تربیت جنسی؛ قسمت سوم- آیا غریزه بد است؟
در این قسمت به اهمیت بحث غریزه می پردازیم و اینکه چه بایدها و نبایدهایی وجود دارد تا این غریزه به جای سرکوب هدایت شود...
فطرت و غریزه
انسان هرکاری می کند لحظه ای از کنترل این دو جدا نیست. همه ی کارهای ما تحت کنترل این دو نیرو است. وقتی راجع به تعادل مادیت و معنویت در وجود انسان صحبت می کنیم منظور این دو نیرو است؛ فطرت بُعد معنوی وجود ما است و غریزه بُعد مادی است. غریزه وقتی سرکوب می شود احساس گناه و ترس و ناامنی به وجود می آید. در حال حاضر منظور از غریزه ، غریزه ی جنسی نیست.
غرایز انسان از تولد تا پنج سالگی می تواند سرکوب شود. چهار عامل مانع رشد : نظم، نظافت، آموزش و تربیت است. ما با این چهار عامل که از حد تعادل خارج باشند، غریزه ی کودک را سرکوب می کنیم.
یعنی چه که غریزه ی کودک را سرکوب می کنیم؟ غریزه ، لذت دارد و ما هروقت به غرایزمان پاسخ دهیم، لذت می بریم و پاسخ به فطرت، حض دارد.
مثال 1:
یکی از غرایز، خوردن است و وقتی کودک یا نوزاد گرسنه است و شیر مادر را می خورد، شکمش پر می شود و کیف می کند حال مادر چه احساسی هنگام شیردادن کودک دارد؟ اگر مادر حض کند کودک این درک را پیدا می کند که خوب من خوردم و سیر شدم و کیف کردم، مادرم هم که کیف کرد پس «من خوبم، تو هم خوبی». حال اگر مادر به هر دلیلی حالش خوب نباشد و با اکراه به کودک شیر دهد، کودک این درک را پیدا می کند که من خوردم و کیف کردم ولی مامانم کیف نکرد پس «من بدم، تو خوبی» چون تو با این که کیف نمی کنی ولی به من شیر می دهی.
مثال 2:
بچه پوشکش را کثیف می کند این کار هم، غریزه است و خیلی کیف دارد. بچه دستشویی می کند و لذت می برد حال مادر چه احساسی دارد باز هم اگر مادر کیف کند و قربون صدقه ی بچه برود، بچه این درک را پیدا می کند که خوب من کیف کردم مامانم هم کیف کرد پس «من خوب هستم، تو هم خوب هستی». حال اگر مادر به هر دلیلی، وسواس یا نظافت و یا بی حوصلگی زیاد «بترکی اَه چه خبرته از صبح تا حالا چندمین باره مثل این که گاو خورده» با انزجار و عصبانیت کودک را بشوید، کودک درکِ «من بد هستم و مادرم خوب است» را از خودش پیدا می کند چون فکر می کند که من کیف کردم ولی مادرم کیف نکرد «من بدم، تو خوبی». پس در کل سرکوب غریزه منتج به درک «من بدم، تو خوبی» می شود و حاصل این درک، احساس گناه است و پایه ی تشکیل درک مقصر.
مثال 3:
اکثر کارهای کودک زیر 5 سال غریزی است. بازی بچه ها هم غریزی است. کودک طبق غریزه بازی می کند و بهم می ریزد، ولی چهار عامل به خصوص نظم و نظافت در ذهن ما شروع به تحریک می کنند و حالمان بد می شود و باز درک من بدم تو خوبی به کودک القاء می شود. برای کودک زیر 5 سال هر مانعی که جلوی بازی او می گذاریم و هر تشر و نکن نکنی که به او می گوییم، احساس گناه را در او موجب می شویم.
احساس گناه در مقابل لذت غریزه، باعث شرطی شدن کودک می شود. یعنی این در ذهن کودک ضبط می شود که «من هر وقت لذت بردم، مامان بدش آمد» به دنبال آن احساس گناه پیدا می کند و حالش بد می شود. وقتی این حالت ادامه پیدا کند در بزرگسالی هم به همین منوال خواهد بود؛ هر وقت لذت ببرد، حالش بد می شود چون با هر لذت، احساس گناه و درک «من بدم» پیدا می کند و در کل دیگر از لذت خوشش نمی آید .
این کودک می رسد به دوران بلوغ و بیداری غریزه ی جنسی که بالاترین و قویترین غریزه است و به طبع لذت بخش ترین غریزه است. چون لذتش بالاست، احساس گناهش هم بالا است چون شرطی شده و هر میزان که لذت بیشتر باشد به همان میزان احساس گناه هم خواهد آمد و بد آمدن از آن لذت. حال که می رسیم به غریزه ی جنسی و لذت جنسی، احساس گناه بالا می آید و بدآمدن و اگر با ترس هم همراه باشد که دیگر نورعلی نور می شود. چند نفر از ما غذا می خوریم فقط به خاطر این که سیر شویم، و از غذا خوردن لذت نمی بریم؟
از غریزه متنفر می شویم چون به خاطر آن احساس گناه گرفته ایم، به این حالت سرکوب غریزه می گوییم. برای این که بچه ها دچار تنفر غریزه ی جنسی نشوند از بدو تولد مراقب باشیم که نوزاد را چگونه می شوییم و با چه احساسی این کار را انجام می دهیم؟ مراقب باورهایمان در مورد نظافت باشیم چون مسئله ی سرکوب غریزه ی جنسی در نظافت و شستشو از همه ی موارد دیگر بالاتر است.
اندام های دفع به اندام های تناسلی نزدیک هستند و لذتی که دفع دارد قرینه ی لذتی است که در آینده ی کودک در رابطه ی جنسی دارد. وقتی هنگام شستشوی کودک یا نوزاد با اکراه این کار را انجام دهیم و احساس بد به کودک انتقال دهیم، کودک از اندام های دفع خودش متنفر می شود.
امروزه ما با پدیده ای مواجه هستیم به نام یبوست عاطفی. در این پدیده بچه ها به عمد نمی خواهند که عمل دفع انجام دهند، در بعضی موارد کار به بیمارستان و عمل جراحی کشیده شده و حتی گزارشی داشتیم که دور مقعد کودک کبود شده بوده و به شدت مقاومت می کرده و یا مواردی بوده که بچه در سن پنج و شش ساله را باید پوشک می بستند تا مدفوع می کرده چون نمی توانسته و می ترسیده است. ریشه ی همه ی این مسائل، نظافت است. در مسئله دفع مراقب باشید و بچه ها را نترسانید.
مواظب قضیه ی نظافت باشید و بچه ها را شرطی نکنید چون اگر شرطی شوند دیگر لذت نخواهند برد و یا همیشه لذت بردن با احساس گناه برایشان به همراه خواهد بود.
یک نکته ی دیگر در مورد نظافت و شستشو این است که تبعیض جسمی نداشته باشید، اندام ها و همه ی اعضای بدن محترمند و همه با ارزش هستند؛ اندام ها و اعضا را به بد و خوب تقسیم نکنید. اندام های تناسلی بچه را نگویید عیبه، زشته، کثیفه، دست نزن؛ کابوس بیماری برای بچه ها ایجاد نکنید. اندام های تناسلی و دفع را مرکز تولید بیماری و باکتری به بچه معرفی نکنید، این کابوس تا بزرگسالی همراه کودک می ماند به خصوص در خانم ها. بلکه باید این طور به بچه ها القاء کرد که اصلاً کثیف نیست بلکه خیلی هم تمیز و محترم است و آنقدر محترم است که همیشه باید پوشیده باشد و می توانیم بگوییم «ممکنه که دستت خیلی تمیز نباشه و اون رو آلوده کنه».
به هیچ عنوان اندام دفع را کثیف و بد به بچه معرفی نکنید چون اندامی که ادرار را دفع می کند غیر از خود آن است . به بچه می گوییم که «جیش تمیز نیست و ما باید آن را بشوییم تا اونجایی که ازش جیش میاد همیشه تمیز بمونه. جیش از همه ی بدن جمع میشه و آدم رو تمیز می کنه مثل شستن آشپزخانه که از همه جا آب را جمع می کنیم و می بریم سمت فاضلاب، جیش هم همه ی بدن را می شوره و از این جا بیرون میاد و شُری میره تو توالت». نمی گوییم اونجا کثیف است می گوییم «بشوریم تا اونجا کثیف نشه و تمیز بمونه». اون جای آدم ها خیلی محترم است و خیلی هم باید پوشیده باشد!
اندام تناسلی و عمل دفعِ آن را بد و خوب نکنید. در مورد کودک زیر 6 سال نباید مستقیم و بیش از حد راجع به این مسائل صحبت کرد بلکه آن را محترم و تمیز و پوشیده معرفی می کنیم .
با ادامه ی این مبحث ما را همراهی کنید...