مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تجربه ی موفق 21، اندازه ها

1393/4/15 6:00
نویسنده : یه مامان
3,370 بازدید
اشتراک گذاری

تجربه ی موفق امروز رو از زبون مامانِ عزیز مونس، از وبلاگ «گوشه» با هم می خونیم، برای خیلی از وقتها می تونه مثمرثمر باشه، ممنونیم مامانِ عزیز مونس جان محبت...

یکی از ویژگیهای بچه‌ها در تعامل با والدینشان این است که تا جایی که امکان داشته باشد، توقع دارند

یعنی تا جایی که والدین به آنها اجازه‌ی خواستن بدهند، و به درخواست‌هایشان پاسخ مثبت بدهند، بچه‌ها به درخواست‌ها ادامه خواهند داد. (شاید این نکته قابل تعمیم به سایر آدم‌هایی که با ما وابستگی عاطفی دارند، هم باشد. مثل همسر، والدین، دوستان...)

نه گفتن به کسی که به دلت نزدیک است، کار بسیار سختی است. بخصوص وقتی از او بی‌تابی و حرکات بچگانه ببینی. همینطور کنترل خشم بسیار سخت است، وقتی از او پرخاشگری و بی‌ادبی در مقابل شنیدن نه را ببینی.

یکی از راه‌های پیشگیری که اخیراً در مورد مونس به ذهن من رسیده، تعیین کردن اندازه است. یعنی مشخص کردن اندازه‌ی فعالیت قبل از شروع آن. می‌دانم که اگر با او مشغول بازی شوم و این بازی دوساعت هم طول بکشد و انواع و اقسام بازی‌ها را هم بکنیم، باز بعد از دو ساعت او از کنار کشیدن من ناراضی خواهد بود.

پس از اول معلوم می‌کنم: «الان ساعت چهاره. من تا ساعت پنج با شما بازی می‌کنم.» واکنشش این است که از اینکه وقت معینی را به او اختصاص داده‌ام، احساس اهمیت می‌کند و بسیار خوشحال می‌شود. از وقت خوب استفاده می‌کند. ساعت پنج که شد، با جنجال خیلی خیلی کمتری تمامش می‌کنم و می‌روم سراغ کار خودم. او هم با آرامش بیشتری می‌پذیرد. چون می‌داند که از اول قرارمان چه بوده و چگونه مطابق آن عمل کرده‌ایم.

به همین ترتیب در مورد لقمه گرفتن سر سفره: «من فقط سه تا لقمه‌ی اول رو برات می‌گیرم. بقیه‌اش با خودت

در مورد پوشیدن :« من فقط کمکت می‌کنم شلوار بپوشی. جورابات با خودت

در مورد شامپو زدن: «چشمهامو میبندم تو دلم تا پنجاه میشمارم و وقتت تموم میشه.» (ده عدد آخر را بلند میشمارم(

و قس علی هذا...

موقع نوشتن این مطلب تمام مدت ذهنم مشغول به روایتی بود که در مورد رفتار امام رضا(ع) با کارگران در مدرسه خوانده بودیم. به اطرافیانشان که کارگری را به کار گرفته بودند و در مورد او گفته بودند هرقدر بدهیم راضی خواهد بود؛ فرمودند: اول حقوق او را معلوم کنید! اگر معلوم نکنید هر چقدر هم زیاد بدهید، راضی نخواهد بود. اما اگر معلوم باشد، حقوقش را که گرفت راضی خواهد بود و اگر هم اندکی اضافه تر بدهید، دلخوش می‌شود و تشکر می‌کند.

پسندها (8)

نظرات (8)

بابا و مامان
15 تیر 93 11:17
ممنون خیلی تجربه جالبیه بفرمایید خصوصی لطفا
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه، چشـــــــــــــــــــــم
مامان فرنيا
15 تیر 93 13:43
روي فرنيا هم اين مورد جواب ميده مثلا ساعت را نشانش ميدم و ميگم عقربه كه يك دور بزنه بازي بسه بريم نقاشي يا ساعت را نشانش ميدم و ميگم ببنين وقته خواب داره ميگذره (از 10 شب كه بگذره)
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز آفـــــــــــــــرین به شما، خیلی خوبه که به این مورد توجه دارید براتون آرزوی موفقیت داریم
مامان حدیث
16 تیر 93 2:59
سلام من این تجربه را در مورد بازی کردن حدیث با کامپیوتر داشتم . کاملا مستحضرید که دختر من چه علاقه ای به تلوزیون و کامپیوتر داره . البته حالا چند وقتیه که به راحتی موس دستش می گیره و خیلی خوب بازی های مورد علاقه و متناسب با سنش را انجام می ده . من هم که کلا از این که بچه مدام جلوی تلوزیون و کامپیوتر باشه ناراضیم براش یه ساعت روزانه مشخص کردم یعنی از ساعت یک بعدازظهر تا وقتی بابا از سر کار بیاد ( حدودا دو و ربع ) اونوقت حدیث مجبوره برای خوردن ناهار از کامپیوترش دست بکشه و دیگه تموم تا روز بعد .
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز و مهربون خوشحالیم که این تهدید رو به فرصت تبدیل کردید و برای دخترتون برنامه در نظر گرفتید. این کار شما خیلی خوبه و میتونه نظم و برنامه ریزی و قانونمداری رو هم به حدیث جان یاد بده. امیدواریم که همیشه ادامه اش بدید و رهاش نکنید.
گوشه
16 تیر 93 6:35
سلام ممنونم از شما برای انتشار مطلب و لینک. و بویژه وبلاگ خیلی خوبتان! طاعاتتون مقبول حق و موفق باشید
یه مامان
پاسخ
سلام مامانِ عزیز خواهش میشه، ما از شما ممنونیم به خاطر نکته ی جالبتون. وبلاگ خودتونه، باز هم تشریف بیارید.
مامان پریسا
16 تیر 93 7:04
نکته ی بسیار مهمی بود به قول دوستان خصوصا برای تماشای تلویزیون یا بازی با کامپیوتر حتما باید یاد بگیرن که مدت زمانی براشون در نظر گرفته بشه. وگرنه چیزی نیست که ازش خسته بشن.
یه مامان
پاسخ
بله ، همینطوره! تازه بعضی وقتها انگار دوپینگ هم می کنند دیگه اصلا خسته نمی شن.
مامان شبنم
16 تیر 93 13:26
سلام دوست من هم برای کامپیوتر این راهکار رو در نظر گرفته بود و برام تعریف کرد که روزی یک ساعت و نیم به بچه اش اجازه میده با کامپیوتر کار کنه حالا دیگه خودش برنامه ریزی می کنه یه روز کارتون نگاه کنه یه روز بازی کنه ... دیدم بقیه دوستان هم استفاده کردن واقعا به نظرم استفاده از این دستگاهها باید مدیریت بشه متاسفانه امسال تابستون که شد خیلی از والدین فامیلمون برای بچه هاشون به عنوان کادوی قبولی تبلتای ارزون قیمت خریدن واقعا وحشتناکه مدام سرشون توی این دستگاه هست دیگه مال خودش هم هست بدتر شده نمیشه ازش بگیری ... قدیما عشق پسر بچه ها تابستون بود و خرید دوچرخه والله ما که دختر بودیم هم عشقمون خریدن بازی های فکری بود که بعد اومدن کارنامه برامون می خریدن ولی بچه های امروز .... به نظرم پدر و مادرا مقصرن اگه واقعا از صمیم قلب برای بچه شون وقت بذارن و توجیهش کنن و وقت مفیدش رو خوب براش پر کنن قطعا بچه ها هم قبول می کنن و برای خودشون برنامه ریزی می کنن که هم از این وسایل استفاده کنن هم بهش معتاد نشن ... ببخشید خیلی حرف زدم ....
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز از نظر قشنگی که برامون نوشتید ممنونیم، بله دقیقا حق با شماست. خیلی از والدین برای راحت کردن خودشون بچه هاشون رو معتاد میکنن! همه ی ما حداقل تجربه اش رو داریم و دیدیم که وقتی بچه ها یک کارتون ساده رو می بینن چقدر بهش مشغول میشن و دیگه آدم میتونه به همه کارهاش برسه حالا اگه بخوایم این کار همیشگیمون باشه اونوقت چی میشه! تبلت و بازی های دیگه رو که نگو از نظر ما هم انگشت اتهام در درجه ی اول به سمت والدین هست
مامان شاران
16 تیر 93 15:58
سلام خیلی خوب بود ماهم از این اندازه ها داریم البته برای غذا اندازمون دست شاران خانمه
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز به به! می بینیم که همه ی مامان های خوب مدرسه امون تخصصی والا در امر اندازه دارند و این نشون از همدلی ماهاست با هم.
بابا و مامان
16 تیر 93 19:56
سلام بفرمایید خصوصی
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز چشـــــــــم خدمت میرسیم