مادریاری بنام نماز
این حرف من نیست ها ، خدا فرموده که :« از صبر و نماز کمک بگیرید» . ما مادرهای دست خالی ، ما مادر های نابلد ، ما مادرهای ناقص ، ما مادرهای بی سرمایه ، ما مادرهای نا توان ؛ آیا جز مدد گرفتن از ریسمانی که خدا برای مان پایین انداخته ، راه دیگری داریم؟...
شما را نمی دانم ، ولی من خیلی وقت ها هنگ می کنم! نمی دانم باید چه کار کنم... چه عکس العملی در قبال فلان رفتار پسرهایم نشان بدهم که درست باشد؟ چطور حرف بزنم که تأثیر بگذارد؟ گاهی حتی نمی دانم بخندم یا گریه کنم!...
اینطور وقت ها می دوم سمت سجاده ی مهربانم! بازش می کنم و چادری که سالهاست هم نفس نمازها و زیارت هایم بوده سرم می اندازم ، می ایستم رو به خدا… بغض می کنم، می گویم: خودت امر کردی دستم که خالی شد، کار که بلد نبودم، هاج و واج که مانده بودم و انگشت به دهن، با تو حرف بزنم، خوب من آمدم، ریسمانت را بیانداز که دارم غرق حیرت هایم می شوم! همانجا نیت می کنم و شروع می کنم به حرف زدن…
گاهی آلوچه آلوچه با اشک، گاهی با سوال، گاهی با دلتنگی فقط و گاهی ساده و آرام!...
سلام که می دهم ایمان دارم یک راهی باز شده، یک دستی آمده توی کار ، یکی اصلا دست مرا برده و خودش رسانده به آن طناب نجات… باور کنید نمازهای بی وقت، نماز های وسط روز، نمازهای یواشکی این مدلی یک جور خوبی کارم را راه انداخته که دلم نیامد به شما هم نگویم: که هر وقت کم آوردید بدوید سوی سجاده هاتان!
می شود این نمازها را همیشگی خواند. مثلا روزی دو رکعت نماز هدیه به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، یا امیرالمونین علیه السلام و یا…
شخصی را می شناسم که از نوزادی دخترش تا الآن که ۱۳ ساله است هر شب دو رکعت نماز هدیه به حضرت رقیه سلام الله علیها خوانده و دخترش را به ایشان سپرده است و دوستی که موفقیت آقاپسرش در کار و تحصیل و ازدواج خوب و… زبانزد است، در جواب جوان تر ها که دنبال رمزی ، یا وردی بودند گفته بود؛ سالهاست هر شب دو رکعت نماز هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده ام و همه چیز پسرم را به ایشان سپرده ام!
خلاصه که خداوند خوب امری فرموده اند… بشتابیم به سوی رستگاری!
منبع : ابناءالهدی