اهمیت تنبیه و تشویق 5؛ کی و چگونه تشویق کنیم؟
در قسمت های قبل به تمام مظاهر تنبیه پرداختیم، در این قسمت به مساله ی تشویق می پردازیم...
تشویق یعنی چه؟
تشویق یعنی به شوق آوردن، ایجاد رغبت، راغب کردن. تشویق در رویکرد رفتارگرائی جای بسیار ویژه ای دارد و در کل در غرب مراکز مهدهای رفتارگرایی را مرکز رغبت می نامند. ستاره دادن، جایزه دادن و ... همه تکنیک های رفتارگرایی است. تشویق به شوق آوردن است. تشویق پاداش نیست. به همین دلیل تشویق برای فرآیند عمل است نه برای نتیجه. این حرف خلاف هنجارهای اجتماعی امروز ما است. در صورتی که بچه ها نباید وقتی نتیجه گرفتند تشویق بشوند بلکه در طول انجام فرآیند عمل باید تشویق شوند.
بچه ای که در کاری موفق شده خودش از درون تشویق شده است. بچه ای که شاگرد اول شده است ، این بچه خودش تشویق شده است شما دیگر چرا تشویق می کنید؟ تشویق برای طول راه است. 9 ماهی که داشت درس می خواند، چه قدر دیدیمش و تشویقش کردیم؟ «داری درس می خونی؟ به به، قربون اون درس خوندنت بشم، چه درسی می خونی؟» این یعنی تلاشت رو دیدم. تشویق برای تلاش است، نه برای نتیجه.
نتیجه اصلاً دست ما نیست؛ بچه 9 ماه زحمت کشیده، شب امتحان آپاندیس می گیرد و برای عمل جراحی می رود، این بچه نباید تشویق بشود؟ چگونه با او برخورد کنیم؟ «حالا شهریور برو امتحان بده من ببینم تشویق لازمه یا نه!!!» چه قدر در طول سال می گوییم: «آخر سال کارنامه ات را بیار ببینم دوچرخه برات بخرم یا نه؟!». خب اگر لازم است که دوچرخه بخرید، بخرید، اگر هم لازم نیست پس چرا حرفش را می زنید؟ چه ربطی به کارنامه و غیره دارد، چه چیزی را به چه چیزی وصل می کنیم؟
تشویق برای تلاش و ایجاد انگیزه برای حرکت است. این جا دو تا سؤال مطرح می شود که حرکت در کدام جهت؟ و با کدام مهارت؟
جهت همان اصل و اصول و ارزش ها است که در ابتدای بحث تنبیه مطرح شد؛ ولی روی مهارت تأکید می کنیم چون امروزه ما خیلی مواجه با این قضیه هستیم.
تشویق یا خشونت؟!
ما تحت عنوان تشویق گاهی بدترین خشونت را در حق بچه هایمان می کنیم. انگیزه ی زیاد ایجاد می کنیم بدون این که مهارت ایجاد کنیم. چه قدر با بچه هایمان صحبت کلامی می کنیم؟ ادبیات انگیزشی در جامعه ی ما بسیار آسیب زننده است چون مهارت نمی دهد، فقط انگیزه می دهد. یادمان باشد که بچه ها مهارت و انگیزه را با هم باید به دست بیاورند. اگر انگیزه بدهیم و مهارت را یاد ندهیم درست مثل این است که بچه ای را که شنا بلد نیست را ببریم لب استخر و هی بهش انگیزه بدهیم که «بپر توی آب تو می تونی!» بدون این که مهارت شنا کردن را به او یاد داده باشیم.
تشویق با عینیت و با توصیف باید باشد. کودک در حال انجام چه کاری است که می خواهید تشویقش کنید؟ این تشویق هماهنگ با کارش باید باشد. اگر فاصله ی خودپنداره با خودایده آل مناسب باشد، انگیزه ایجاد می شود. چه خود پنداره ای در کودک ایجاد کرده ایم؟ باید یک خود ایده آل متناسب با فعالیت و سن کودک ایجاد کنیم که کودک بتواند رشد کند. اگر این فاصله صفر باشد انگیزه از بین می رود و اگر این فاصله خیلی هم زیاد باشد کودک می بُرد و ایست می کند. مواظب باشید تشویق ها از خط تعادل خارج نشوند.
در تشویق خسیس باشید:
تشویق بی حساب و کتاب، فقط مضر نیست بلکه خطرناک است. ما فکر می کنیم حرف زدن و گفتن هیچ اشکالی ندارد، خشونت هم که نیست پس داریم درست رفتار می کنیم و دائم تشویق کلامی می کنیم. در این حالت کودک نمی تواند این تعریف و تمجیدها و تشویق ها را با واقعیت زندگی و جایگاه اجتماعیش و سن و توانایی ها و استعدادهایش وفق دهد.
یک خطر جدی که بچه ها را تهدید می کند، این کلاس بردن ها است. چون فکر می کنیم که فرزند ما استعداد همه چیز را دارد و حتی دائم هم به کودک القا می کنیم که تو باید همه چیز یاد بگیری تو خیلی باهوشی تو از همه بهتری و... درست است که کودک و در کل انسان، استعداد همه چیز را دارد ولی آیا بالفعل هم شده است یا نه؟ موسیقی، زبان، نقاشی ... «هرچی که من نشدم، تو باید بشی!».
خودایده آل اگر صحیح شکل نگیرد، خطرناک است. با تشویق بی مورد خود ایده آل کاذب به وجود نیاورید. بزرگترین تشویق برای بچه ها این است که پدر و مادر شادی خود را بروز دهند. بالاترین تشویق شادی پدر و مادر است. بچه ها هیچ چیز نمی خواهند.
ما بلد نیستیم تبادل عاطفی داشته باشیم، تبادل کالا را جایش می گذاریم و به این حالت عادت کرده ایم. همسران با یکدیگر چه تبادل عاطفی دارند؟ شب تولد خانم حتماً باید یک هدیه ی گران قیمت و بزرگ خریده شود تا خانم متوجه شود که شوهرش دوستش دارد؛ که حالا امروزه این مسئله به یک هنجار اجتماعی تبدیل شده و قانون شده است. اگر چیزی به عنوان هدیه خریده نشود، این معنی را می دهد که «تو منو دوست نداری!» این مسائل به این دلیل است که بلد نیستیم به هم خوب نگاه کنیم، احساس درونی مان را بروز بدهیم. بچه ها شادی والدینشان را می خواند و بزرگترین تشویق برای آن ها همین است.
آیا به تازگی فرزندتان را تشویق کرده اید؟ چگونه؟
آیا تا به حال شده به عنوان تشویق یک ناهار خوشمزه بدهید؟ چرا مثلاً نمی گویید یک پرس اضافه ماکارونی برات می کشم به خاطر کار خوبت؟ نوازش نیاز بچه ها است مثل غذا. ما باید بچه را نوازش کنیم، این حالت همان شرطی کردن رفتارگرایی است. بچه همیشه باید نوازش بگیرد چه کار خوب بکند و چه کار بد بکند. ما از عامل نوازش نباید به عنوان تشویق و تنبیه استفاده کنیم. مثل این است که بگوییم اِه عزیزم 20 گرفتی پس بیا بهت ناهار جایزه بدم، خوب اگر 16 گرفته بود بهش ناهار نمی دادید؟ حتماً می دادید.
ما معمولاً می گوییم: «آفرین، بارک الله، این هم جایزت»، یا «یادم باشه یک جایزه برات بخرم». خب بچه ها خسته شدند این قدر این واژه های تکراری را شنیدند حالا اکثر وقت ها هم یا خسته هستیم و بی حوصله و بی حال و خشک و خالی فقط یک آفرین می گوییم و می رویم. بچه ها فقط شادی واقعی والدین را می خواهند. کودک وقتی شادی واقعی پدر و مادرش را ببیند اصلاً دیگه بهانه ی جایزه را نخواهد گرفت. حالا برای ابراز این شادی باید از خودتان خلاقیت به خرج بدهید. بزرگترین تشویق، شادی واقعی است که از درون بجوشد نه شادی ساختگی و انجام وظیفه.
در قسمت آینده به ذکر نکاتی درباره ی تشویق و جایزه خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید...