مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

کودک و دروغگویی

1390/3/29 7:43
نویسنده : یه مامان
5,246 بازدید
اشتراک گذاری

دروغگويى و راستگويى از جمله رفتارهايى هستند كه كودك بايد در جمع خانه و خانواده بياموزد. اغلبِ والدين، زمانى كه متوجه مى شوند، كودك و يا نوجوانشان دروغ مى گويد، شديداً متاثر و معترض مى شوند. در این مقاله موارد زیر بیان شده:

 

  • رايج ترين شرايطى كه منجر به دروغگويى كودك مى شود.
  • مواردى كه دروغگويى اختلال و يا مشكل حادى محسوب نمى شود
  • مواردى كه دروغگويى دلالت بر مشكلات عاطفى و احساسى كودكان دارد.
  • مواردى كه اشتباهات والدين منجر به دروغگويى كودكان مى شود.
  • آموزش راستگويى به كودكان.
  • چند نکته در خصوص آموزش راستگويى به كودك.

دروغگويى و راستگويى از جمله رفتارهايى هستند كه كودك بايد در جمع خانه و خانواده بياموزد. اغلبِ والدين، زمانى كه متوجه مى شوند، كودك و يا نوجوان شان دروغ مى گويد، شديداً متاثر و معترض مى شوند. كودكان خردسال (زير سه سال) به دليل اين كه هنوز قادر به تشخيص تفاوت واقعيت از خيال نيستند، نمى توانند بين راست و دروغ تفاوت گذارند. آنها از شنيدن داستان هاى تخيلى واقعاً لذت مى برند و دوست دارند خودشان نيز با قوه تفكر و تجسم شان ماجراها و قصه هاى جالبى بسازند.  در واقع اين كودكان هنوز نيازمند گسترش و توسعه دنياى خيالى خود هستند تا بتوانند قدرت خلاقيت و ابتكارشان را پرورش دهند.

اما نكته اى كه والدين و مربيان هنگام خواندن و تعريف اين گونه داستان ها براى كودك بايد مدنظر داشته باشند، آن است كه با نهايت آرامش و بدون اين كه عكس العمل منفى اى از خود نشان دهند، ذهن كودك را به سوى واقعيت ها سوق دهند و به او بياموزند كه اين گونه داستان ها حاصل تفكر و انديشه نويسنده است و با آنچه در اطراف آنان مى گذرد، تفاوت دارد.

معمولاً دروغ پردازى هاى خيالى كودكان از سنين ۵ _ ۴ سالگى به بعد كاهش مى يابد و كم كم قدرت تشخيص واقعيت از خيال را پيدا مى كنند. اما اگر بعد از ۶ _ ۵ سالگى نيز سعى كنند با روياسازى هاى ذهنى خود حقيقت را ناديده بگيرند، والدين بايد درصدد رفع علت اين امر باشند. براى مثال، اگر كودك ۶ ساله اى مدام از دوست خيالى خود صحبت مى كند، پدر و مادر بايد سعى كنند فرزندشان را با كودكان ديگر هم بازى كنند تا او نيازى به خيال پردازى هاى واهى نداشته باشد. معمولاً كودكان از سنين ۷ _ ۶ سالگى به بعد، تنها زمانى كه دچار اضطراب، تشويش و نگرانى شديد شوند، دروغ مى گويند.

 از جمله رايج ترين شرايطى كه منجر به دروغگويى كودك مى شود، عبارتند از:

۱ - گاهى كودكان براى جلب توجه ديگران دروغ مى گويند. اگر كودك احساس كند كه از اين طريق مى تواند نظر اطرافيانش را به خود جلب كند، ممكن است مرتباً دروغ بگويد. به بيانى ديگر، زمانى كه كودك نتواند با استفاده از روش هاى خوشايند و پسنديده، نظر سايرين را به خودش جلب كند، به دروغگويى و رياكارى متوسل مى شود.

۲ - گاهى كودكان براى اين كه خودشان را بهتر نشان دهند، دروغ مى گويند. در اين گونه شرايط، عاملى كه موجب دروغگويى بچه ها مى شود، فقدان اعتماد به نفس در آنان است. در حالى كه كودكانى كه داراى حس ارزشمند و اعتماد به نفس بالايى هستند، هيچ گاه براى بهتر نشان دادن خودشان، نيازى به دروغ گفتن حس نمى كنند.

۳ - گاهى كودكان زمانى كه احساس كنند دچار مشكل شده اند، شروع به دروغگويى مى كنند. در چنين مواردى، بايد از ابتدا به كودك اهميت راستگويى،  صداقت و درستى را ياد داد. از طريق پى بردن به اين گونه ارزش هاى خانوادگي_ اجتماعى است كه كودك حتى اگر در شرايط بحرانى و دشوار نيز قرار گيرد، دروغ نخواهد گفت.

۴ - گاهى كودكان از ترس اين كه واقعيت را به والدين شان بگويند، شروع به دروغگويى مى كنند. مثلاً موقعی که به کودک بگویند: شیشه اتاق را تو شکسته ای؟ اگر کودک بداند که اعتراف او مجازات سختی را به دنبال خواهد داشت غریزه ی حفظ خود ، او را وا می دارد که به دروغ بگوید: ” من نشکسته ام ” . کودک چون خود را در مقابل تنبیه طاقت فرسای والدین ناتوان می بیند، برای حفظ خود چاره ای ندارد جز آنکه به دروغ پناه ببرد و گناه خود را انکار کند. بدیهی است هر قدر ترس از مجازات بیشتر باشد، اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود.  درمان این قبیل دروغگویی ها ملایمت و مهربانی والدین در تربیت فرزندان است. آنها تصور مى كنند كه چون نتوانسته اند خواسته ها و انتظارات پدر و مادرشان را برآورده سازند، لذا براى نااميد نكردن، عصبانى نكردن و ناسزا نشنيدن از آنها، دروغگويى را تنها راه حل موجود مى پندارند.

۵ - دروغگويى ويژگى و صفتى است كه بچه ها به راحتى از والدين خود ياد مى گيرند. با كمال تعجب مشاهده مى كنيم، پدرى ممكن است از فرزندش بخواهد كه در پاسخ به مراجعى كه جلوى در منزل و يا پشت خط تلفن منتظر است كه با او صحبت كند، بگويد كه «به او بگو پدرم نيست.» و يا شايد مادر از فرزندش بخواهد اتفاقى كه در منزل افتاده است را به پدر نگويد و... به اين ترتيب كودك با دروغ و عدم صداقت آشنا مى شود.

۶ _ یکی از علل دروغگویی فرزندان ، تحمیل تکالیف سنگین به آنها و داشتن توقع بیش از طاقت کودکان است که آنان را به راه دروغگویی می کشاند و این عادت ناپسند را در آنان ایجاد می کند. رسول اکرم (ص) در این باره می فرمایند: «اگر آنچه که کودک در قوه و قدرت داشته و انجام داده است، از او قبول کنید و آنچه را که انجام آن برای او سنگین و طاقت فرساست از او نخواهید، فرزند دروغگو و بدبین بار نمی آید . »
بنابراین لازم است پدر و مادر و مربیان در مقام کارها ، قدرت و نیروی عادت کودکان را در نظر بگیرند و چیزی که مطابق طاقت و توان آنهاست ، بر آنها تحمیل نکنند. چون کودک از رنجش مربی و این که مربی ، او را تنبل و نالایق بشناسد ، واهمه دارد . لذا وقتی از انجام کار فوق طاقت خود عاجز ماند، ناچار برای حفظ شخصیت خویش به دروغ پناه می برد و در اثر تکرار، دروغگو می شود.

مواردى كه دروغگويى اختلال و يا مشكل حادى محسوب نمى شود:


الف - كودكان
۵ - ۴ ساله اغلب خيال بافى و رويا پردازى را دوست دارند و شروع به داستان پردازى مى كنند. اين گروه از كودكان معمولاً قادر نيستند بين حقيقت و دنياى ذهنى شان تفاوت گذارند.

ب - كودكان ۱۱ _ ۱۰ ساله و يا نوجوانان گاهى دروغ مى گويند تا بتوانند به منفعتى دست يابند. مثل فرار از زيربار مسئوليت و يا نپذيرفتن اشتباه و كوتاهى خود. در اين گونه موارد، والدين بايد با تذكر مناسب و بجاى خود، آنها را نسبت به پيامدهاى رفتارى شان آگاه سازند و ارزش راستگويى، صداقت و اعتماد را به آنها بياموزند.

پ - گروهى از نوجوانان ۱۶ _ ۱۲ ساله كشف كرده اند كه گاهى دروغگويى آنها مى تواند موجب محبوبيت آنان بين اطرافيان شان شود.

براى مثال، چون نمى خواهند از سوى دوستان و هم كلاسى هاى شان طرد شوند، شروع به دروغگويى و خيال پردازى هاى واهى مى كنند. گروهى ديگر از نوجوانان با دروغگويى خود درصدد حفظ حريم خصوصى خود هستند و مى خواهند از اين طريق استقلال خود را از والدين شان نشان دهند. براى مثال، منكر تسلط پدر و مادرشان بر تصميم گيرى هاى شان مى شوند.

مواردى كه دروغگويى دلالت بر مشكلات عاطفى و احساسى كودكان دارد:

الف - گروهى از كودكانى كه تفاوت بين راستگويى و دروغگويى را مى دانند، گاه داستان و ماجراى غيرواقعى را چنان شرح مى دهند كه براى شنونده كاملاً قابل قبول و باوركردنى است. اين گروه، غالباً اعتماد به نفس پايينى دارند و از اين طريق درصدد كسب جايگاهى در بين سايرين هستند.

ب - گروهى از كودكان و نوجوانان نيز چنان در دام تكرار دروغگويى هاى شان مى افتند كه رهايى از دست آنها براى شان دشوار و غيرممكن مى شود. آنها اغلب فكر مى كنند كه دروغ گفتن آسان ترين راه براى رو به روشدن با والدين، اعضاى خانواده، آموزگاران و دوستان شان است. اين گروه از بچه ها، اغلب دروغگويى را كارى زشت و ناپسند نمى دانند و از اين كه ديگران آنها را دروغگويانى بزرگ مى شناسند، ناراحت نمى شوند.

پ - گروهى ديگر از كودكان و نوجوانان هستند كه نمى دانند با دروغگويى خود موجب رنجش اطرافيان شان مى شوند.

ت - گروهى از نوجوانان نيز با دروغگويى هاى مكرر خود سعى مى كنند حقايق را مخفى نگه دارند. براى مثال، نوجوانى كه شديداً به مواد مخدر معتاد است، ممكن است در مقابل پرسش هاى ديگران كه «از كجا پول آورده اى؟ با چه كسانى دوست هستى؟ و.... » دروغ بگويند.

مواردى كه اشتباهات والدين منجر به دروغگويى كودكان مى شود:


۱ - سعى كنيد هرگز دروغ نگوييد. متاسفانه بعضى از دروغ هاى جزيى والدين الگوى بدى براى فرزندان است، زيرا آنان ياد مى گيرند كه گاهى مى توانند از گفتن حقيقت طفره روند.
 
۲ _ چنانچه فرزندتان كار اشتباهى انجام داد و شما متوجه خطاى او شديد، با پرسش هاى موشكافانه و مكرر خود، او را تحت فشار قرار ندهيد، زيرا او را به سوى دروغگويى سوق خواهيد داد. در چنين شرايطى كه مطمئن هستيد او كار خطايى انجام داده است، اشتباه عملش را به او گوشزد نماييد و او را راهنمايى كنيد تا دوباره مرتكب آن اشتباه نشود.

۳ _ مراقب رفتارهاى خود هنگام پرسش و بازخواست از كودك باشيد. اگر چهره اى عصبانى و خشمناك داشته باشيد، ممكن است او از ترس پيامدهاى ناخوشايند رفتار شما، مجبور به دروغگويى شود. در حالى كه مى توانيد با چهره صميمى  و ملايم خود، او را به راستگويى تشويق كنيد.

۴ _ هيچ گاه خطاهاى معمولى فرزندتان را با خشم و عصبانيت شديد جواب ندهيد و زمانى كه او به اشتباه خود پى برده است، سعى نكنيد با شرمنده كردن بيش از اندازه او رعب و وحشت بى مورد در دل كودك ايجاد كنيد، زيرا او تصور خواهد كرد كه اشتباهات روزانه او موجب برانگيختن شما خواهد شد و از ترس اين كه مبادا در آينده شما را ناراحت كند، ترجيح دهد، دروغ بگويد.

۵ _ درباره ارزش صداقت، درستى و راستى با فرزندتان صحبت كنيد. به او ياد بدهيد كه حرف دروغ خريدارى ندارد و پس از مدتى كه دوستانش به دروغگويى هاى مكرر او پى ببرند، اعتمادشان نسبت به او سلب خواهد شد و ديگر گفته هاى او را باور نخواهند كرد. علاوه بر آن، كسب مجدد اعتماد آنها نيز كارى مشكل و سخت است.

۶ _ هرگز فرزندتان را دروغگو خطاب نكنيد، زيرا او اين صفت و برچسب را به خود خواهد گرفت و پس از مدتى با درونى ساختن اين ويژگى تبديل به يك دروغگو خواهد شد. در عوض هميشه اين اطمينان و اعتماد را به او بدهيد كه مى تواند تمام صحبت ها و نظراتش را به راحتى با شما در ميان گذارد.

۷ _ دقت كنيد ببينيد فرزندتان در چه مواردى دروغ مى گويد، شايد با شناخت بهتر فرزندتان بتوانيد مشكل او را حل كنيد و مانع از شدت رفتار او شويد.
 
۸ _ احترام به حريم خصوصى كودك و يا نوجوان گاهى مى تواند مانع از دروغگويى آنان شود. والدين بايد در عين آن كه مراقب رفتار و اعمال فرزندشان هستند، اعتماد و صميميت آنها را نيز به خود جلب كنند.

آموزش راستگويى به كودكان :


بدون شك كودكان صداقت و راستگويى را از والدين خود مى آموزند. آنچه پدر و مادر مى گويند الگو و سرمشقى است براى فرزندان شان تا از اين طريق نحوه رويارويى با مسائل و مشكلات را ياد بگيرند. زمانى كه والدين و اعضاى خانواده سعى مى كنند هر واقعه اى را آن طور كه اتفاق افتاده است، براى يكديگر تعريف كنند، در حقيقت صداقت و راستگويى را در بين اعضاى خانواده خود استوار مى سازند. بدين منظور بايد محيطى براى كودكان فراهم آورند كه حتى اگر آنها كار اشتباهى هم انجام دهند، بتوانند آن را بدون ترس و دلهره به زبان آورند.

براى موفقيت در اين امر، بهتر است به جاى سرزنش كودك، درصدد يافتن علت خطا و پيشامد فوق بود. يافتن و درك حقيقت، اولين گام براى آموزش راستگويى به كودكان است. 
بين دروغگويى و داستان پردازى تفاوت بسيار است. بچه ها با قدرت تخيل قوى شان قادرند از ماجرايى ساده، صحنه اى شگفت انگيز و خيالى بسازند تا حدى كه شنونده را مسحور واقعه كنند. در اين بين وظيفه والدين آن است كه در عين احترام گذاشتن به تخيلات كودك او را تشويق كنند تا بين رويدادهاى واقعى و آنچه كه در خيال خود تجسم مى كند، فرق گذارد.

در خصوص آموزش راستگويى به كودك توجه به چند نكته زير مى تواند مفيد باشد:

۱ - به كودك بگوييد كه احساس او را درك مى كنيد و مى دانيد كه كودك دوست دارد گاه آرزوهايش به حقيقت بپيوندند. براى مثال، وقتى او مى گويد، « بهترين فوتباليست مدرسه است...» به او بگوييد مى فهميد که او دوست دارد كه بهترين باشد.

۲ _ سعى كنيد هميشه درصدد يافتن راه حل مشكل باشيد و نه سرزنش و شماتت كودك.

۳ _ براى كودك توضيح دهيد، زمانى كه ما راست مى گوييم، ديگران به ما و گفته هاى مان اعتماد مى كنند و افكار و رفتارشان را بر پايه صحبت هاى ما بنا مى كنند. اگر يك نفر مدام دروغ بگويد، هيچ كس حرف او را قبول نخواهد كرد و خيلى زود از جمع دوستانش طرد خواهد شد.

۴ _ زمانى كه فرزندتان به رغم اين كه گفتن حقيقت برايش سخت و ناگوار است، راست مى گويد، حمايت و توجه لازم را نسبت به اين رفتار پسنديده او ابراز كنيد. اغلب كودكان دوست دارند كه والدين شان از اين كار آنها قدردانى كنند. اگر آنها بفهمند كه از طريق راستگويى مى توانند توجه اطرافيان شان را جلب كنند، مطمئن بدانيد كه هميشه حقيقت را خواهند گفت.

۵ _ با فرزندتان روراست و يك رنگ باشيد. سعى كنيد هر روز چند دقيقه اى را براى گفتگوهاى دونفره اختصاص دهيد. كودكان اغلب تمايل دارند آنچه كه موجب ناراحتى و دلخورى آنها شده است با والدين شان در ميان گذارند. براى مثال، وقتى او از درس رياضى نمره پايينى مى گيرد، سعى كنيد بدون آن كه او را مورد شماتت و سرزنش قرار دهيد،  احساسات و گفته هاى او را بپذيريد و اين امكان را براى او به وجود آوريد كه اگر بار ديگر قصد داشت مشكلش را در كمال صداقت با شما در ميان گذارد، بدون كمترين ناراحتى اين كار را انجام دهد.

۶ _ روش ديگر براى تشويق كودك به راستگويى آن است كه علاقه و اعتماد خودتان را به او نشان دهيد. با توجه نشان دادن نسبت به كارها، فعاليت ها و برنامه هاى روزانه كودك و پرس وجو درباره آنچه براى او اهميت دارد، به راحتى مى توانيد به نقطه ضعف ها و كمبودهاى او پى ببريد.

۷ _ هيچ گاه كودك را براى «راست گفتن» تهديد نكنيد، زيرا او را مجبور مى كنيد كه گاهى راست نگويد. هدف ما اين است كه بچه ها به حقيقت احترام بگذارند، نه آن كه از ترس تهديدهاى ما راست بگويند.

نویسنده : ماندانا سلحشور

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان نیایش
2 خرداد 90 10:37
بازم ممنون از مطالب مفیدتون
میخواستم پیشاپیش روز میلاد عزیزترین مادر دنیا رو به همه دوستان و مادر های مهربون و دوست داشتنی تبریک بگم
روزتون مبارک


خواهش میکنم، مدرسه ی مامان ها نیز این روز بزرگ رو به شما مامان مهربون و همه ی مامان ها تبریک میگه.
مادر کوثر
2 خرداد 90 14:50
امشب، آسمان مکه آذین بند قدوم دختر خورشید است و کعبه و زمزم و صفا، سرود خوان آمدن کوثر جاری رسول خدایند.
ولادت حضرت فاطمه(س) بر تو مامان مهربون مبارک باد.

خیلی جمله ی زیبایی بود. مدرسه ی مامان ها هم این روز بزرگ رو به شما، مامان عزیز تبریک میگه و امیدوار است که خدا توفیق مادر خوب بودن را به شما و همه ی دوستان عزیز بدهد.

سارا
2 خرداد 90 15:51
مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی توی روزگار غربت با غم دل آشنایی مینویسم ازسرخط مادر ای معنی بودن مینویسم تا همیشه توئی لایق ستودن
سارا
2 خرداد 90 15:51
متن زیبایی بود ممنونم


خواهش میکنم. خوشحالیم از اینکه به جمع دوستان ما پیوستید.
مامان حسین
2 خرداد 90 17:37
سلام
وبلاگ جالبی دارین.دستتون درد نکنه


سلام، ممنون از لطفتون
کودک سیتی
3 خرداد 90 0:19
سلام
روز مادر و روز زن بر شما دوست عزیز مبارک باد
مطالب وبلگ و نگاهتون خیلی ارزشمنده ، براتون آرزوی موفقیت می کنم
خوشحال می شوم اگر به سایت من هم سر بزنید
http://www.koodakcity.com
شاد باشید

ممنون از لطفتون
مامان فرنيا
8 بهمن 92 8:32
در مورد تخيل و داستانهاي تخيلي يك سوال داشتم ديروز از مهد كه برميگشتيم فرنيا كتاب زبانش را به من نشان ميداد تازه حرف p را اموزش ديده بود و parrot (طوطي) بعد گفت يك طوطي واسه مامان يكي واسه بابا مثلا داد دستمون گفت نازش كن چون رانندگي ميكردم گفتم بگذارش روي شانه ام بشينه براش جالب شد براي خودش هم اينكار را انجام داد و با طوطي روي شانه اش حرف ميزد و نازش ميكرد اين بال و پردادن به تخيل براي دختر سه ساله من درسته يا نه؟ يعني اشكال نداره با تخيلش همراه بشيم؟ البته دختر من ميدونه اين تخيله چون وقتي باباش حواسش نبود و گفت چيكار ميكني گفت مثلا طوطي اينجا نشسته بيا تو هم نازش كن
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز واقعا خوشحالیم که مامان خوبی مثل شما توی مدرسه هست و بهتون تبریک میگیم که اینقدر به رفتارهایی که با دخترتون دارید توجه می کنید. در مورد خیال پردازی در بچه ها باید بگیم نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست اتفاقا قبلا مطالب خوبی رو در مدرسه داشتیم که امیدواریم براتون مفید باشه، می تونید از لینک های زیر اونا رو مطالعه کنید: http://mamanschool.niniweblog.com/post586.php http://mamanschool.niniweblog.com/post600.php http://mamanschool.niniweblog.com/post720.php موفق باشید
مامان پریسا
8 بهمن 92 15:28
وای تاریخ این پست چقد قدیمیه.اون موقع من هنوز با مدرسه اشنا نشده بودم.
یه مامان
پاسخ
بله درسته این پست جزء اولین پست های مدرسه است، پست سیزدهم و اون موقع ما افتخار آشنایی با شما مامان خوب و عزیز رو نداشتیم ممنون که هستید
مامان پریسا
8 بهمن 92 15:37
یه پسر بچه در مهد کودک در مقطع امادگی داریم که از خانواده ی تحصیل کرده ایی هم هست یعنی پدر و مادر در حد دکتر ... پسر بامزه و سر زبون داری هم هست اما یه نکته ایی من متوجه شدم... هر وقت وسیله ایی رو دست دوستاش ببینه با چرب زبونی ازش میگیره و بازی میکنه و بیشتر مواقع دست اخر میگه این مال خودمه و بارها مربی ها هم باورشون شده یعنی تا این حد نقشش رو به خوبی اجرا میکنه و اون وسیله رو با خودش به خونه میبره... از نظر اعتماد به نفس بسیار عالی هستش و به نظرم اصلا نیازی به جلب توجه هم نداره... به نظر شما با همچین بچه ایی باید چطور رفتار کرد.. ؟ با تذکر که فایده نداره چون بارها و بارها بهش تذکر دادن...اما بی فایده...
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون که این مساله رو مطرح کردید، یک پستی قبلا یعنی همون قدیما در مدرسه داشتیم تحت عنوان کودک و دزدی که می تونید در این آدرس اون رو بخونید: http://mamanschool.niniweblog.com/post87.php امیدواریم براتون مفید باشه. اتفاقا یاد این پست نبودیم و فکر می کنیم به درد مامان فرنیا هم بخوره باید به ایشون هم معرفی کنیم تا بخونن