مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

اصول رفتار با کودک زیر سه سال؛ قسمت سوم (شاد زندگی کنید)

1393/12/16 21:43
نویسنده : یه مامان
5,421 بازدید
اشتراک گذاری

 قبلا گفته شد که والدین باید شاد باشند تا کودکانی متعادل پرورش دهند. سئوال این است که چگونه شاد باشیم؟ چه کار کنیم تا مادر شادی باشیم؟...

از عللی که مادران و پدران شاد نیستند این است که خیلی خود را سرزنش می کنند و دائم در احساس گناه به سر می برند. کلاس می روند و مطلب می خوانند و دچار احساس گناه می شوند. نگران آینده ی خود و بچه ها هستند، از زندگی رضایت ندارند و عوامل دیگر.

ریشه ی این مسائل کجاست؟

ضمیر یا ناخودآگاه ما انبار احساسات ناخوشایند کودکی است. سه سال اول زندگی کودک از این نظر بسیار اهمیت دارد که دوران شکل گیری ناخودآگاه است. همه ی پدیده ها، رفتارها، واکنش ها و صحنه ها همراه با احساس ناشی از آن ها در ناخودآگاه ضبط می شود و در بزرگسالی با تکرار آن اتفاق یا پدیده، ضبط شده ی دوران کودکی همراه با احساسش تداعی می شود. در حال حاضر این ما نیستیم که تصمیم می گیریم چگونه رفتار کنیم و زندگی کنیم بلکه ضمیرناخودآگاه ما است که دیکته می کند چگونه زندگی کنیم.

ضمیر ناخودآگاه چگونه شکل می گیرد؟ بچه ها همیشه در حال بازی هستند و در این حالت دچار احساساتی می شوند و براساس این احساسات یک باور پیدا می کنند که این دنیا امن است یا ناامن؟ من دوست داشتنی هستم یا نه؟ باارزش هستم یا بی ارزشم؟ این باور مجدد باعث ساخته شدن ناخودآگاه می شود و ناخودآگاه جدید باور جدیدتر و باور، فکر را می سازد و فکر منجر به عمل می شود و ما در این چرخه تا آخر عمر گرفتار خواهیم بود. چون ما بر پایه ی ضمیر ناخودآگاه و با عینک او به دنیا نگاه می کنیم.

                         

 سال های کودکی ما در چه وضعیتی بوده و چه نگاهی به جهان هستی داریم؟ ناامن، غمگین، افسرده و ... ؟

بچه ها عقل ندارند که قدرت تفکر منطقی داشته باشند. اما احساساتشان کامل و خیلی قوی است. بسیار خودمحور هستند یعنی هر اتفاقی می افتد خود را مسبب آن می دانند. اگر مادر غمگین است، کودک خود را مسبب غم مادر می داند. نسل امروز مادران، نسل خوشحالی نیستند و با این حال و دید کودک بزرگ می کنند و پرورش می دهند.

همه ی ما براساس این که از چه چیزی امنیت می گیریم و اصل ما چیست و به اصطلاح نقطه ی نگاهمان چیست، یک درکی از جهان هستی پیدا می کنیم و براساس این درک یک تصوری از خود پیدا می کنیم، براساس این تصور احساسی در ما به وجود می آید و براساس این احساس، فکر در ذهن ما شکل می گیرد و براساس این فکر، رفتار ما جلوه گر می شود. نقطه ی امنیت و درک و تصور و احساس و فکر همه در ذهن صورت می گیرند ولی رفتار در بیرون از ذهن ما است و عینیت دارد.

                     نقطه نگاه  --- درک --- تصور از خود --- احساس --- فکر --- رفتار

علت اصلی ناراحتی های ما ورود اطلاعات منفی به سیستم بالا است. باور مادر امروزی این است که: من بدم، دوست داشتنی نیستم و برپایه ی این نگاه رفتار می کنند. امروزه دوست داشتن و دوست داشته شدن را بلد نیستیم. پس باید از ابتدای راه یعنی نگاه را درست کنیم تا همه چیز درست شود؛ اصلاً هم دست نیافتنی نیست.

دنیای امروز دنیای پر استرسی است به خصوص که طبق نظریه ی محقق آمریکایی ما چهار نوع جهان و جامعه داریم: جهان کشاورزی، جهان صنعتی، جهان اطلاعاتی و جهان معنوی. هر جامعه ای زمانی که از یکی به آن یکی گذار می کند دچار استرس زیادی می شود؛ حال کشور ما در حال گذار هر سه مرحله با هم است پس بخوانید خود این قصه ی پر از استرس را.

همه ی تغییرات زندگی استرس زا هستند مثل تغییر مسکن، مرگ همسر، ازدواج، طلاق، شادی ها و هیجانات غیر متعارف و  غیره. هر انسان در یک سال تحمل 300 استرسور، استرس دارد که امروزه خیلی بیش تر از این مقدار را ما تحمل می کنیم و دائم در حال استرس هستیم. با این مسائل ما چه کار می توانیم کنیم؟ خوشبختانه حرکت جوامع جهانی به سمت معنویت است.

داشتن ریتم در زندگی استرس را کم می کند. ریتم به انسان آرامش می دهد. انسان قدرت انطباق با شرایط موجود را دارد و اگر میزان تغییرات زیاد باشد قدرت انطباق کاهش می یابد و دچار استرس می شود حال به هر میزان که قدرت انطباق بالاتر رود، استرسور کاهش می یابد. و دیگر این که اطلاعات صحیح باید وارد ذهن شود یعنی اطلاعاتی که هماهنگ با نظام هستی و آفرینش است. باید مراقب باشیم که در طول روز چه خوراکی به چشم و گوش و ذهن خود می دهیم و بیشتر و مهم تر باید مراقب ورودی ها و به تعبیر دیگر مراقب غذای چشم و گوش بچه هایمان باشیم.

 چه چیزهایی می بییند و می شنوند؟ ما خیلی مراقب دهان بچه ها و خورد و خوراک آن ها هستیم ولی اصلاً حواسمان به غذای روح و ذهن آن ها نیست، خیلی دقت نمی کنیم که بچه های ما چه چیزهایی می بینند و چه چیزهایی می شنوند. آرامش درونی با ورود اطلاعات صحیح به دست می آید پس اطلاعات و نگرش خود را مثبت کنیم تا رفتارمان هم در متن زندگی مثبت باشد.

آدم های با تفکر مثبت چگونه هستند و چگونه زندگی می کنند؟

انسان های با تفکر مثبت با داشته هایشان زندگی می کنند و انسان های با تفکر منفی با نداشته هایشان زندگی می کنند. شما نیز به خودتان پاسخ دهید که با کدام تفکر زندگی می کنید؟ چه قدر از وجود فرزندتان لذت می برید و چه قدر به عیب ها و نواقص او توجه می کنید؟ چه قدر از صورت خود راضی هستید؟

داشته ها و نداشته هایتان را لیست کنید. دنیا پر از خانه های بزرگ است و من، یک خانه دارم، حال با کدام زندگی می کنم؟ با خانه ی خودم یا با تمام خانه های نداشته ی بزرگ دنیا؟...

باید با داشته ها زندگی کنیم و برای نداشته ها برنامه ریزی کنیم و راهبرد داشته باشیم. برنامه ریزی برپایه ی علم است. در کل مهم این است که از داشته هایمان لذت ببریم. توقع ایده آل ها و توقع نمره ی بیست یعنی لذت نبردن از داشته هایمان.

ما همیشه برای نتیجه ی قابل قبول تلاش می کنیم بعد از آن لذت بردن از نتیجه است. ما وظیفه مدار باید باشیم نه نتیجه مدار؛ یعنی تلاشمان را می کنیم نتیجه را واگذار می کنیم.

انسان های با تفکر مثبت از وقایع و رویدادها تفسیر مثبت می کنند اما انسان های با تفکر منفی از وقایع و رویدادها تفسیر منفی می کنند. نظام هستی طبق قانون، دقیق عمل می کند و مرتب با ما در ارتباط است و به ما پیام می دهد پس باید از وقایع تفسیر مثبت کنیم و به پیام پیشامدها توجه کنیم.

انسان های با تفکر مثبت، ریشه یاب هستند و می پرسند: چرا. انسان های با تفکر منفی مقصریاب هستند و می پرسند: چه کسی.

کلام انسان های با تفکر مثبت، چه درونی (باخود) و چه بیرونی (با دیگران)، امیدوارکننده و مثبت و همراه با تأیید و تمجید است و کلام انسان های با تفکر منفی، ناامیدی و یأس و نمی ذارن و نمیشه است. آرام آرام ورودی های ذهن را مثبت کنیم و مثبت بیاندیشیم.

تمرین این هفته:

دراین مدت سعی کنید از وسایل ارتباط جمعی استفاده نکنید مثل روزنامه و ماهواره و سریال ها و وایبر و غیره. مگر این که تماشا یا شنیدن هنر، زیبایی و شادی باشد. به دیگر اعضای خانواده هم کار نداشته باشید شما خودتان نگاه نکنید.

هیچ کس را، حتی خودتان را هم به خاطر اشتباهش سرزنش نکنید. هرکاری خواستید برای سرزنش دیگران کنید نگه دارید بعد از اتمام این هفته.

در این مدت نه غیبت کنید و نه غیبت بشنوید.

به ذهن مرخصی بدهید. تأکید می کنم که این تمرینات را سعی کنید انجام دهید و در صورت فراموشی یا انجام ندادن به هر دلیل خود را سرزنش نکنید.

 

منبع: کودک متعادل- استاد سلطانی

پسندها (3)

نظرات (3)

بابا و مامان
17 اسفند 93 12:42
سلام ممنونم از پست خوبتون من از اون مادرای هستم که همش در حال سرزنش خودم هستم دیروز پارسا شلنگ اب و گرفته بود وسط اتاق و موکتا را خیس کرده بود اوضاع وحشتناکی بود منم اون لحظه از دست همسری سخت به خاطر یه موضوعی دلگیر بودم کفری و در حال غر زدن پشت گوشی وقتی گوشی را گذاشتم دیدم با شلنگ وسط اتاقه اب می ریزه وسط اتاق بیچاره پارسا را بد جوری زدم تا حالا نزده بودمش اینقد عذاب وجدان دارم که دارم دیونه میشم می دونم بچست و یادش می ره الاهی بمیرم اومده بود می گفت مامان ناراحت نباش تقصییر من بود من نباید اون کار و می کردم وقتی این حرف و زد نتونستم جلوی گریم و بگیرم من خیلی مامان بدی هستم خیلی بهش قول دادم دیگه هیچ وقت نزنمش هیچ وقت گفتم یادم بنداز که هیچ وقت نزنم گفت(باته اگه من و بدنی میملی) حالا چطور نتونم خودم و به خاطر زدن بچه طفل معصوم سرزنش نکنم من که هیچ وقت نمی زنمشون چرا دستم و روپارسا بلند کردم این حس کم رسیدن به بچه ها مخصوصا وقتی مریض میشند بیشتر با من هست با اینکه براشون کم نمی زارم اما بازم حس بدی دارم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز یاسمن و محمدپارسا عجب ماجرایی بوده! خب ما هم اگه جای شما بودیم عذاب وجدان داشتیم اما باید سعی کنید این اتفاق رو با تمرینات این هفته جبران کنید چون بچه ها خیلی خوب می فهمن که ما ناراحت هستیم حتی گاهی وقت ها که ناراحتیم خیلی هم سعی می کنیم خودمون رو شاد نشون بدیم اما اونا می فهمن. پس سعی کنید مادر شادی باشید براشون و البته همسر شادی برای همسرتون. قدم اول هم اینه که ببخشید هم خودتون رو و هم بقیه رو تا وجودتون و ذهنتون خالی بشه و بتونه خوبی ها رو توی خودش جای بده. هیچ وقت برای تغییر دیر نیست پس از همین الان تصمیم بگیرید با یک انرژی مثبت در صدد جبران بر بیایید و قدر عزیزانتون رو و لحظات با هم بودنتون رو بیشتر بدونید. دعا می کنیم که خدا به همه ی ما مادرها صبر بده تا هیچ وقت در هیچ حای زندگی کم نیاریم و کاری نکنیم که پشیمون بشیم و در عوض با توکل و تکیه بر خدای متعال یک ستون و تکیه گاه باشیم برای بقیه اعضای خانواده، مثل یک کوه استوار، کوهی به نام مادر...
مامان فرنيا
18 اسفند 93 9:24
سلام واقعا مهمه كه خودمون را سرزنش نكنيم من ميبينم وقتي از دست خودم عصباني نيستم يعني به وقت نداشتن براي دخترم به خودم غر نميزنم رفتارم هم با دخترم بهتره و ارامش بيشتري دارم و بهتر ميتونم توي موقعيتهاي مختلف برخورد درست را نشان بدم ما همه ميدونيم تمام تلاشمان را براي بچه هامون ميكنيم كه در بهترين وضعيت باشند اما هميشه در حسرت بهتر بودن بسر ميبريم وقتي بچه كار اشتباهي ميكنه بايد باور كنم اين اشتباه از من و درست تربيت كردنم نبوده و اين بچگي دخترم است و اگر هم تربيتم نادرست بوده همين كه متوجه اشتباهم شدم خيلي عاليه و فقط بايد روش درست را در پيش بگيرم و اصلا نياز نيست بخاطر اين مسائل خودم را سرزنش كنم توي موردي كه مامان پارسا گفت درسته كارش اشتباه بوده اما نبايد خودش را سرزنش كنه بنظرم بايد بخودش حق بده كه انسانه و ميتونه اينقدر عصباني باشه كه اشتباه كنه اما همين عذاب وجدان نشون ميده كه مادر خوبيه و حداقل اينكه مثل خيليها نميگه خوب حقش بود كتك خورد
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز فرنیا ممنون که وقت گذاشتید و این نظر رو برامون نوشتید، باهاتون کاملا موافقیم از خدا برای شما و همه ی مامان ها طلب صبر و توفیق تربیت هر چه بهتر فرزندانتون رو داریم و محتاج به دعای شما خوبانیم شدیــــــــــــد
بابا و مامان
19 اسفند 93 8:57
سلام خانم مدیرای عزیز یه پست گذاشتم بفرمایید ویرایش فرمایید
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز و همار مهربون مدرسه ممنون از زحماننون واقعا دستتون درد نکنه، چشــــــــــــم