مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

اهمیت تنبیه و تشویق 2؛ کجا تنبیه لازم می شود؟

1393/7/2 6:01
نویسنده : یه مامان
6,965 بازدید
اشتراک گذاری

در قسمت قبل دیدیم تفاوت های میان تنبیه و مجازات و کیفر را و دانستیم که درباره ی بچه ها تنبیه و مجازات را می توان در نظر گرفت، ولی کیفر به هیچ وجه قابل قبول نیست.

دانستیم که تربیت یعنی ایمن سازی جاده ی رشد و تربیت هم بدون تنبیه نمی شود. بعد معیارهای مسیر این جاده ی رشد اشاره شد که شامل : اصل، اصول، ارزش ها، اهمیت و مهارت ها بود. در این قسمت به شرح هر کدام از این چهار قسمت می پردازیم...

 

اصل، باید برای تک تک ما روشن باشد (ما خودمان باید به آن برسیم کسی نمی تواند به ما بگوید اصل چیست).

یک مسـئله ی مهم در جامعه ما این است که در زندگی ده ها اصل داریم در صورتیکه اصل یکی است و یکی باید باشد. به این دلیل است که سردرگم و گیج هستیم. نمی دانیم که با بچه هایمان چه باید بکنیم چون اصلاً نمی دانیم بچه هایمان چه می خواهند. آیا نقطه اصل ما تحصیل است؟ آیا پول است؟ دلبستگی است؟ محبت است؟ و یا... باید برای خودمان شفاف کنیم. اصل فقط یکی می تواند باشد.

اصول و ارزش ها را نیز خودمان باید تعیین کنیم؛

مثلا:

آیا تحصیل مهم است؟؟؟ تحصیل بسیار مهم است اما هرگز ارزش نیست. اگر به عنوان مثال تحصیل که جزو حوزه ی اهمیت ها است را در جای ارزش ها بگذاریم، راه را اشتباه رفته ایم و به دنبال آن بقیه مسیر را هم اشتباه می رویم.

علم چیست؟؟؟ علم ارزش است، مدرک مهم است و در حیطه ی اهمیت هاست. در صورتیکه امروزه جایشان با هم عوض شده است و علم را فدای مدرک می کنیم. اهمیت را بالا برده ایم ارزش را پایین آورده ایم یعنی مدرک را در مرتبه ی ارزش، و علم را در مرتبه ی اهمیت گذاشته ایم. به این ترتیب بقیه ی مسیر نیز اشتباه  شکل می گیرد.

اصل چیزی است که هر کسی خودش باید به آن برسد. ولی طبق دین و اعتقاداتمان می گوییم که اصل خداوند است چون 5 تا اصول دین داریم که اولی اش توحید است . در اصول دین اجازه ی تقلید نداریم؟

ولی ما چقدر به تحقیق در مورد اصولمان پرداخته ایم؟ بیشتر ما به همانی که در مدرسه به ما گفته اند بسنده کرده ایم. در حقیقت از تقلید هم حتی پایین تریم به همین دلیل است که نمی توانیم ایمان داشته باشیم به همین دلیل است که نمی توانیم توکل داشته باشیم چون خودمان اصل و اصول را نشناخته ایم. اصل را باید بشناسیم و برای شناختنش باید کار بکنیم ، هیچ راه دیگری هم ندارد .

یک موقع هم هست که ما رشد را بتن می بینیم و تربیت را قالب. به این حالت، ساختار تربیت یا ساختار ایمنی می گوییم. یک قالب داریم، بتن را داخل آن می ریزیم شکل می گیرد. ساختمان سازی ها را دیده اید؟ بتن طبع سیال دارد میل به رفتن دارد باید قالب جلویش بگذاریم تا نرود. قالب فشار می آورد بتن هم فشار می آورد این دو تا درگیرند تا بتن سفت شود وقتی که سفت شد ستون تشکیل می شود بعد سقف بعد ساختمان بالا می رود. تربیت قالب است، محتوای آن بتن است که رشد است.

چه موقعی باید تنبیه کنیم؟ تنبیه مال زمانی است که کودک از فضای ارزش ها خارج شود. کودکی که از فضای ارزش ها خارج می شود یعنی در حال خروج از قالب است باید جلویش گرفته شود، با قدرت، بدون خشونت. تنبیه مال این زمان است تا کودک شکل بگیرد و بداند که از ارزش ها نباید بیرون برود. تنبیه فقط مختص عرصه ی ارزش هاست نه عرصه ی اهمیت ومهارت ها.

ما در مهارت ها نباید تنبیه کنیم، در مهارت ها باید اجازه بدهیم که اشتباه کنند تمرین کنند تجربه کنند و جلو بروند. در عرصه ی ارزشهاست که ما خط قرمز داریم.

یک سری کارهای مثبت هستند که در منطقه ی سبز هستند یک سری کارها هستند که در منطقه ی زرد هستند که چندان بد نیستند و یک سری کارها هستند که تعدادش خیلی کم است و در منطقه قرمز هستند و ما باید برخورد کنیم. منطقه قرمز ارزش های ما هستند قالب را ارزش های ما تعیین می کنند و وقتی ارزشها را نشناسیم نمی توانیم قالب تربیت را بسازیم و بتن هرز می رود.

 مشکل جامعه ی مدرن اعم از ایرانی و غیر ایرانی این است که نظام ارزشی  ندارند و یا خیلی کمرنگ است. در جوامع مثل ما بدتر است چون ما نظام ارزشی گذشته مان را رها کرده ایم و نظام ارزشی جدید هم نتوانستیم بسازیم. مهم ترین کار و فوری ترین کار برای دوام خانواده ایجاد یک نظام ارزشی است. در این حالت  کودک هم احساس بهتری خواهد داشت چون دیگر می داند کجا خط قرمز است و باید بایستد. منتهی ارزش های ما نباید با مبانی علمی اثبات شده در تعارض باشد. ارزش ها نباید رشد را محدود کند. قالب باید اندازه و مناسب کودک باشد اگر قالب کوچک باشد شخصیت کودک کوچک شکل می گیرد و رشد نمی کند اگر هم قالب بزرگتر باشد شخصیت کودک شکل نمی گیرد. این جاست که ما از علم کمک می گیریم.

ارزش های ما می توانند از سنت اصیل ما بیایند و پالایش شوند و هم از علوم اثبات شده، گرفته شوند و با هم ترکیب شوند. ما دو تا عامل داریم یکی سنت و دیگری علم. از ترکیب این دو ارزش هایمان بیرون می آید.

در مهارت ها بچه ها تنبیه نمی شوند وقتی بچه ها از چهارچوب یا قالب ارزش ها بیرون نرفته اند که تنبیه ندارد بلکه مدیریت می شوند اینجاست که مجازات می آید. اگر کودک داخل چهارچوب دچار اشتباه شود آن را مدیریت می کنیم ولی اگر کودک از چهارچوب ارزش ها خارج شد، بازدارندگی است.

متأسفانه بیشتر خشونت ها و تنبیه های ما در حوزه ی مهارت ها است در حالیکه در حوزه مهارت ها اصلاً نباید خشونت و تنبیه باشد بلکه باید مدیریت باشد. تنبیه مال ارزش ها است و به همین دلیل خیلی به ندرت باید اتفاق بیافتد. البته اگر زندگی ما ساختار ارزشی داشته باشد، ارزش ها شفاف و روشن باشند و پدر و مادر عامل به این ارزش ها باشند خیلی کم به تنبیه نیاز خواهیم داشت.

مثلا در خانواده ایی که سفره ارزش است ، زمانی که سفره پهن می شود، اول پدر و مادر می نشینند و غذا می خورند. اما در خانواده ایی که سفره ارزش ندارد مادر دایماً باید داد بزند: "بابا غذا یخ کرد بیاین دیگه...." بعد هم یکی میآید یکی نمیاید یکی قهر میکند و... چون از اول در این خانواده سفره ارزش نبوده است.

تنبیه و مجازات یک مهارت هستند تشویق هم یک مهارت است باید یاد بگیریم اما باید این را یادآوری کنیم که در ذیل ارزش واقع شده اند اگر ارزش را نشناسیم مهارت به دردمان نمی خورد. تنبیه، تشویق و مجازات ذیل ارزش ها ی احترام و مسؤلیت هستند و با توجه به این دو ارزش باید اتفاق بیفتد. حرمت ها حفظ شود. مسؤلیت ها انجام شود.

من مسؤل تربیت فرزندم تا وقتی که کودک است، هستم پس به مسئولیتم عمل می کنم و اگر تنبیه می کنم به دلیل مسئولیتی است که به عهده دارم، پدر شدم مادر شدم. با توجه به رعایت حرمت ها، در تنبیه نباید حرمتها بشکنند. احترام کودک و خانواده همه باید برقرار باشد. حال ببینیم وقتی تنبیه را ذیل دو ارزش احترام و مسؤلیت انجام می دهیم چه اتفاقی می افتد؟؟؟

تنبیه در این حالت سازنده است چون اصلاً تخریب ندارد فحاشی و کتک و خشونت ندارد پس سازنده است. هدایت در مسیر رشد است. "عزیزم از جاده داری دور میشی برگرد"، ایجاد شخصیت مطلوب است. تنبیه سازنده در کودک اقتدار ایجاد می کند، ومهمترین مسئـله این است که کودک درون کنترل می شود.

                                                           درون   ------------     بیرون

 اما بیشتر ما بچه ها را برون کنترل بار می آوریم. درون کنترل یعنی از داخل خودش،خودش رو کنترل می کند. خود کنترل بار می آید. دوران کودکی احتیاج به حامی دارد که این کار را بکند بعد در دوران بزرگسالی خودش می تواند خود را تنبیه کند. هرکاری که تحت عنوان تنبیه و مجازات با بچه ها می کنیم بر می گردد به درون او و بعداً بچه ها با خودشان همان کار را می کنند. در حالت درون کنترل درکِ مسئول پیدا می کنند و خودشان را کنترل می کنند.

نمونه ی بارز جامعه ما که برون کنترل است ترافیک شهری مان است.چه موقعی تخلف رانندگی نمی کنیم؟ وقتی که پلیس هست یعنی عامل بیرونی هست به محض اینکه عامل بیرونی نباشد تخلف می کنیم و بعد هم با حسرت می گوییم در اروپا چنین و چنان.

همه ما درون کنترلی داریم اما باید تعمیمش بدهیم و در همه جا از آن استفاده کنیم. چه کسی از پول بدش میاید اما وقتی از جیب شخصی تراول افتاد سریع او را خبر می کنیم که "پولت افتاده برش دار". این فطرت بشر است که از درون کنترل می کند.

تنبیه سازنده درون کنترل بار می آورد. انسان ها از ترس نیست که خودداری می کنند بلکه اختیار خودشان است؛ آگاهی است. در تنبیه سازنده، درک مسئول پیدا می کنند در حالی که اگر تنبیه ذیل احترام و مسئولیت نباشد تبدیل به خشونت می شود .یعنی ما داریم تنبیه می کنیم ، "خب عصبانی هستم حالا دو تا فحش که به جایی بر نمی خوره حالا یک کمی هم کتک زدم خب اعصابم خورده، چشمم را می بندم دهانم را باز می کنم، اصلاً هیچی نمی فهمم بعد عذرخواهی می کنم ،چی کار کنم خب من اینم دیگه یا وقتی عصبانیم تا 4 تا 5 تا تیکه ظرف نشکونم درست نمیشم" این حالت از ذیل احترام و مسئولیت بیرون آمده وقتی هم بیرون آمد ارزش ها از بین می رود و خشونت می آید و وقتی خشونت بیاید تنبیه مخرب می شود کودک را تخریب می کند پدر و مادر را تخریب می کند و مانع مسیر رشد می شود به جای اینکه به مسیر رشد هدایت کند مانع می شود شخصیت نامطلوب ایجاد می کند، چون هر کاری که در بیرون با بچه می کنیم آنها را درونی می کند و تبدیل می شود به شخصیت نامطلوب.

در حالت درون کنترلی در کودک اقتدار ایجاد میشود در برون کنترلی ترس.

کسی که در نیمه شب در تنهایی از چراغ قرمز رد نمی شود انسان مقتدری است "من می تونم رد شم اما رد نمیشم چون ارزش هام به من اجازه نمی ده" ، ولی آن کس که شخصیت نامطلوب دارد و از چراغ رد نمی شود از روی ترس است که رد نمی شود چون می داند ممکن است دوربین باشد و جریمه بشود،خشونت ترس ایجاد می کند و ترس اجبار و اطاعت ایجاد می کند، کودک برون کنترل می شود و دایم باید از بیرون کنترل شود.

چه قدر میگوییم : "نمی تونم بچه هامو ول کنم ده دقیقه نباشم زار و زندگی و خودشان را نابود می کنند اسیر شدم به خدا" ، خب این بچه ها برون کنترل هستند همیشه باید بالای سرشان باشی و اصلاً نمی شود مسئولیت به آنها واگذار کرد چون درک مسؤل ندارند.

برون کنترلی ایجاد ترس و طمع می کند، مخصوص حیوانات است برای انسان نیست. انسان از مرتبه ی حیوانات عبور کرده و به مرحله ی انسانیت رسیده نیازی به کنترل از بیرون ندارد. ایجاد ترس برای حیوانات است. ترس با شأن و فطرت انسان سازگاری ندارد و مانع رشد است.

همه ی ما با این که پدر و مادر هستیم در عین حال کودک هستیم. همه ی این حرف هایی که زده شده در واقع برای خودمان است و در مرحله ی بعد برای کودک است. چه قدر در طول روز خودمان را کیفر می دهیم؟ چه قدر با خودمان خشونت می کنیم؟ و چه قدر از ارزش ها بیرون می رویم و اصلاً هم به روی خودمان نمی آوریم. پس همه ی این مطالب اول برای خودمان است؛ باور کنید که ما بزرگ نشده ایم.

در قسمت آینده با مثالی این بحث را ادامه خواهیم داد و یک نحوه ی پرداختن به تنبیه و شرح آن را با هم خواهیم داد...

پسندها (1)

نظرات (6)

بابا و مامان
2 مهر 93 7:20
ممنون از پست عالیتون
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه
مامان فرنيا
2 مهر 93 9:04
اينقدر مطلب جالب و مفيد و پربار بود كه خواندش براي من يكي دوساعتي زمان برد چون هر پاراگراف رابايد چندبار ميخواندم و روش فكر ميكردم ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز فرنیا خواهش میشه ما هم ممنونیم از اینهمه توجه و دقتی که در خوندن مطالب مدرسه به خرج می دید
مامان شبنم
2 مهر 93 12:09
سلام بسیار عالی بود منم خیلی با دقت خوندم ولی همون مثالهایی که در مورد رانندگی بود تفاوت دو مورد رو کامل روشن میکرد منتظر مثال بعدیش هم هستم تا معلوم بشه روی بچه چه جوری این تربیت رو انجام بدیم ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خوشحالیم که خوشتون اومده، مثال آینده بررسی یه رفتار کودک و نحوه ی برخورد با اون خواهد بود و این مطلب ان شاءالله بهتر باز میشه! راستی ، تا اینجای ماجرا جوابتون رو گرفتید عـــــــایا؟
مامان علیرضا
2 مهر 93 13:11
سلام من همین جوری دارم غصه میخورم ک این مطالب داره از دستم می ره و من منتظره تاسیس سایتتونم با این دسته بندی ها خیلی وقتم گرفته میشه و علیرضام اصلا وقتی برای من نمیذاره پسرمم همین جوری داره بزرگ و بزرگ تر میشه اولین بار ک پیام گذاشتم 3 ماهه بود الان یک سال و سه ماهشه مسؤولین یکی رسیدگی کنه خیلی مطالبتون خوبه و واقعا حیفم میاد
یه مامان
پاسخ
به به! ســـــــــلااااام مامانِ علیرضای عزیز دلمون براتون تنگ شده بود، هــــِـــــــــــــی! چی بگیم خـــــــواهر از این ماجرا! دعا کنید که موانع این پروژه برطرف بشه! واقعا هم مسئولین باید یه کاری بکنند برامون... واقعا که با این دسته بندی ما شرمنده ی همه ی دوستان هستیم و اگه ترتیب اثر داده نشده تا حالا، به خاطر امیدهایی بود که به سایت مدرسه ی مامان ها داشتیم! ماشـــــــاءالله!پس علیرضای عزیزمون هم مردی شده برا خودش مامانِ عزیز! ما رو و این هدف ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید ، در ضمن ما تقریبا هر روز مطلبی رو توی مدرسه داریم که خوشحال میشیم که مشارکت و همراهیتون رو در این مسیر داشته باشید. تا ان شاءالله مدرسه ی مامان های جدید راه اندازی بشه
مامان اهورا
2 مهر 93 13:27
فوق العاده بود ممنون
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه! خوشحالیم که مورد توجهتون واقع شده
مامان علیرضا
3 مهر 93 18:18
سلام مامان عزیز خیلی دوست دارم هرروز بیام سر بزنم و استفاده کنم دعا کنید ان شاالله
یه مامان
پاسخ
ســـــــــلام به روی ماهتون ما هم خیلی دوست داریم هر روز شاهد حضور شما مامان عزیز باشیم، ان شاالله که این اتفاق خوب بیفته