانع رشد بچه ها نشوید

یک محیط امن و سفره درست کنید که بچه اجازه داشته باشد با غذایش بازی کند. ما نمی گوییم کودک غذا را به همه جا بمالد بلکه باید چهارچوب داشته باشید و در این چهارچوب کودک را آزاد بگذارید تا بازی کند، خودش را آلوده کند. در بحث نظافت گفتیم که آلوده شدن به غذا کثافت کاری نیست. کثافت مواد زائدی است که باید از زندگی خارج شود. مالیده شدن ماست و غذا به سر و صورت بچه، فقط آلوده شدن او به ماست و غذاست نه کثافت کاری و بیماری زایی بلکه کمک می کند که کودک رشد کند.

بچه ها را تحریک به خوردن نکنید. آن ها را پرخور بار نیاورید. به گفته ی معاون وزارت بهداشت و درمان در ده سال پیش 60 درصد کودکان ایرانی سوء تغذیه دارند که از این مقدار 40 درصد پرخورند. پرخوری بچه ها به دو دلیل است:

1- به جای برآوردن نیازهای عاطفی، به آن ها غذا می دهیم. 2- آن ها را تحریک به غذا خوردن می کنیم. چون از نظر ما زیاد خوردن ارزش است.در زندگی صنعتی امروزی نباید پرخوری کنیم چون امکان سوخت و سوز آن را نداریم.
 نسبت به غذای بچه ها حساسیت نداشته باشید. تعادل را در غذای بچه ها حفظ کنید.

برگرفته از نشست های آقای محمود سلطانی

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان شبنم
15 اردیبهشت 94 12:12
سلام بسیار مطالب جالبی بود و شیوه بیان دلنشینی داشت لطفا از سری مباحث ایشان اگر باز هم مطلبی در دست دارید برامون بذارید ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز به روی چشـــــــــــــــــم، حتما این کار رو می کنیم
بابا و مامان
16 اردیبهشت 94 11:47
سلام ممنون از مطالب مفیدتون
یه مامان
پاسخ
ســـــــــلام مامان عزیز قابل شما رو نداشت، ممنون از همراهیتون
مامان فرنيا
16 اردیبهشت 94 14:53
جالب بود دختر من مدتي خيلي بد غذا بود يعني مهد هم از دستش ميناليد بعد من سعي كردم دليل را پيدا كنم اولين دليل اين بود كه من به دخترم غذا ميدادم مهد ميگفت دخترتون گرسنه است ولي حاضر نيست غذا بخوره و ميخواد ما بهش بديم و انوقت خيلي راحت يك بشقاب غذا را ميخوره نتيجه اينكه سريع اين كار را كنار گذاشتم يعني ديگه براي خودم ممنوع كردم بهش غذا بدم بنظر خودم خوردنش توي خانه خيلي بهتر شده بود و اينكه من هم همراه بقيه غذا ميخوردم مثلا قبلا هميشه توي مهماني ها من اخرين نفري بودم كه از سرسفره بلند ميشدم و اگر مهماني خيلي رسمي بود كه ديگه گرسنه ميماندم چون اول به فرنيا غذا ميدادم خوب اين مشكل حل شد اما باز مهد از فرنيا ناراضي بود وقتي كمي پرس و جو كردم ديدم ساعت غذا براي فرنيا توي مهد شده زمان توبيخ شدن، زمان مقايسه با ديگران كه انها بهتر از فرنيا هستند زمان محروم شدن از بازي بخاطر ماندن در اشپزخانه تا تمام كردن بشقاب غذاش پس از مهد خواستم اصلا كاري به كار فرنيا نداشته باشند حتي اگر يك قاشق غذا خورد، نه وقت اضافه به فرنيا بدهند نه ازش بخواهند بخوره مثل بقيه بشينه سرميز غذا و بشقاب جلوش باشه بعد هم كه وقت غذا تمام شد مثل همه بچه ها اشپزخانه را ترك كنه نميدونم چقدر به حرف من گوش دادند اما دخترم توي خانه خيلي بهتره اگاهي تقاضا ميكنه بهش غذا بدم و من فقط يك قاشق دهنش ميگذارم بعد ديگه خودش بخوره و اخر اينكه كاملا درسته غذا دادن به بچه هابيشتر ميل مادران است هم زودتر غذاي بچه تمام ميشه هم كمتر غذا روي فرش ميريزه و هم مادر ميفهمه چقدر بچه غذا خورده و يكجورايي خيال مادر از بابت غذا خوردن بچه راحته اما بهتره هرچه زودتر اين روش را كنار بگذاريم
یه مامان
پاسخ
با خوندن این مطلب اینجوری شدیم شدید و جا داره که هم بهتون آفرین بگیم و هم ازتون تشکر کنیم که اینقدر قشنک و بدون سانسور این تجربه ی قشنگتون رو در اختیار ما گذاشتید. ولی واقعا به خاطر اون رفتار مهدکودک با فرنیای عزیز به خاطر غذا خوردن ناراحت شدیم. واقعا که هیچ کس عین خود مادر نمی تونه با بچه ها بهترین راه ها پیش بگیره. باز هم ممنونیم و براتون آرزوی موفقیت می کنیم
مامان فرنيا
16 اردیبهشت 94 14:56
ولي باز هم بگم باور كنيد الان مشكل اصلي من تغيير ذائقه است كه خوب من ديگه سعي نميكنم خيلي توجه كنم چون فكر ميكنم بمرور مشكل حل ميشه اما با اصرار زياد مشكل كه حل نميشه بيشتر هم ميشه و اينكه هر كسي ذائقه اي داره مثلا دختر من همه مواد سالاد الويه را دوست داره اما نه به شيوه معمول درست كردن سالاد الويه بلكه بايد همه مواد ريز بشه و سس هم موقع سرو و توي بشقاب اضافه بشه يا تازه ديروز متوجه شدم ماكاروني را دوست داره با دست بخوره چون توي مهد با سختگيري زياد ميخوان حتما بچه ها از چنگال استفاده كنند
یه مامان
پاسخ
شاید به قول خودتون این شیوه ی برخورد با غذاخوردن بچه ها خیلی روی اون تاثیر گذاشته و البته که بی تاثیر نیست. چون با توجه به سنش باید دوران امیری باشه ولی با امر و نهی مهد مواجه میشه و یه سد دفاعی از خودش نشون میده در مقابل غذا خوردن. در مورد ذائقه هم همینطوره. دختر من بعضی وقت ها به شدت به یه چیزی میل داره و چند وقت بعد ممکنه حتی نگاه به اون چیز هم نکنه. البته نیاز بدن این ذائقه رو شکل میده و باید بهش احترام بذاریم تا از بین نبریمش