مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

اهمیت تنبیه و تشویق 5؛ کی و چگونه تشویق کنیم؟

1393/7/23 6:48
نویسنده : یه مامان
5,159 بازدید
اشتراک گذاری

در قسمت های قبل به تمام مظاهر تنبیه پرداختیم، در این قسمت به مساله ی تشویق می پردازیم...

تشویق یعنی چه؟

تشویق یعنی به شوق آوردن، ایجاد رغبت، راغب کردن. تشویق در رویکرد رفتارگرائی جای بسیار ویژه ای دارد و در کل در غرب مراکز مهدهای رفتارگرایی را مرکز رغبت می نامند. ستاره دادن، جایزه دادن و ... همه تکنیک های رفتارگرایی است. تشویق به شوق آوردن است. تشویق پاداش نیست. به همین دلیل تشویق برای فرآیند عمل است نه برای نتیجه. این حرف خلاف هنجارهای اجتماعی امروز ما است. در صورتی که بچه ها نباید وقتی نتیجه گرفتند تشویق بشوند بلکه در طول انجام فرآیند عمل باید تشویق شوند.

بچه ای که در کاری موفق شده خودش از درون تشویق شده است. بچه ای که شاگرد اول شده است ، این بچه خودش تشویق شده است شما دیگر چرا تشویق می کنید؟ تشویق برای طول راه است. 9 ماهی که داشت درس می خواند، چه قدر دیدیمش و تشویقش کردیم؟ «داری درس می خونی؟ به به، قربون اون درس خوندنت بشم، چه درسی می خونی؟» این یعنی تلاشت رو دیدم. تشویق برای تلاش است، نه برای نتیجه.

نتیجه اصلاً دست ما نیست؛ بچه 9 ماه زحمت کشیده، شب امتحان آپاندیس می گیرد و برای عمل جراحی می رود، این بچه نباید تشویق بشود؟ چگونه با او برخورد کنیم؟ «حالا شهریور برو امتحان بده من ببینم تشویق لازمه یا نه!!!» چه قدر در طول سال می گوییم: «آخر سال کارنامه ات را بیار ببینم دوچرخه برات بخرم یا نه؟!». خب اگر لازم است که دوچرخه بخرید، بخرید، اگر هم لازم نیست پس چرا حرفش را می زنید؟ چه ربطی به کارنامه و غیره دارد، چه چیزی را به چه چیزی وصل می کنیم؟

تشویق برای تلاش و ایجاد انگیزه برای حرکت است. این جا دو تا سؤال مطرح می شود که حرکت در کدام جهت؟ و با کدام مهارت؟

جهت همان اصل و اصول و ارزش ها است که در ابتدای بحث تنبیه مطرح شد؛ ولی روی مهارت تأکید می کنیم  چون امروزه ما خیلی مواجه با این قضیه هستیم.

تشویق یا خشونت؟!

ما تحت عنوان تشویق گاهی بدترین خشونت را در حق بچه هایمان می کنیم. انگیزه ی زیاد ایجاد می کنیم بدون این که مهارت ایجاد کنیم. چه قدر با بچه هایمان صحبت کلامی می کنیم؟ ادبیات انگیزشی در جامعه ی ما بسیار آسیب زننده است چون مهارت نمی دهد، فقط انگیزه می دهد. یادمان باشد که بچه ها مهارت و انگیزه را با هم باید به دست بیاورند. اگر انگیزه بدهیم و مهارت را یاد ندهیم درست مثل این است که بچه ای را که شنا بلد نیست را ببریم لب استخر و هی بهش انگیزه بدهیم که «بپر توی آب تو می تونی!» بدون این که مهارت شنا کردن را به او یاد داده باشیم.

تشویق با عینیت و با توصیف باید باشد. کودک در حال انجام چه کاری است که می خواهید تشویقش کنید؟ این تشویق هماهنگ با کارش باید باشد. اگر فاصله ی خودپنداره با خودایده آل مناسب باشد، انگیزه ایجاد می شود. چه خود پنداره ای در کودک ایجاد کرده ایم؟ باید یک خود ایده آل متناسب با فعالیت و سن کودک ایجاد کنیم که کودک بتواند رشد کند. اگر این فاصله صفر باشد انگیزه از بین می رود و اگر این فاصله خیلی هم زیاد باشد کودک می بُرد و ایست می کند. مواظب باشید تشویق ها از خط تعادل خارج نشوند.

در تشویق خسیس باشید:

تشویق بی حساب و کتاب، فقط مضر نیست بلکه خطرناک است. ما فکر می کنیم حرف زدن و گفتن هیچ اشکالی ندارد، خشونت هم که نیست پس داریم درست رفتار می کنیم و دائم تشویق کلامی می کنیم. در این حالت کودک نمی تواند این تعریف و تمجیدها و تشویق ها را با واقعیت زندگی و جایگاه اجتماعیش و سن و توانایی ها و استعدادهایش وفق دهد.

یک خطر جدی که بچه ها را تهدید می کند، این کلاس بردن ها است. چون فکر می کنیم که فرزند ما استعداد همه چیز را دارد و حتی دائم هم به کودک القا می کنیم که تو باید همه چیز یاد بگیری تو خیلی باهوشی تو از همه بهتری و... درست است که کودک و در کل انسان، استعداد همه چیز را دارد ولی آیا بالفعل هم شده است یا نه؟ موسیقی، زبان، نقاشی ... «هرچی که من نشدم، تو باید بشی!».

خودایده آل اگر صحیح شکل نگیرد، خطرناک است. با تشویق بی مورد خود ایده آل کاذب به وجود نیاورید. بزرگترین تشویق برای بچه ها این است که پدر و مادر شادی خود را بروز دهند. بالاترین تشویق شادی پدر و مادر است. بچه ها هیچ چیز نمی خواهند.

ما بلد نیستیم تبادل عاطفی داشته باشیم، تبادل کالا را جایش می گذاریم و به این حالت عادت کرده ایم. همسران با یکدیگر چه تبادل عاطفی دارند؟ شب تولد خانم حتماً باید یک هدیه ی گران قیمت و بزرگ خریده شود تا خانم متوجه شود که شوهرش دوستش دارد؛ که حالا امروزه این مسئله به یک هنجار اجتماعی تبدیل شده و قانون شده است. اگر چیزی به عنوان هدیه خریده نشود، این معنی را می دهد که «تو منو دوست نداری!» این مسائل به این دلیل است که بلد نیستیم به هم خوب نگاه کنیم، احساس درونی مان را بروز بدهیم. بچه ها شادی والدینشان را می خواند و بزرگترین تشویق برای آن ها همین است.

آیا به تازگی فرزندتان را تشویق کرده اید؟ چگونه؟

آیا تا به حال شده به عنوان تشویق یک ناهار خوشمزه بدهید؟ چرا مثلاً نمی گویید یک پرس اضافه ماکارونی برات می کشم به خاطر کار خوبت؟ نوازش نیاز بچه ها است مثل غذا. ما باید بچه را نوازش کنیم، این حالت همان شرطی کردن رفتارگرایی است. بچه همیشه باید نوازش بگیرد چه کار خوب بکند و چه کار بد بکند. ما از عامل نوازش نباید به عنوان تشویق و تنبیه استفاده کنیم. مثل این است که بگوییم اِه عزیزم 20 گرفتی پس بیا بهت ناهار جایزه بدم، خوب اگر 16 گرفته بود بهش ناهار نمی دادید؟ حتماً می دادید.

ما معمولاً می گوییم: «آفرین، بارک الله، این هم جایزت»، یا «یادم باشه یک جایزه برات بخرم». خب بچه ها خسته شدند این قدر این واژه های تکراری را شنیدند حالا اکثر وقت ها هم یا خسته هستیم و بی حوصله و بی حال و خشک و خالی فقط یک آفرین می گوییم و می رویم. بچه ها فقط شادی واقعی والدین را می خواهند. کودک وقتی شادی واقعی پدر و مادرش را ببیند اصلاً دیگه بهانه ی جایزه را نخواهد گرفت. حالا برای ابراز این شادی باید از خودتان خلاقیت به خرج بدهید. بزرگترین تشویق، شادی واقعی است که از درون بجوشد نه شادی ساختگی و انجام وظیفه.

در قسمت آینده به ذکر نکاتی درباره ی تشویق و جایزه خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید...

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان فرنيا
23 مهر 93 8:40
اين فرايند تشويق و جايزه واقعا شرطي شدن است من هر وقت از محل كارم ميرم مهد دنبال دخترم يك چيزي خريد كردم مثلا سرماه معمولا مجله نبات كوچولو يا قلك يا مجله هاي اب نبات يا كيكهايي كه براي هر روز مهدش ميخرم و ... گاهي هم يك اسباب بازي حالا جوري شده كه فرنيا تا منو ميبينه ميگه من امروز خيلي دختر خوبي بودم جايزه چي اوردي؟ با اينكه هيچ وقت اسم جايزه روي چيزهايي كه خريدم نگذاشتم و فقط ان اسباب بازيهايي كه ميخريدم به اسم جايزه بود تقريبا هر بار بيرون ميريم به حسب نياز خريدهايي براي فرنياداريم(لباس، خوراكي، اسباب بازي، كتاب داستان، CD) خوب گاهي هم ميره خانه بازي تا ما خريدمان را انجام دهيم حالا حتي همين هم از نظر فرنيا جايزه است و تا ميريم بيرون ميگه امروز جايزه من چيه؟ موندم خريدي را كه داريم به اسم جايزه بهش بگم يا اينكار اشتباهه و نبايد هر روز جايزه بخواد البته معمولا مواقعي كه اذيت ميكنه مصادف با بيرون رفتن نيست كه بخوام بگم چون ازش راضي نبودم جايزه اي هم دركار نيست
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله اگه تشویق درست انجام نشه کم کم بچه ها به باج بگیرهای حرفه ای تبدیل میشن! که در این زمینه چند نکته در ادامه ی این بحث گفته خواهد شد. ممکنه فرنیا این جمله که هر کس بچه ی خوبی باشه بهش جایزه میدم رو توی مهد شنیده باشه چون قبلا توی مدرسه معلما از این حرفا میزدن! چیزی که به نظر ما میرسه اینه که نباید روی هر چیزی که براش میخرید اسم جایزه رو بذارید و این اشتباهه. اتفاقا میتونید بهش بگید چون میدونستم شکلات دوست داری و میخواستم خوشحالت کنم برات گرفتم یا مثلا چون فلان چیز رو احتیاج داشتی برات گرفتم یا گاهی بهش بگید به نظرم این به دردت میخورد یا این مجله رو خریدم بخونیم ببینیم چی توش نوشته و... باید سعی کنید از جملات متنوع استفاده کنید تا به هیچ کدوم عادت نکنه و شرطی نشه. میتونید قبل از اینکه بگه جایزه چی خریدی خودتون پیش قدم بشید و بگید امروز این مجله رو خریدم که بریم خونه بخونیمش، زیاد روی این جمله جایزه چی خریدی حساس نشید شما خودتون از جملات صحیح استفاده کنید ان شاالله به مرور زمان فرنیا جان هم کمتر استفاده میکنه. سعی کنید از تشویق های معنوی براش بیشتر استفاده کنید و تبادل عاطفه بیشتری برای تشویقش از خودتون نشون بدید. مثلا امروز دختر گلم من رو خیلی خوشحال کرده و من میخندم و خودشم خوشحاله والان خدا هم از خوشحال بودن ما خوشحاله خدا رو شکر به خاطر اینهمه نعمت و چیزهای خوب و قشنگ. اینطوری شما خیلی چیزها رو بهش هدیه دادید امیدواریم تونسته باشیم کمکتون کنیم
مامان شبنم
23 مهر 93 12:14
سلام راستش منم از همین قضیه شرطی شدن که تا مراحلی بروز کرده بود ترسیدم و کمتر اسم جایزه روی چیزی می ذارم انشاالله منتظر بقیه اش هستم تا ببینم چه چیزای جدیدی یاد میگیرم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله ما هم موافقیم، کمتر باید اسم جایزه رو به کار برد اتفاقا همونطور که قبلا هم بهتون گفتم در پروژه ی دستشویی رفتن پسرم وقتی می خواستم بهش انگیزه بدم، بهش اسمارتیز میدادم اما سعی می کردم هیچ وقت نگم بیا اینم جایزه ات و البته سعی می کردم اون رو به صورت مستقیم با دست خودم بهش ندم به همین خاطر اسمارتیز رو زیر یک فنجون میذاشتم و می گفتم بریم ببینیم برات خوراکی اومده یا نه. و به نظرم این کار خیلی متفاوت هست تا اینکه بگم بیا اینم جایزه ات به نظرم اونطوری از من دیگه توقع نداره و اسمارتیز زیر فنجون رو نتیجه ی عمل خودش می دونه ممنون از همراهی همیشگیتون
مریم مامان دونه برفی
27 مهر 93 9:10
با سلام و خدا وقوت . یادم نمیاد قبلا برای این پست کامنت گذاشتم یا نه ؟ هرموقع که امیرعلی زودتر از من به خونه اومده باشه و من دیر تر برسم ازمن یه چیزی می خواد مثلا میگه چی خریدی تبلت خریدی یا بادکنک یا بستنی .. اوایل همیشه براش می خریدم ولی وقتی متوجه شدم داره براش به یک عادت تبدیل میشه سعی کردم کمترش کنم و هر چند وقت یکبار براش یه چیزی بگیرم. والبته همچنان به ان کارش ادامه میده ولی زودتر قانع میشه . خوشبختانه بچه ای هست که با صحبت کردن قانع بشه. و من احساس میکنم معنای تنبیه و تشویق رو کاملا فهمیده چون برای هرکار خوبی که انجام میده منتظره که تشویق بشه و اگه ما متوجه نشیم خودش میاد و بهمون اطلاع میده.و صد البته مورد تشویق ما قرار میگیره .. راستی دو روز پیش امیرعلی خودش یاد گرفت بتنهایی شلوارشو پاش کنه بزن دست قشنگه رو.. http://www.niniweblog.com/upl/amirali-90/14136970351.gif
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون، سلامت باشید تا قبل از این، نظری از شما برای این پست ثبت نشده بود ممنون که نظرتون و تجربه تون رو برامون نوشتید اینم برای امیرعلی گل گلاب که مردی شده برای خودش خدا این گل پسر رو براتون حفظش کنه و ان شاالله روز به روز شاهد رشد و پیشرفتش باشید