مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

لوس مثل بچه ی من!...

1393/7/15 5:12
نویسنده : یه مامان
3,679 بازدید
اشتراک گذاری

كودكان لوس در مقابل سختى ها حساس مى شوند و درمقابل لذت ها بى تفاوت ، هم چون ساقه نازك یك درخت كوچك در مقابل هر نسیمى مى لرزند و كوچك ترین حادثه سوئى آنان را ناراحت مى كند، تا جائى كه یك حادثه كوچك این فرزندان ناز پرورده را به فكر خودكشى مى اندازد!

سوال بسیاری از والدین این است که چقدر باید به بچه ها محبت کنیم؟ آیا محبت کردن به معنای این است که در برابر کارهای بد و ناپسند آنها سکوت کنیم؟ اگر آنها را زیاد ببوسیم و نوازش کنیم ، لوس و بی مسئولیت نمی شوند؟ چه کار کنیم که فرزندانمان مملو از عشق و محبت ما شوند و از طرفی لوس هم نشوند؟

 اول اعتدال در محبت  

در ابراز محبت و تكریم شخصیت كودك، نباید راه افراط را پیمود. زیرا در آن صورت علاوه بر این كه نمى توان نتیجه صحیح تربیتى گرفت ، بلكه شخصیت كودك در اثر زیاده روى والدین در ابراز محبت هاى نابه جا، لطمه جبران ناپذیرى خواهد خورد. چرا كه این كودك از خود راضى ، از جامعه توقعات و انتظارات نابه جایى خواهد داشت و در صورت بى اعتنایى دیگران به این خواسته هاى بى مورد،كودك ناز پرورده از زندگى بیزار و مایوس شده و دچار عقده حقارت خواهد شد. آرى :

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست                    عاشقى شیوه رندان بلاكش باشد

به عنوان مثال بعضی ها از شدت علاقه به فرزند ، هیچ گونه مسئولیتی به او نمی دهند و با گفتن این که هنوز بچه است ، خودشان تمام کارها را انجام می دهند. پسر سی و دو ساله ای را می شناسم که هنوز بیکار است و هر زمان کاری برای او پیدا می شود، مادرش آن کار را رد می کند و می گوید: وای آخه بچم این همه، تو راه باشه!؟ و یا آخه ساعت کاریش زیاده ، بچم خسته می شه... این در حالی است که پدر پیر و مریض او تا اواخر شب در حال کار کردن است!!!

امام باقر علیه السلام مى فرماید: بدترین پدران آن هایى هستند كه در نیكى و محبت كردن به فرزندان خود زیاده روى نمایند. (تاریخ یعقوبى ، ج 2، ص 320)

 استاد شهید مرتضى مطهرى رحمة الله ، در مورد آثار زیان بار افراط در محبت كودكان مى نویسد:

روسو كتابى دارد به نام امیل كه در فن تربیت كودك نوشته است . كتاب جالبى است ، امیل نام كودك فرضى و افسانه اى است كه وى در كتاب خود او را تحت تربیت قرار مى دهد و به پرورش همه جنبه هاى جسمى و روانى او توجه مى كند. در همه موارد ایده روسو این است كه امیل را درحال ممارست با طبیعت و پنجه در پنجه طبیعت و در دامن سختى ها پرورش دهد.

وى معتقد است كه بدبخت ترین كودكان ، آن هایى هستند كه والدین آن ها، آنان را در ناز و نعمت پرورش مى دهند؛ نمى گذارند سردى و گرمى دنیا را بچشند و پستى و بلندى جهان را لمس كنند، این گونه كودكان در مقابل سختى ها حساس مى شوند و درمقابل لذت ها بى تفاوت ، هم چون ساقه نازك یك درخت كوچك در مقابل هر نسیمى مى لرزند و كوچك ترین حادثه سوئى آنان را ناراحت مى كند، تا جائى كه یك حادثه كوچك این فرزندان ناز پرورده را به فكر خودكشى مى اندازد. و از آنطرف هر چه موجبات لذت به آن ها داده شود، به هیجان نمى آیند و نشاط پیدا نمى كنند. این گونه انسان ها هرگز طعم نعمت ها را درك نمى كنند، گرسنگى نچشیده اند تا مزه غذا را فهمند، بهترین غذاها براى ایشان كم ارج تر و كم لذت تر از نان جوینى است یك بچه دهاتى مى خورد.( عدل الهى ، ص 187 و 188)

به همین جهت امام كاظم علیه السلام فرمود: چه خوب است كه فرزندان را در كودكى به كارهاى سخت و تحمل مشكلات وادار كرد تا در بزرگى حلیم و بردبار باشند. (وسائل الشیعه ، ج 21، ص 479)

 سعدى با نقل حكایتى این واقعیت را به نحو زیبایى ترسیم مى كند:

پادشاهى با غلامى در كشتى نشسته بود. غلام هرگز دریا ندیده بود و محنت كشتى نیازموده ؛ گریه و زارى آغاز كرده و لرزه بر اندامش افتاد. چندان كه ملاطفت كردند آرام نیافت .ملك را عیش از او منغض شد و چاره ندانستند. حكیمى در آن كشتى بود، گفت اگر فرمائى من او را خاموش كنم ؟ پادشاه گفت : غایت لطف باشد. حكیم فرمود: تا غلام را به دریا انداختند. بارى چند غوطه بخورد. پس ، از مویش گرفتند و سوى كشتى آوردند. غلام به هر دو دست در سكان كشتى آویخت . چون برآمد به گوشه اى نشست و قرار یافت . ملك را تدبیر حكیم پسند آمد.

گفت : در این چه حكمت بود؟ گفت :اى خداوند! غلام از اول ، محنت غرق شدن نچشیده بود و قدر سلامت كشتى را نمى دانست. هم چنین :قدر عافیت كسى داند كه به مصیبتى گرفتار آید. (گلستان سعدى ، باب اول ، حكایت 7)

اگر بچه هر چه می خواهد در اختیار داشته باشد، تا آخر عمر از دیگران ، از همسرش، از همکارانش همین توقع را خواهد داشت و  طبیعتا آنها هم نمی توانند همه خواسته های او را انجام دهند و ناراحتی آن برای فرزند ما خواهد بود.

توجه داشته باشید که محبت با مسئولیت ندادن به بچه، انجام خواسته های نابه جای او و سکوت در برابر کارهای ناپسند متفاوت است. به قول معروف هر چیز به جای خود نیکوست.

 قاطع ‌بودن‌

وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌كنند كه‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ كه‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نكرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ كنیم و یا به او محبت نکنیم و نگوییم که دوستش داریم.

حال‌ آن‌ كه‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ از اصولی‌ پیروی‌ كنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد.

تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مۆثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ كودكان‌ جلوگیری‌ كنند.

معمولاً كودكان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ كودك‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ كه‌ او طلب‌ كند، برایش‌ فراهم‌ می‌كنند. در خانواده‌ای‌ كه‌ كودك‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود.

زخم زبان و تنبیه بدنی به نگرش بچه ها آسیب می رساند ؛ اما بعكس محدودیت های معقول و مناسب سن كودك واقعا عزت نفس را در او پدید می آورد . برخورد قاطعانه ، اما محترمانه با فرزندان ، عشق و علاقه را نشان می دهد . شما می توانید با رعایت  تعادل حساس بین بیان عشق بدون شرط ، حمایت از مهارت های رشدی كودك و توقع انتظار رفتار پسندیده ، عشق و محدودیت را همزمان برقرار كنید.  

منبع: بخش خانواده ایرانی تبیان/ زینب عشقی

پسندها (1)

نظرات (8)

مامان فرنيا
15 مهر 93 8:42
سلام و صبح بخير موضوع جالبي است واقعا مرز محبت و لوس كردن بچه كجاست؟ و يك از دغدغه هاي من بعنوان يك مادر همين است كه يك مادر ميتونه با محبت بي حسابش جلوي رشد و تربيت طبيعي فرزندش را بگيره
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز صبح عالی هم متعالی بله واقعا این مساله ی مهمی هست شاید این مرز برای هر بچه ای با توجه به روحیاتش متفاوت باشه و شاید بتونیم بگیم هر مادری خودش با کمی دقت و ریزبینی و البته توجه به نکات مهم و اصول کلی که در متن گفته شده بود میتونه این مرز رو برای فرزند خودش تشخیص بده
بابا و مامان
15 مهر 93 8:57
ممنون خیلی عالی بود
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه، موفق باشید
مامان شبنم
15 مهر 93 11:32
سلام واقعا این لوس کردن یا نکردن بچه همیشه یه سوال می مونه چون هر بچه ای با دیگری متفاوته ولی فکر کنم توی بازه های مختلف سنی باید متفاوت باشه به نظر من این مطلب بیشتر برای هفت سال دوم کاربردی باشه و مثلا در هفت سال اول باید به مقدار کمتری پیاده بشه من خیلی وقتا دیدم با بعضی از نوجوونا و بچه های دبستانی به اندازه قاطعیتی که من با بچه دوساله ام برخورد می کنم رفتار میشه در صورتی که من فکر می کنم در هفت سال دوم خود بچه ها هم تمایل بیشتری به مسئولیت های سخت دارن و فکر میکنم این همون حدیث پیامبر ص هست که بچه ها در هفت سال اول پادشاه هستن و هفت سال دوم غلام یعنی باید تربیت حالت محکم تری به خودش بگیره ولی واقعا خیلی وقتا می بینم که اینطوری نیست
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله درسته همیشه این سئوال هست و با این حرفتون هم موافقیم که بچه ها با هم فرق دارن و این مساله در بازه های سنی مختلف متفاوته؛ البته توی این مطلب یکسری اصولی گفته شده که مامان ها همیشه باید مد نظر داشته باشن حالا رعایتشون برای زیر هفت سال شاید شدت کمتری لازم داشته باشه و بالای هفت سال شدت و به قول شما قاطعیت بیشتری. متاسفانه امروز خیلی شاهد این هستیم که والدین نه تنها چیزهایی که بچه نیاز داره رو فورا براش تهیه می کنن، خیلی چیزهایی که اصلا بهشون نیاز نداره رو هم براشون فراهم می کن و اصلا اجازه نمی دن بچه هاشون سختی ها رو درک کنن و خودآگاه یا ناخودآگاه بچه ها رو نازپرورده می کنن. همونطور که در متن هم گفته شده بود کودکان لوس والدین تسلیم شونده دارن والدینی که در هر شرایطی تسلیم هستن در صورتی که ما قبلا هم گفتیم که در هفت سال اول کودک فرمانرواست و والدین باید در نقش وزیر زیرک نقش بازی کنن و با زیرکی به اهداف خودشون برسن نه با تسلیم بودن به اهداف کودک برسن. و به قول پاراگراف آخر متن محدودیت های معقول و مناسب سن كودك واقعا عزت نفس را در او پدید می آورد . امیدواریم که همه ما بتونیم در تربیت بچه هامون در هر بازه ی سنی و هر مرحله از رشدشون به بهترین شکل ممکن عمل کنیم
مامان گلها
16 مهر 93 7:43
سلام بسیار مفید بود ممنون این روزا دغدغه من همین موضوع هست به نظر خودم دخترم لوس نیست ولی زود رنج و حساس شده و اگه کوچکترین تذکری بهش بدیم گریه میکنه یا خواسته هاشو جواب رد بدیم گریه میکنه بیستر به نظر خودم رفتارهای باباش باعث شده چون خودم سعی میکنم در عین قاطعیت محبت به جا بهش ابراز کنم همسرم میگه درستش میکنم تو فقط کوچکترین تذکر بهش نده من تا گریه نکرده خواسته اش رو برآورده میکنم تا دیگه گریه نکنه ولی من فکر میکنم این روش بدتر هست . دوست دارم بدونم در این شرایط چه باید کرد. مطالبی رو که گفته بودین هم مطالعه کردم بسیار ممنون از لطفتون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خیلی خوبه که اینقدر به تربیت بچه هاتون دقت می کنید، مهمترین چیزی که بعد از خوندن این نظر به ذهن ما میرسه و لازم میدونیم بهتون بگیم اینه که شما و همسرتون باید سعی کنید با هم هماهنگ باشید و اصول تربیتی تون رو هماهنگ کنید و گرنه بعد از یک مدتی یکی از شما تبدیل میشه به پناهگاهی برای کودک در مقابل دیگری و این چندان خوب نیست. پس قبل از هر چیز شما و همسرتون این هماهنگی رو بین خودتون ایجاد کنید.
مامان گلها
16 مهر 93 7:49
سلام یه پیام دادم نمیدونم اومد یا نه یه سوال دیگه پیرو اون پیام دارم اینکه الان که دخترم حساس و زود رنج شده و زود گریه میکنه باید چکار کرد درسته دلیل حساس شدن شاید محبت زیاد باسه یعنی حالا باید از محبتمون کم کنیم اینطور فکر میکنم بدتر بشه یا اینکه مثلا خواسته های زیادیش رو جواب رد بدیم حتی اگه گریه کنه یا مثا بهش بگیم اگه گریه نکردی خواسته ات رو برآورده میکنیم و... میشه راهکار دقیق بدین بسیار ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز، بله رسیده از محبتتون کم نکنید، بهش جهت بدید و اعتدال داشته باشید. در مورد اینکه میگید تذکر میدید و گریه می کنه یا خواسته هاش رو جواب رد بدید گریه می کنه و... با توجه به سن دخترتون شما باید به جای تذکر مستقیم و بیش از اندازه بیشتر سعی کنید که از روش حواس پرتی استفاده کنید مثلا فرض کنید دخترتون میگه شکلات میخوام یا شما میدونید که الان از خواب عصر بیدار بشه شیرینی میخواد و مثلا نمی خواید بهش بدید، قبل از بیدار شدنش میتونید براش حلوا درست کنید و اون رو به شکل های مختلف قالب بزنید و بذارید توی یخچال و وقتی بیدار شد بهش بدید بخوره یا هر چیز دیگه ای که خودتون صلاح می دونید باید سعی کنید حداقل یک قدم از دخترتون جلو باشید و جایگزین های خوب و مناسبی که مورد تاییدتون هست رو برای خواسته هاش پیدا کنید و در نظر بگیرید. مهم اینه که شما در مرحله ی اول نباید اجازه بدید وضعیت به اون حد آستانه برسه توی این سن جملاتی مثل «اگه گفتی... یا کی میتونه فلان کار رو بکنه، کی میخواد با من مسابقه بده، راستی قصه ی فلان بچه رو شنیدی که...» اونم وقتی با شور و هیجان خاصی گفته بشه یا نقاشی کشیدن و تصاویر قصه ای که تعریف می کنید رو روی کاغذ آوردن و... توی پرت کردن حواس و به هم زدن جو به وجود اومده میتونه موثر باشه. حالا اگه وضعیت به گونه ای شد که گریه اش شروع شد باز هم شما باید سعی کنید با همون روش حواس پرتی نذارید گریه کش دار بشه و طولانی بشه چون هرچی طولانی تر بشه و به لج و لجبازی بین شما و دخترتون برسه جمع کردن قضیه سخت تر میشه. یادتون نره که دخترتون فرمانرواست و شما وزیر زیرک پس زیرکانه وزارت کنید نه که فرمانروا و پادشاه خونتون رو امر و نهی کنید. البته خودمون هم مادر هستیم و میدونیم کار آسونی هم نیست و حوصله می خواد و به قولی گاهی فکر کردن و راه حل پیدا کردن برای همون پرت کردن حواس هم مخ میسوزونه! اما همین که سعی خودتون رو بکنید و حتی یک در میون هم زیرکی کنید به مرور زمان شرایط رو به گونه ی دیگه ای تغییر خواهید داد ان شاالله.
مامان اهورا
16 مهر 93 15:36
سلام ،خسته نباشید ،مطلب جالبی بود و باز یکی از دغدغه های همه مادران ،واقعا مسولیت ندادن به بجه و زیادی هوای بجه رو داشتن عواقب خیلی وحشتناکی داره که من به عینه شاهدش بودم دقیقا مثال همین مطلب به همین علت تمام سعی من و شوهرم به اینه که بچه ای قوی وبا اعتماد به نفس ومسئول داشته باشیم،مثلا یکی از مسئولیتهایی که پسرم داره اینه که سیب زمینی که میشورم و پیاز که بابا میخره توی جاش بزاره و بعد دستش رو بشوره یا اینکه موقع جمع کردن و پهن کردن سفره چیزهای کوچیک رو میدم ببره البته همه این کارا رو با ذوق فراوان انجام میده ،فکر میکنم همین کارای کوچیک توی بچگی حس مسئولیت پذیری بچه رو بالا میبره ،یا یکی از موارد لوس نکردن بچه ها اینه که وقتی می افتن سریع برای بلند کردنشون اقدام نکنیم صبر کنیم تا خودشون بلند بشن البته اگه زیاد اذیت نشده باشن ،ببخشید سرتون رو درد آوردم ،بازم ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز سلامت باشید بله حق با شماست، باید همیشه به بچه ها مسئولیت هایی در حد سن و توانشون بهشون بدیم و بهشون اجازه بدیم که توی این مسئولیت ها کسب تجربه کنن. ممنو که تجربه تون رو برامون نوشیت دو مثال هایی از مسئولیت های ساده اما مهمی که به فرزندتون میدید رو ذکر کردید با اون مورد زمین خوردن هم که اشاره کرده بودید کاملا موافقیم میشه دفعات اول با گفتن این جمله که باید بیشتر دقت کنی عزیز دلم عمل کرد و کمکش کرد و بعدها با گفتن همون جمله بهش اجازه ی بلند شدن داد. من همین روش رو برای پسرم اجرا کردم و الان دیگه وقتی زمین میخوره یا سرش به جایی میخوره گریه نمی کنه و خودش میگه دقت نکردم و بعد بلند میشه و میاد پیش من تا من بوسش کنم و به قول خودش خوب بشه امیدواریم که شما و همسرتون در تربیت هر چه بهتر فرزند گلتون و البته فرزندان گلتون موفق و پیروز باشید
مامان اهورا
17 مهر 93 17:00
ممنون ازشما،البته خواستم بدونین که من دارم توی این مدرسه درس پس میدم من علاوه بر اینکه مطالبتون رو سعی میکنم دقیق بخونم و بکار ببرم از مطلب مادرای این مدرسه که توی نظرات مینویسن خیلی استفاده میکنم و بدردم میخوره به همین علت سعی میکنم من هم مثالهای کاربردی بنویسم شاید ادای دین کرده باشم و بدرد عزیزی بخوره ،بازم ممنون از لطفتون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز اهورا خیلی ممنون از لطف و محبتتون، خود ما هم توی این مدرسه در کنار همه ی مامان های دیگه خیییییییلی چیزا یادگرفتیم که اگه این مدرسه و مامان هاش و انگیزه هایی که با نظرات قشنگ و خوبشون به ما میدن نبود هیچ وقت اینهمه چیزای خوب خوب یادنمیگرفتیم. همینجا از شما و همه ی مامان های خوب مدرسه تشکر میکنیم یک دنیا ممنونیم و شما رو دوست داریم
مریم مامان دونه برفی
19 مهر 93 12:45
بابت مطالب مفیدتون ممنونم.
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه، قابل شما رو نداشت