نغمه های دینی23؛ شعر خدا
سلام دوستان عزیزم شعری رو که می خونید یادگاری از یکی از معلم های عزیزمون «خانم فراوانی» معلم تاریخمون هست که امیدوارم هر جا هست سالم و سلامت باشه
خواندم که یکی فضانوردی برگشته زجو لاجوردی
می گفت که در فضا خدا نیست رد قدم فرشته ها نیست
رفتم به فضا خدا ندیدم آوای فرشته ها نشنیدم
شاعر می گوید:
از من که برد به او پیامی آقای فضانورد نامی
با چند قدم هوا پریدن نتوان ملک و خدای دیدن
بر تارم چرخ اگر نشینی هرگز به خدا، خدا نبینی
دیدار خدا بود میسر با دیده دل نه دیده سر
«خانم فراوانی» رو خیلی خیلی دوستش داشتم مهربون با شخصیت و دوست داشتنی اینقدر خوب برامون درس تاریخ رو می گفت اینقدر کلاسش جذاب بود که من انتظار می کشیدم سه شنبه بیاد و بازم «خانم فراوانی» رو ببینم و صحبتهای قشنگش رو بشنوم روز آخر مدرسمون این متن رو برامون خوند و گفت این یادگاری باشه از من برای شما خیلی شعرش رو دوست دارم و دوست داشتم براتون بذارم
حالا چرا این شعر رو گذاشتم؟ آخه نه که مهد نرفتم و تو دوره راهنمایی شعر یادمون دادن منم نخواستم جلوی مهد یاسمن و شعراش کم بیارم