مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

پرهیز از برخی رفتارها در تربیت دینی کودک

1393/6/9 9:55
نویسنده : یه مامان
2,968 بازدید
اشتراک گذاری

طبق مطالعه ای كه تأثیرات دین را بر رشد و ارتقای كودكان بررسی كرده است، مشخص شده كودكانی كه والدین مذهبی دارند بهتر از دیگر كودكان رفتار می‌كنند و خود را با شرایط تطبیق می‌دهند...

در مطالعه ای که بر روی بیش از 16 هزار كودك كه بیشتر آنها در سال‌های اولیه ی تحصیل بودند خواستند ارزشیابی كنند كه كودك چه‌قدر بر خود كنترل دارد، چند وقت یك‌بار رفتار ضعیف یا نامناسب از خود نشان می‌دهد و آیا به‌خوبی به همسالانش احترام می‌گذارد و با آنها تعامل دارد یا نه؟ محققان نمرات به‌دست آمده را با اظهارات والدین مبنی بر این‌كه چند وقت یك‌بار به مكان‌های مذهبی می‌روند، آیا در مورد دین با كودكشان صحبت می‌كنند یا خیر و آیا بر سر مسائل دینی در خانه مشاجره می‌كنند یا نه، مقایسه كردند.

نتیجه این بود: كودكانی كه والدینشان به‌طور مرتب در مراكز دینی شركت داشتند (به‌خصوص وقتی هر دوی آنها بسیار مرتب به این مراكز می‌رفتند) و با كودكشان در مورد دین صحبت می‌كردند، نسبت به كودكانی كه والدینشان مذهبی نبودند، هم از طرف والدین و هم از طرف مربیان نمره ی بهتری در مورد كنترل بر خود، مهارت‌های اجتماعی و تمایل به یادگیری كسب كردند.

همچنین این پژوهش نشان داد هنگامی كه والدین غالباً بر سر مسائل مذهبی بحث و مشاجره می‌كردند، كودكان بیشتر مشكل داشتند.

محققان در توجیه این یافته‌ها می‌گویند: آموزش‌های مذهبی به سه دلیل می‌تواند برای كودكان خوب باشد؛

اول این‌كه گروه‌های مذهبی از والدین حمایت اجتماعی می‌كنند و این برای رشد مهارت‌های آنان مفید است. كودكانی كه بـه این گروه‌های مذهبی آورده می‌شوند وقتــی همـان حرف‌های والدین شــان را می‌شنوند كه بزرگســـالان دیگر هـم آنها را تأیید می‌كنند، حرف‌های والدین شـان را در خانـه عمـیق‌تر درك می‌كنند.

دوم این‌كه انواع ارزش‌ها و هنجارهایی كه در گروه‌های مذهبی مبادله می‌شود، اغلب به فداكاری و طرفــداری از خانـواده گرایش دارند. این ارزش‌ها در شكل‌گیری ارتباط والدین با كودكان و در نتیجه رشد كودكان در واكنش به این ارتباط بسیار بسیار مهم هستند .

در آخر سازمان‌های مذهبی مهارت‌های والدین را با معانی مقدس عجین می‌كنند.

چگونه کودکان‌مان را مذهبی تربیت کنیم؟

والدین در راستای پرورش مذهبی کودکان باید از برخی رفتارها که به ظاهر برای پرورش مذهبی، ولی در واقع مانع چنین هدفی هستند، پرهیز کنند که موارد ذیل نمونه ای از این قبیل می باشد:

1- پرهیز از به کارگیری مفاهیم منفی:

به منظور پرورش کودک باید به حلاوت ها و زیبایی های دین تأکید کرد. کودکان باید با محبت و عشقی که خداوند به همه انسان ها مخصوصاً کودکان دارد، آشنا شوند. چون تصویر اولیه ای که والدین از بالاترین موضوع مذهبی، یعنی خداوند ایجاد می کنند، در گرایش کودک به مذهب اثر شگرفی دارد. بسیاری از والدین در برابر شیطنت های کودکان، مشکلات رفتاری و حتی رفتارهای طبیعی آن ها که خارج از حوصله خودشان است، به استفاده ابزاری از مفاهیم مذهبی روی آورده و خداوند را متهم می کنند که کودکان شلوغ را عذاب می کند و تصویر یک موجود شکنجه گر را از خداوند در ذهن کودک ترسیم می کنند؛ در حالی که عذاب خداوند برای مکلف گناه کار است نه کودکان.

2- پرهیز از اجبار در رفتارهای مذهبی:

 بررسی ها نشان می دهد که بیش تر مخالفان مذهب، از دو گروه می باشند:

 گروه اول: کسانی که در دوران کودکی و نوجوانی از آگاهی و تربیت مذهبی مناسب برخوردار نبوده اند.

گروه دوم: کسانی هستند که تربیت مذهبی آن ها در کودکی با خشونت و سخت گیری همراه بوده است و در حالی که مساله ای را نمی فهمیده اند، آن ها را وادار به عمل کردن به آن می کردند.

لذا والدین متدین نباید فرزندان خود را در انجام عبادات و رفتارهای دینی تحت فشار قرار دهند. آن ها باید کلیات دین را بگویند و رفتارها را به او آموزش دهند و در امور جزئی نیز به طور نامحسوس، رفتار و اعمال فرزندان خود را کنترل کنند.

3- پرهیز از انتقاد و سخت گیری:

برای دست یابی به پرورش مذهبی نباید کودکان و نوجوانان را در معرض انتقاد و ایرادهای فراوان قرار داد و آن ها را به صورت منفی با مذهب و ارزش ها آشنا کرد. شخصیت مذهبی کودک زمانی شکل می گیرد که متناسب با خواسته ها و روحیات و کشش های درونی او رفتار شود و آن در صورتی است که انگیزه های مذهبی به همراه امید و احساس های مثبت به او منتقل شود، نه سخت گیری و انتقاد؛ چرا که انتقاد زیاد از آن ها در هر زمینه ای که باشد، آنان را به سرکشی وا می دارد و تذکر فراوان، موجب پیدایش لجاجت و مقاومت می شود.

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: الا فراط فی الملامة یشب نیران اللّجاج؛

زیاده روی در ملامت، آتش لجاجت را شعله ور می کند.

انتقاد و سخت گیری بی مورد نه تنها گرایش مذهبی را در کودکان ایجاد نمی کند، موجب مشکلات روحی و روانی نیز می گردد.

4- پرهیز از استدلال های فراتر از توانایی های ذهنی کودک و نوجوان:

شیوه تبلیغ انبیا این بود که با هر فردی به اندازه درک و فهم خود او سخن می گفتند، توجه به این مساله لازم است که کودکان هنوز به دوره تفکر مذهبی شخصی نرسیده اند و ذهن آن ها قدرت کافی برای درک مسائل و ادله پیچیده را ندارد و از هر استدلالی برای اثبات خداوند و یا هر جنبه ای از دین که فراتر از توانایی های ذهنی آن ها باشد، برداشت های ساده، مطلق و غیرواقعی خواهند داشت و اغلب از معنای ظاهری جملات فراتر نخواهد رفت. وقتی هم که در درک مساله شکست بخورند این شکست را متوجه استدلال و بطلان اصل مساله می دانند.

5- جلوگیری از ادامه و تثبیت تفکر خام مذهبی:

کودکان در سنین خردسالی از طریق تخیل، نمادسازی و الگوسازی به تفکر می پردازند. آن ها برای بیان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شکل غول و هیولا به تصویر می کشند و موجودات خوب و دوست داشتنی را به صورت فرشته و امثال آن ترسیم می کنند، به منظور نزدیک تر کردن درک و تفکر کودکان به حقایق چنین مفاهیمی، باید آن ها را به تجارب محدود کودکانه خودشان ارجاع داد؛ به عنوان مثال وقتی کودک از والدین خود درباره مکان، اندازه و شکل خداوند سوال می کند باید در پاسخ او با بیان های سلبی گفته شود: خدا مثل ما نیست که دست و پا داشته باشد، در خانه ای زندگی کند یا قابل دیدن و لمس کردن باشد.

چنین پاسخی هم به زدوده شدن مفاهیم خام موجود در ذهن کودک کمک می کند و هم سوال و کنجکاوی و میل درونی کودک به کشف حقایق دینی باقی مانده و ادامه آن به کشف درونی دین منجر خواهد شد.

 منبع: بخش خانواده ایرانی تبیان / مریم عطاریان

پسندها (7)

نظرات (9)

مامان شاران
9 شهریور 93 9:30
سلام اول اینکه یه چیزی بگم با عرض پوزش تاریختون دوسال رفته جلو
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون از توجه و تذکرتون
مامان شاران
9 شهریور 93 9:33
مرسی مطالب خوبی بود به نظر من هم بعضی مسائل مذهبی در روند رشد فکری مثبت و ارامش کودکان بسیار تاثیر بسزایی داره ولی این نکته امام علی (ع) را هم واقعا نباید فراموش کنیم که بسیار زیبا گفتند البته در همه مسائل فکر کنم کاربرد داشته باشه زیاده روی در ملامت، آتش لجاجت را شعله ور می کند.
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه، با نظرتون موافقیم، ان شاالله که فراموشمون نشه ممنون از حضورتون
مامان فرنيا
9 شهریور 93 10:19
ممنون از مطلب مفيدتون من هميشه سعي ميكنم خدايي كه براي دخترم ميگم خشن و سخت نگير نباشه اما نميدونم اين مورد درسته يا نه؟ هميشه بهش ميگم وقتي دعا ميكنيم و يك ارزوي بزرگ داريم ميتونيم به خدا بگيم و خدا حرفهامون راميشنوه و كمكمون ميكنه به ارزومون برسيم حالا اگه خيلي خوب نباشيم مثلا دوستمون را اذيت كنيم يا....خوب خدا انوقت نميتونه بهمون كمك كنه يعني اين حرفها خوبه يا نه؟و هميشه هم مثلا موقع بازي اگه بخوره زمين و چيزي نشه ميگم خدا را شكر يا ممنونم خدا كه مواظب دخترم بودي ياجملاتي از اين دست يا قصه هاي را هميشه با اين جمله يكي بود يكي نبود غير از خداي مهربون
یه مامان
پاسخ
ما هم ممنون از نظر خوبتون. با قسمت اول نظرتون کـــــــاملا موافقیم. بعضی از صفت های خدا رو نباید برای بچه ها بازگو کرد و خدایی نکرده از اون استفاده کرد و فقط برای بچه ها باید خدایی مهربان را تصویرسازی کرد تا به سن عقل و درک برسن. همچنین یکی بود یکی نبود غیر از خدای خوب و مهربونی که هر روز فرنیا جون توسط مامانش می شنوه تاثیرات خیلی خوبی روش داره و جا داره از طرف فرنیا ازتون تشکر کنیم به خاطر دلسوزی های مادرانه اتون. و اما در مورداینکه میگید اگه کار بدی انجام بده خدا نمی تونه آرزوش رو برآورده کنه چند تا نکته به ذهنمون رسید که خواهرانه براتون میگیم: - صفت نتوانستن رو نباید برای خدا به کار ببریم، چون خدا توانای مطلق هست و با این حرفمون یه شبهه تو ذهن بچه به وجود میاریم. به عقیده ی من توی گفتن بعضی از حرف ها که ذهنیت بچه ها رو بعدترها به هم میریزه باید دقت بیشتری کنیم. - در مورد اینکه از حالا برای دخترتون جا بندازید که اگه کار خوبی بکنه خدا بهش نعمت میده ، می تونه دوگانگی توی ذهنش به وجود بیاره؛ مثلا اطرافش رو نگاه کنه و ببینه که کسانی که اون کارهای بد رو انجام میدن ، اون نعمتی که اون آرزوش رو داشته دارند و اون نداره و این می تونه اثرات بدی داشته باشه: یکی اینکه احساس کنه خدایی ناکرده شما بهش دروغ گفتید و اعتبار سخن شما پیشش کم بشه و دوم اینکه به عدالت خدا شک کنه و سوم اینکه برای انجام دادن کارهای خوبش همیشه انتظار پاداش آنی از طرف خدا رو داشته باشه. - نکته ی دیگه اینکه از اتفاق خدا بنده ای رو که بیشتر دوست داره ، بیشتر هم بهش بلا و سختی میده. در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) داریم که : خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است. در مورد قضیه ی بازی و اینکه می گین خدای ممنونم که مواظب دخترم بودی، بد نیست که شکر نعمت ها رو همیشه بلند جلوی بچه ها عنوان کنیم و مسلما اگه خدا مواظب ما نباشه یه لحظه هم نمی تونیم دووم بیاریم، ولی سعی کنید این صحبت رو زیاد بُلد نکنید. خیلی مختصر بگید که خدا رو شکر که اتفاقی برات نیفتاد. بار معنایی این کلمه برای بچه ها بهتر می تونه باشه. چرا که اگه خدایی ناکرده یه لحظه توی بازی اتفاقی براشون بیافته ممکنه اون رو از چشم خدا بدونن. قبل از بچه دا شدنم شعر تاب تاب عباسیِ جدیدی توی یه وبلاگ دیدم که این شعر رو به همین دلیل ذکر شده اون مامان عوض کرده بود به این: تاب تاب همبازی/ خداجونم چه نازی/دلم میخواد تو بازی/ به من نگاه بندازی/ یهم بگی خداجون/ یواشکی یه رازی منم اون رو حفظ کردم و الان برای دخترم از این شعر استفاده می کنم، چون احساس می کنم که شاید همون خدا منو نندازی برای سنین ما حتی یه جمله ی عارفانه باشه ولی بار معنایی اون برای بچه های کوچیک که درکشون هنوز به خد زیاد نرسیده شاید بد باشه. براتون آرزوی موفقیت داریم و ببخشید اگه زیاد حرف زدیم و سرتون رو درد آوردیم.
مامان
9 شهریور 93 17:34
ممنونم عالی بود
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه،قابل شما رو نداشت ممنون از حضورتون
مامان شبنم
9 شهریور 93 17:48
سلام ممنون که این مطالب مفید رو با ما به اشتراک می گذارید
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه، ما هم ممنون و سپاسگزاریم که همیشه به ما سر میزنید و بهمون انرژی مضاعف میدید
فاطمه مامان گلها
9 شهریور 93 20:31
با سلام مطالب بسیاز زیبا و به جایی بود اگه دوست داشتین به آدرس زیر مراجعه کنید در این زمینه مطالب زیبایی خواهید خواند http://hamnafasetalabe.blogfa.com
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه! اتفاقا دفعه از طریق وبلاگ خود شما به ایشون سر زدیم و خیلی از مطالبشون خوشمون اومد، چند تا مطلب هم از این وبلاگ قبلا گذاشتیم؛ ممنون از مهربونی و حضورتون.
مریم مامان دونه برفی
10 شهریور 93 13:14
با سلام و خدا قوت ممنون یه سوال: امیرعلی درموقع نمازخوندن من غم عالم به سراغش میاد ..هرچند بخاطرش سعی میکنم زمان نماز رو به حد اقل برسونم ولی چون متوجه این موضوع شده که نمیتونم سرنماز باهاش حرف بزنم و یا جوابشو بدم ناراحت میشه . هرچند زمانیکه بهونه میگیره من حتی الامکان سعی میکنم بغلش کنم و با هم نماز بخونیم و تا سجده میارمش پائین.... ولی به محض اینکه صدای سلام دادن منو میشنوه سریع میاد گره چادرمو باز میکنه و میگه دیگه تموم شد ... خیلی دوستت دارم به نماز علاقه نشون بده و حتی از جایزه و سجاده و مهر مجزا هم استفاده کردم .ولی اون هم همش 2 ثانیه است... آیا در آینده جواب میده ؟؟؟؟؟!!!!!!!
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز این مساله ای که گفتید و حسی که اشاره کردید فکر می کنم بین همه ی بچه ها هست و همه ی ما یه مدت با این مساله روبرو بودیم. پسر خود من یه مدت کارش این شده بود که منتظر می نشست تا من تکبیره الاحرام رو بگم و شروع کنه گریه تا آخر نمازم! توضیح و تفسیر هم فایده ای نداشت خوب که توضیح میدادم بعد از گریه هاش و تموم شدن نمازم میگفت نباید گریه میکردم من از راهکارهای مختلفی استفاده کردم یکیش همون جانماز اختصاصی بود که به قول شما تا آخر نماز جواب نمی داد. یکیش دادن خوراکی مورد علاقه اش قبل از نمازم بود و راه حل آخر که یه مدت استفاده کردم این بود که موقع نماز خوندنم براش کارتون میذاشتم می دید و این راهکار آخر رو یه مدت انجام دادم و الان گه گاهی ممکنه ازش استفاده کنم و دیگه شکر خدا معمولا بدون کارتون هم کاری به کارم نداره و بازی میکنه تا نمازم تموم بشه. به نظرم ضرر اینکه موقع نماز خوندن ما بهشون بد بگذره و نمازمون رو طولانی و بد تصور کنن خیلی بیشتره و باید یه راهکاری پیش بگیریم و مشغولشون کنیم که تصویر بدی توی ذهنشون از نماز نمونه و معتقدم فعلا همینکه میبینن ما نماز می خونیم برای آینده اشون کافیه و جواب میده ان شاالله البته مشتاق شنیدن راهکارها و نظرات و پیشنهادات مامان های دیگه هم در این زمینه هستیم
بابا و مامان
11 شهریور 93 11:53
مامان پریسا
12 شهریور 93 8:53
عالی بود. ممنون
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه! قابل شما رو نداشت