مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تربیت جنسی؛ قسمت سوم- آیا غریزه بد است؟

1393/9/12 6:52
نویسنده : یه مامان
8,806 بازدید
اشتراک گذاری

در این قسمت به اهمیت بحث غریزه می پردازیم و اینکه چه بایدها و نبایدهایی وجود دارد تا این غریزه به جای سرکوب هدایت شود...

فطرت و غریزه

انسان هرکاری می کند لحظه ای از کنترل این دو جدا نیست. همه ی کارهای ما تحت کنترل این دو نیرو است. وقتی راجع به تعادل مادیت و معنویت در وجود انسان صحبت می کنیم منظور این دو نیرو است؛ فطرت بُعد معنوی وجود ما است و غریزه بُعد مادی است. غریزه وقتی سرکوب می شود احساس گناه و ترس و ناامنی به وجود می آید. در حال حاضر منظور از غریزه ، غریزه ی جنسی نیست.

غرایز انسان از تولد تا پنج سالگی می تواند سرکوب شود. چهار عامل مانع رشد : نظم، نظافت، آموزش و تربیت است. ما با این چهار عامل که از حد تعادل خارج باشند، غریزه ی کودک را سرکوب می کنیم.

یعنی چه که غریزه ی کودک را سرکوب می کنیم؟ غریزه ، لذت دارد و ما هروقت به غرایزمان پاسخ دهیم، لذت می بریم و پاسخ به فطرت، حض دارد.

مثال 1:

یکی از غرایز، خوردن است و وقتی کودک یا نوزاد گرسنه است و شیر مادر را می خورد، شکمش پر می شود و کیف می کند حال مادر چه احساسی هنگام شیردادن کودک دارد؟ اگر مادر حض کند کودک این درک را پیدا می کند که خوب من خوردم و سیر شدم و کیف کردم، مادرم هم که کیف کرد پس «من خوبم، تو هم خوبی». حال اگر مادر به هر دلیلی حالش خوب نباشد و با اکراه به کودک شیر دهد، کودک این درک را پیدا می کند که من خوردم و کیف کردم ولی مامانم کیف نکرد پس «من بدم، تو خوبی» چون تو با این که کیف نمی کنی ولی به من شیر می دهی.

مثال 2:

 بچه پوشکش را کثیف می کند این کار هم، غریزه است و خیلی کیف دارد.  بچه دستشویی می کند و لذت می برد حال مادر چه احساسی دارد باز هم اگر مادر کیف کند و قربون صدقه ی بچه برود، بچه این درک را پیدا می کند که خوب من کیف کردم مامانم هم کیف کرد پس «من خوب هستم، تو هم خوب هستی». حال اگر مادر به هر دلیلی، وسواس یا نظافت و یا بی حوصلگی زیاد «بترکی اَه چه خبرته از صبح تا حالا چندمین باره مثل این که گاو خورده» با انزجار و عصبانیت کودک را بشوید، کودک درکِ «من بد هستم و مادرم خوب است» را از خودش پیدا می کند چون فکر می کند که من کیف کردم ولی مادرم کیف نکرد «من بدم، تو خوبی». پس در کل سرکوب غریزه منتج به درک «من بدم، تو خوبی» می شود و حاصل این درک، احساس گناه است و پایه ی تشکیل درک مقصر.

مثال 3:

اکثر کارهای کودک زیر 5 سال غریزی است. بازی بچه ها هم غریزی است. کودک طبق غریزه بازی می کند و بهم می ریزد، ولی چهار عامل به خصوص نظم و نظافت در ذهن ما شروع به تحریک می کنند و حالمان بد می شود و باز درک من بدم تو خوبی به کودک القاء می شود. برای کودک زیر 5 سال هر مانعی که جلوی بازی او می گذاریم و هر تشر و نکن نکنی که به او می گوییم، احساس گناه را در او موجب می شویم.

احساس گناه در مقابل لذت غریزه، باعث شرطی شدن کودک می شود. یعنی این در ذهن کودک ضبط می شود که «من هر وقت لذت بردم، مامان بدش آمد» به دنبال آن احساس گناه پیدا می کند و حالش بد می شود. وقتی این حالت ادامه پیدا کند در بزرگسالی هم به همین منوال خواهد بود؛ هر وقت لذت ببرد، حالش بد می شود چون با هر لذت، احساس گناه و درک «من بدم» پیدا می کند و در کل دیگر از لذت خوشش نمی آید .

این کودک می رسد به دوران بلوغ و بیداری غریزه ی جنسی که بالاترین و قویترین غریزه است و به طبع لذت بخش ترین غریزه است. چون لذتش بالاست، احساس گناهش هم بالا است چون شرطی شده و هر میزان که لذت بیشتر باشد به همان میزان احساس گناه هم خواهد آمد و بد آمدن از آن لذت. حال که می رسیم به غریزه ی جنسی و لذت جنسی، احساس گناه بالا می آید و بدآمدن و اگر با ترس هم همراه باشد که دیگر نورعلی نور می شود. چند نفر از ما غذا می خوریم فقط به خاطر این که سیر شویم، و از غذا خوردن لذت نمی بریم؟

از غریزه متنفر می شویم چون به خاطر آن احساس گناه گرفته ایم، به این حالت سرکوب غریزه می گوییم. برای این که بچه ها دچار تنفر غریزه ی جنسی نشوند از بدو تولد مراقب باشیم که نوزاد را چگونه می شوییم و با چه احساسی این کار را انجام می دهیم؟ مراقب باورهایمان در مورد نظافت باشیم چون مسئله ی سرکوب غریزه ی جنسی در نظافت و شستشو از همه ی موارد دیگر بالاتر است. 

اندام های دفع به اندام های تناسلی نزدیک هستند و لذتی که دفع دارد قرینه ی لذتی است که در آینده ی کودک در رابطه ی جنسی دارد. وقتی هنگام شستشوی کودک یا نوزاد با اکراه این کار را انجام دهیم و احساس بد به کودک انتقال دهیم، کودک از اندام های دفع خودش متنفر می شود.

 امروزه ما با پدیده ای مواجه هستیم به نام یبوست عاطفی. در این پدیده بچه ها به عمد نمی خواهند که عمل دفع انجام دهند، در بعضی موارد کار به بیمارستان و عمل جراحی کشیده شده و حتی گزارشی داشتیم که دور مقعد کودک کبود شده بوده و به شدت مقاومت می کرده و یا مواردی بوده که بچه در سن پنج و شش ساله را باید پوشک می بستند تا مدفوع می کرده چون نمی توانسته و می ترسیده است. ریشه ی همه ی این مسائل، نظافت است. در مسئله دفع مراقب باشید و بچه ها را نترسانید.

مواظب قضیه ی نظافت باشید و بچه ها را شرطی نکنید چون اگر شرطی شوند دیگر لذت نخواهند برد و یا همیشه لذت بردن با احساس گناه  برایشان به همراه خواهد بود.

یک نکته ی دیگر در مورد نظافت و شستشو این است که تبعیض جسمی نداشته باشید، اندام ها و همه ی اعضای بدن محترمند و همه با ارزش هستند؛ اندام ها و اعضا را به بد و خوب تقسیم نکنید. اندام های تناسلی بچه را نگویید عیبه، زشته، کثیفه، دست نزن؛ کابوس بیماری برای بچه ها ایجاد نکنید. اندام های تناسلی و دفع را مرکز تولید بیماری و باکتری به بچه معرفی نکنید، این کابوس تا بزرگسالی همراه کودک می ماند به خصوص در خانم ها. بلکه باید این طور به بچه ها القاء کرد که اصلاً کثیف نیست بلکه خیلی هم تمیز و محترم است و آنقدر محترم است که همیشه باید پوشیده باشد و می توانیم بگوییم «ممکنه که دستت خیلی تمیز نباشه و اون رو آلوده کنه».

به هیچ عنوان اندام دفع را کثیف و بد به بچه معرفی نکنید چون اندامی که ادرار را دفع می کند غیر از خود آن است . به بچه می گوییم که «جیش تمیز نیست و ما باید آن را بشوییم تا اونجایی که ازش جیش میاد همیشه تمیز بمونه. جیش از همه ی بدن جمع میشه و آدم رو تمیز می کنه مثل شستن آشپزخانه که از همه جا آب را جمع می کنیم و می بریم سمت فاضلاب، جیش هم همه ی بدن را می شوره و از این جا بیرون میاد و شُری میره تو توالت». نمی گوییم اونجا کثیف است می گوییم «بشوریم تا اونجا کثیف نشه و تمیز بمونه». اون جای آدم ها خیلی محترم است و خیلی هم باید پوشیده باشد!

اندام تناسلی و عمل دفعِ آن را بد و خوب نکنید. در مورد کودک زیر 6 سال نباید مستقیم و بیش از حد راجع به این مسائل صحبت کرد بلکه آن را محترم و تمیز و پوشیده معرفی می کنیم .

با ادامه ی این مبحث ما را همراهی کنید...

پسندها (2)

نظرات (12)

مامان پارسا
12 آذر 93 8:00
سلام صبح بخیر خیلی مفید بود باز هم ممنون به خصوص که با مثال زدن مطلب کاملا باز و قابل فهم بود راستی یه سوال ؟پسر من ادرار و مدفوعش رو اینقدر دیر میگه که معمولا یا در شرف ریختنه با دم در دسشویی میریزه و خیلی مواقع کفر منو در میاره چون مدتها دارم میبینم که به خودش میپیچه و میگم جیش داری یا پی پی داری میگه نه؟بعد از مدتی می بینم که بله آقا دیگه نمی تونه کنترلش کنه ؟به نظر شما باید چه کار کنم ؟البته چند مورد از مدلهای تشویق رو امتحان کردم اما خیلی موفق نبودم همراهتونم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون از همراهیتون، لطفا سن پارسا جان و اینکه چند وقته از پوشک گرفتیدش و مختصری از مدل های تشویقی که امتحان کردید رو برامون بگید تا بتونیم بهتر راهنمایی تون کنیم
مامان فرنيا
12 آذر 93 8:24
خيلي جالب بود البته من چون دخترم از نوزادي نوعي يبوست داشت هميشه توالت محل قصه گويي و زمان گذراندن بود تا بلاخره مشكل حل بشه اما واقعا مثالهاتون در مورد تميزي و كثيفي اندام تناسلي جالب و تامل برانگيز بود حتما از اين به بعد بيشتر به اين موضوع دقت ميكنم و بيشتر مواظب بكاربردن كلمات خواهم بود
یه مامان
پاسخ
بله! من کــــــاملا درکتون می کنم... این معضل نیومدن دستشویی ها معضلیه برا خودش. من از بچگی به دخترم می گفتم که دستشویی هات الان خوابن، بیا این -شیر ، آب پرتقال ، لواشک و یا هر چیز دیکه ای که می دونستم خوردنش کمک می کنه به این قضیه- رو بخور تا دستشوییهات بیدار بشن و بیان بیرون. بعد از اون هر وقت که بی مقدمه دستشویی می کرد خودش می گفت: «مامان! چی خوردم دستشوییهام بیدار شدن؟» بعد خودش سریع دنبال جواب می گشت و می گفت: «آهان! فکر کنم لواشکه دستشوییم رو بیدار کرده »... بله! خیلی از نکات ریز و به ظاهر پیش پا افتاده هستند که نوع برخورد ما در قبال اونها می تونه توی زندگی حال و آینده ی بچه امون تاثیر زیادی بذاره یکیش هم همین نوع برخورد ما با این اندام بچه هاست. خدا به همه امون کمک کنیم که توی تربیت فرزندانمون سربلند بیرون بیایم.
مامان پارسا
12 آذر 93 9:04
ممنون از توجه و پیگیری شما در حال حاضر پارسا جون 4 سال و 3 ماه داره و من در 18 ماهگی شروع به گرفتنش از پوشاک کردم اون اوایل که کوچکتر بود یه زنگوله گذاشته بودم داخل توالت هر وقت جیشش رو می گفت اجازه داشت زنگوله رو بزنه تا صداش دربیاد اون موقع براش چیز جالبی بود یکسری هم اگه به موقع جیش می کردمیتونست یه لواشک یا شکلات جایزه بگیره اخیرا هم چون خیلی عاشق ماشینه برای تشویق مثلا گفتم هر وقت که به موقع جیش یا پی پی تو بگی طوری که برسی کامل سر چاه بشینی آخر شب یه برچسب ماشین بهت میدم /.
یه مامان
پاسخ
ممنون از پیگیرتون... شاید یکی از مشکلات شما این باشه که انگیزه ی پارسا جون برای این کار بیرونی شده. چند تا راه حل برای شما داریم : اول اینکه جوابی که به مامان شبنم عزیز دادیم رو بخونید. مخصوصا قسمتی که درباره ی دستشوییهاش باهاش صحبت می کنید، بهش بگید که اونا دوست دارند برن خونه ی خودشون و این حرفها. وقتی که نمی تونه خودش رو کنترل کنه عکس العمل های شدید انجام ندید و از جانب دستشوییهاش بهش بگید که ناراحتن که نتونستند به خونه اشون برسن. دوم اینکه جایزه هاش رو یه مقدار معنوی تر کنید. مثلا طرح تشویق دختر من برا دستشویی هاش یه سری عکس بچه بود که از اینترنت گرفتم و پرینت رنگی گرفتم و اسمشون نی نی خوشحال بود. هر دفعه یه دونه از این عکس ها رو برش میزدم و با چسب پنج سانتی می چسبوندم روی دیوار و با دخترم درباره ی این کار در حین انجام عملیات صحبت می کردند و وقتی که دستشوییش رو اونجا انجام می داد این نی نی خوشحال ها خوشحالی می کردند (البته نقش تمام این نی نی خوشحال ها رو خودم ایفا می کردم) هر کدوم از این نی نی خوشحال ها یه اسمی داشتند و دخترم در طی پروژه اسماشون رو صدا میزد و من با تغییر لحن های مختلف تا پایان پروژه همراهیش می کردم. البته بیشتر صحبت هایی که نی نی خوشحال ها داشتند باهاش درباره ی فواید دستشویی کردن و اینکه اونا رو بفرستیم خونه اشون بود . اگه می بینید که به عکس ماشین علاقه نشون میده، می تونید از جانب ماشین هاش باهاش صحبت کنید و یا راننده هایی رو براشون بکشید و از جانب اونا تمام اون چیزهایی که می خواید اجرا کنه رو توضیح بدید. این روشها رو امتحان کنید و اگه دوست داشتید ما رو در جریان روند پروژه قرار بدید.
مامان شبنم
12 آذر 93 12:15
سلام بسیار مطلب جالبی بود و متاسفم برای خودم که اکثر این برخوردها رو با دخترم داشتم و نتیجه وحشتناکشم اینه که اصلا حاضر نیست عمل دفع مدفوع رو در دستشویی انجام بده با ادرار مشکلی نداره حتی یکی دو روز که بازش گذاشتم کاملا خشک موند ولی با دفع نه اصلا اصلا حاضر نیست حتی امتحان کنه نمی دونم شاید همین که من یه جورایی برای تمیز کردنش عصبی میشدم این بچه رو به این حال در اورده نمیدونم خواهش می کنم راهنماییم کنید که الان چه کار می تونم بکنم تا این وضع از این بدتر نشه ...ممنون که همیشه در مشکلات همراه ما هستید
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خوشحالیم که مورد توجهتون واقع شده. در واقع این مسایلی که به نظر خیلی ریز و پیش افتاده است خیلی می تونه تاثیرات زیادی توی زندگی هر کسی داشته باشه. البته این مساله ی دستشویی به همین شکلی که ذکر کردید، توی بیشتر بچه ها هست. مثلا دختر من خیلی از بوی دستشویی بدش میاد و متاسفانه با استشمام اون بو معذرت میخوام، عوق میزنه و در مواقعی بالا هم میاره. ولی برای اینکه رابطه ی بدی به اونها نداشته باشه از همون اول که دیدشون من سعی کردم که ازشون نترسه -البته ببخشید که اینقدر باز مطرح می کنم- با دیدن تیکه های بزرگ می گفتم خب این مامانشون، اینم باباشون، بعد تکه های کوچک پی پیش میشدند بچه های اونها و همه ی اونا دنبال هم بازی می کردن و میرفتند به سمت خونه ی خودشون که توی چاه دستشویی بود و با همه اشون بای بای می کردیم و حتی در مواقعی که تحت فشار شیلنگ نافرمانی می کردند و به این ور و اون ور می رفتند ما هم ادای اونا رو در میآوردیم و کلی موجبات خنده ی ما رو فراهم می کرد. یادتون باشه بعد از هر بار عملیات موفق در دستشویی دخترتون رو با خوشحالی خودتون تشویق کنید مثلا چند ثانیه با آرامش خاصی بغلش کنید و بوسش کنید یا اون رو توی هوا بچرخونید و... پیشنهاد ما به شما اینه که ابتدا دید خودتون رو به این قضیه عوض کنید. من به شخصه واقعا از دیدن این قضیه خوشحال میشدم، چون احساس می کردم الان دلش کلی راخت شده، شما هم از این قضیه به این موضوع نگاه کنید و با تغییر نگاه خودتون پروژه رو شروع کنید. مرحله ی بعدی اینه که با دخترتون درباره ی اونا صحبت کنید. اگه درست متوجه شده باشیم، الان دخترتون پوشک هست. پس مرحله ی بعدی اینه که وقتی توی پوشکش این کار رو انجام میده خوشحالی کنید و شعر مخصوص به خودتون اختراع کنید و براش بخونید. من برای دخترم این شعر رو با آهنگ مخصوصش بعد از هر بار عمل دفع توی پوشکش با دخترم با ذوق هم می خوندیم که: دستشویی کردم من، شده چه راحت، این دل من.... و با گفتن این دل من هر دومون میزدیم روی شکممون . حتی مواقعی که خودم هم از دستشویی می اومدم بیرون این شعر رو با همون لحن می خوندم و کلی خوشحالی می کردیم. با توجه به شخصیت دخترتون که شناختید اگه می دونید که توی مساله ی غذا خوردنش تاثیری نمیذاره براش توضیح بدید که پی پیش همون غذاهاییه که می خوره و جیشش همون آب و شربت و شیری هست که می خوره و باید آب و غذا برن توی دلش که قسمت های خوبش بره توی دست و پاها و موها و ... تا اونا بزرگتر و قوی تر بشن و قسمت بدش بیان بیرون یا مثلا غذاها باید برن توی دلش یه کم اونجا بمونن و بهشون خوش بگذره و وقتی خواستن بیان بیرون پی پی میشن و در میزنن و وقتی رفتیم دستشویی اجازه میدیم بیان بیرون که دلش جا داشته باشه دوباره غذاهای جدید بخوره و.... این تعریف کردن شما می تونه به صورت یه قصه باشه، مثلا قصه ای از زبان اون غذاهایی که توی دلش هستن صحبت کنید. (اگه قصه ای در این رابطه ساختید خوشحال میشیم بشنویم) بعد از یه مدت که این کار رو کردید احتمالا دید دخترتون نسبت به این قضیه بهتر میشه. من حتی بعضی وقتها که از این کار امتناع می کنه از جانب اونا باهاش حرف میزنم (در واقع توی خونه ی ما همه ی اجسام شخصیت دارند و من از جانب همه چیز باهاش صحبت می کنم و به شخصه نقش همه چیز رو بازی کردم برا دخترم ، حتی نقش پی پی ها رو!). مثلا میگم که الان دیگه میخوایم بریم خونه ی خودمون، خونه ی ما توی چاهه. شما اگه دوست ندارید این نقش رو خودتون بازی کنید، می تونید سرتون رو بذارید روی شیکمش و بگید که ببین از توی دلت چه صدایی می یاد و اینا دارن چی میگن و تمام این صحبت ها که دوست دارند برن توی چاه و این حرفها رو یکی یکی انتقال بدید بهش. و بعد از اون هم اجرای مرحله ی از پوشک گیری و همراهی این مقوله به داخل چاه دستشویی یعنی خونه اشون. ولی مهمترین قسمت ماجرا همون مرحله ی اوله که به قول پست طنازی های همسرانه که باید زاویه دید رو عوض کنیم، شما هم از این زاویه ی خوب که راحت شدن دل دخترتون هست فقط نگاه کنید. خوشحال میشیم که نتیجه ی این ماجرا و البته ابتکارات خودتون رو در طی این پروژه بشنویم...
مریم مامان دونه برفی
12 آذر 93 13:02
سلام و خدا قوت ممنون از مطالب زیباتون راستش اول که شروع به خوندن کردم فکر کردم که موضوع کنترل تحریکات جنسی مد نظره... خودمونیم ولی به نظر میرسه اینروزها دغدغه های خانواده ها عموما کنترل تحریکات جنسی باشه .چون این غریزه به همت تصاویر و فیلمهایی که خیلی آسونتر از ریختن آب تو لیوان در دسترس همگان قرار داره بسیار بسیار زود رس شده و بشدت جای نگرانی داره.. البته موضوع مورد بحث هم یک جنبه مخفی ماجرا ست که باید بهش توجه کردو برای من خیلی جالب و مفید بود.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز سلامت باشید در واقع همه چیز درباره ی این مقوله مدنظر ما بود. مشکل اصلی خیلی از مشکلات جنسی اینه که این مقوله رو خوب نشناختیم و یه عده با طرد کردن افراطی شکل های مختلف غریزه به اون معضلی که شما اشاره کردید دامن می زنند. اگه غریزه و هدف والای رابطه ی جنسی و ارتباط این قضیه با خدا و معنویات شناخته بشه، روش درست ارضای جنسی انتخاب میشه. چون همونطور که خودتون هم می دونید توی دین مبینمون هم در این باره چقدر دستورالعمل داریم و حتی یکی از لذت هایی که توی بهشت هم مشخص شده همین مقوله اس. شاید با اهمیت دادن به ریزه کاری هایی که خیلی جاها توی حاشیه هستند این لذت حلال، تبدیل به معضل نشه و به شکل یه لذت حلال توی ذات انسانیِ همه، جای خودش رو باز کنه.
مامان شاران
12 آذر 93 17:38
سلام امیدوارم خوب باشید چه مطالب خوبی بود ممنونم اتفاقا امروز همسایمون که پسرش شش ماه از شاران بزرگتره جلوی شاران شلوارشو دراورد رفت جیش کرد من دوست نداشتم این کارو وببه مادرشون گفتم ولی باری ایشون اصلا مهم نبود
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز اولا بگیم که چقدر خوشحالیم که دیگه توی هر مطلب نظر شما رو می بینیم. ان شاءالله نظر مامان پریسا هم مثل سابق توی هر پست ببینیم.(عجب پرشی داشتیم) ثانیا خواهش میشه! قابل شما رو نداشت و ثالثا عجـــــــــــــب! از دست بعضی از مردم با بعضی رفتارهای افراطی و تفریطی و بی فکرانه اشون... بنظر ما شما سرسختانه در مقابل این مورد بایستید تا اهمیت موضوع برای اون خانوم هم مشخص بشه. و یا اگه رابطه ی صمیمانه ای دارید و می دونید تاثیر گذار خواهد بود می تونید این مجموعه رو بهشون معرفی کنید و یا اگه اینترنت در دسترسشون نیست براشون پرینت کنید و ازشون بخواهید که اون رو بخونه. اصولا وقتی دو تا بچه با هم همبازی میشن، بهتره که طرز تفکر والدین اونا با هم همخونی داشته باشه وگرنه این تربیت های چندگانه خیلی اثرات بدی روی هر دوی اونها میذاره، حالا این مورد خاص که دیگه جای خود داره
مامان اهورا
14 آذر 93 0:04
سلام خیلی جالب بود،همیشه مطالبتون خیلی ذهنم رو مشغول میکنه و این مسایل رو توی رفتارهای خودم جستجو میکنم یکی از اونها همین بکن نکن ها هست که موجب احساس گناه در بچه میکنه از همون موقعی که اهورا چهار دست وپا میرفت به محض اینکه میگفتم نکن یا دست نزن اصلا دیگه به اون چیز دست نمیزد الانم اگه بکبار به یک وسیله ای بگم دست نزن دیگه اصلا دست نمیزنه و البته این بیشتر منو نگران میکنه میترسم از ترس باشه یا همون احساس گناه با اونکه اصلا با خشونت نمیگم به نظرتون نگران کننده نیست ؟مثال دیگه اینکه هر وقت که اهورا از توالت میاد جلوش رو با دست میگیره میگه زشته نبینید اینو خودم بهش یاد دادم اما با توجه به متن مثل اینکه اشتباه کردم البته من به بچه دوساله چطور باید حالی کنم که مثلا آلتش محترمه نباید کسی ببینه مجبورم بگم زشته کسی نبینه ،بازم ممنون از مطالب عالیتون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خیلی ممنونیم از توجهی که در خوندن مطالب مدرسه به خرج میدید و وقتی که برای نوشتن نظراتتون میذارید در مورد دست زدن به وسایل و... بهتره بهش دلیل اینکه نباید دست بزنه رو هم بگید مثلا من خودم از بچگی به پسرم گفتم که به چاقو دست نزن چون خطرناکه و الان که بزرگ تر شده هیچ وقت به چاقو دست نمیزنه و خودش میگه چاقو خطرناکه و من کوچیکم و نباید به چاقو دست بزنم و یا مثلا از اول ظروف شکستنی رو بهش گفتم خطرناکه و اجازه نداری دست بزنی و الان این قضیه براش عادیه و خودش اگه یه لیوان شکستنی و یه غیرشکستنی توی کشو باشه میره و با همون توضیح خطرناک بودن لیوان غیرشکستنی رو برای خودش میاره و میگه مامان این شکستنی نیست و من میتونم بردارم. اینطوری با دلیل و منطق باهاش برخورد کنیم بهتر از اینه که با یک لحنی که بچه رو بترسونه فقط بگیم دست نزن! و باور داشته باشیم بچه ها همه چیز رو خیلی خوب می فهمن و درک می کنن مخصوصا حرفی که مامانشون بهشون بزنه چون به مادر اعتماد دارن در مورد فهموندن احترام دستگاه تناسلی به بچه ها می تونید وقتی اون رو بردید توی دستشویی در رو ببندید و کل عملیات درآوردن لباس و دستشویی کردن و بعد خشک کردن و پوشیدن لباس رو همونجا انجام بدید و براش توضیح بدید که در رو می بندیم که کسی پای ما رو نبینه. شاید به دلیل کوچیک بودن دستشویی ها توی آپارتمان ها انجام کل عملیات در اون مکان یه کم سخت به نظر برسه اما کم کم به این کار عادت می کنید و ارزشش رو داره. البته خیلی خوبه که وقتی بگه ها کمی بزرگتر شدن بهشون یاد بدیم که لباسشون رو در نیارن و تا نصفه پایین بکشن و کارشون رو انجام بدن همون کاری که والدین خودمون به خودمون یاد دادن! چون من بعضی از بچه ها رو دیدم که حتی تا سن ده دوازده سالگی هم شلوارشون رو در می آوردن و بعد میرفتن توی دستشویی همینکه بهش بگید کسی نباید ما رو بدون لباس ببینه و بعد براش مثال بزنید که مثلا ببین بابا هم لباس میپوشه من هم لباس می پوشم و... می تونه براش قانع کننده باشه یا حتی میتونید بهش بگید اگه لباس نپوشیم ممکنه آسیب ببینیم که مسلما این آسیب هم میتونه در نظر شما اون آلودگی ها و میکروب ها باشه و هم آسیب های معنوی براتون آرزوی موفقیت داریم
مامان پارسا
15 آذر 93 11:50
ممنون از راهنمایی هاتون استفاده کردم در ضمن خوش به حال گل دختر شما که مامانش این همه به جا و به موقع متناسب با سن کودکش عمل میکنه . البته سعی همه مامانها همینه که امیدوارم همه موفق باشن
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش می کنیم، خوشحالیم که براتون مفید واقع شده؛ نظر لطف شماست ؛ ولی محض یادآوری عرض می کنیم که شما هم اگه بعضی از کارها و تجربه های خودتون رو بنویسید می بینید که بهترین مامان دنیا به حساب می آیید. استادی داشتیم که می فرمودند همانطور که خداوند غذای کودک رو در سینه ی مادر قرار داده، بهترین راه محبت کردن به اون رو در قلب مادر و بهترین شیوه ی برخورد با مسایل اون رو در مغز مادر قرار داده، فقط باید مامان ها به این توانایی ایمان داشته باشند و در شرایط بحرانی با توکل به خدا از اون استفاده کنند. امیدواریم و دعا می کنیم که همــــــــــــــــه ی مامان ها در تربیت صحیح بچه هاشون موفق باشن شما هم برای ما دعا کنید
مامان فرنيا
15 آذر 93 12:07
سلام درجواب چند تا از دوستان كه شما راهنمايي كرديد من هم يك چيزي بگم گاهي پي پي ها به ما زنگ ميزنند و ميگن ما راهمون را گم كرديم و بايد كمكمون كنيد بياييم بيرون و اين تلفن هم دست من بود يك دستم را مثل كاسه گود ميگردم يكي را مشت ميگذاشتم داخل ان يكي دستم و مثلا تلفن زنگ ميزد و من گوشي(دست مشت شده ام ) را ميبردم سمت گوشم و با جناب پي پي صحبت ميكردم براي بو هم من از اسپريهاي خوشبو كننده گذاشتم توي دستشويي تا دخترم كارش را ميكنه يكي دو پيس ميزنم تا مشكل بو هم حل بشه اخه فقط بچه كه از بوي بد اذيت نميشه ما خودمان هم بايد 10-15دقيقه ان داخل باشيم ديگه تا بتونيم كلي درمورد اين اشكال و اثار هنري بچه صبحت كنيم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز فرنیا ممنون از توجهتون و راهنمایی ها و راهکارهای خوب و مفیدتون در مورد اون آثار هنری بچه ها هم خیلی خنده مون گرفت و هم باهاتون موافقیم چون واقعا این موضوع رو درک کردیم! باز هم ممنونیم که به سایر نظرات اهمیت میدید و تجربیات خوبتون رو در اختیارمون قرار میدید
بابا و مامان
15 آذر 93 13:12
مامان اهورا
15 آذر 93 13:15
ممنون از این همه وقتی که برای جواب دادن میذارید جوابی که به مامان شبنم جون هم دادید خیلی به کارم اومد فوق العاده ازتون ممنونم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز اهورا خواهش میکینم، ما هم ممنونیم که وقت میذارید و برامون نظرات خوبتون رو ثبت می کنید خوشحالیم که این صحبت ها مفید واقع شده، براتون آرزوی موفقیت داریم و منتظر شنیدن تجربیات شما هم هستیم
مامان فاطمه زهرا
16 آذر 93 22:23
سلام ممنون از مطلب تون جالب بود دختر چهار ساله من وقتي پي پيش رو ميبينه ميگه مثلا شبيه مداد شده يا هر سري يه چيزي, من چيزي نميگم سرمو تکون ميدم و زود ميشورم به نظرتون اشتباه ميکنم همراهيش کنم؟راجع به احترام گذاشتن هم مطلب مفيدي بود ممنون از اينکه علمتون رو در اختيار ما قرار مدين;-)
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه! قابل شما رو نداشت اتفاقا یکی از بازی هایی که خلاقیت بچه ها رو بالا می بره اینه که با نگاه به ابرها فکر کنند و بگن الان اون ابر شبیه چیه؟ به نظر میرسه که فاطمه زهرای عزیز خودش این بازی رو کشف کرده، فقط انگار ابر گیرش نیومده و جایگزین پیدا کرده اتفاقا دختر من هم مامان و بابا و نی نیشون رو شناسایی می کنه و باهاشون بای بای می کنه؛ اوضاع شما خیلی بهتر از ماست، بالاخره با اشیا سر و کار دارید. فقط مواظب باشید که کار به جاهای باریک کشیده نشه البته لازم نیست شما خیلی بهش پر و بال بدید همینکه همراهیش کنید و حرفش رو تایید کنید و به خاطر این کار دعواش نکنید و اجازه بدید تخیلات ذهنیش رو بروز بده کافیه. ولی حالا که خودش علاقمند به این بازی هست هر چند وقت یه باری به آسمون نگاه کنید و همین ابربازی رو انجام بدید و بعد از اینکه حدس زد هر ابر چه شکلیه، بیشتر تشویقش کنید.