مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

كودك تیز هوش می خواهد از همه چیز سر در بیاورد

1393/4/2 9:52
نویسنده : یه مامان
4,661 بازدید
اشتراک گذاری

پدر و مادر اولین كسانی هستند كه متوجه رشد حركتی، رشد كلامی و كارهای ذهنی فرزند خود می شوند. رشد زودرس حركتی، كلامی و ذهنی از ویژگی های كودكان دارای هوش بالااست. این كودكان مستقل تر از سایر بچه های هم سنشان هستند و كنجكاوی های بیشتری نسبت به محیط اطرافشان از خود نشان می دهندالبته سن هوش انسان تا 15 سالگی افزایش پیدا می كند بنابر این آزمون هوشی افراد 15 ساله و بالاتر یكسان است.

 

با تشكر از فرصتی كه در اختیارمان گذاشتید، برای شروع خواهش می كنم «هوش» را از نظر علمی تعریف كنید

اكثر صاحب نظران در تعریف هوش می گویند: توانایی در حل مسایل و انطباق آن با شرایط تغییر یابنده محیطی افراد باهوش كسانی هستند كه می توانند مسایل و مشكلات جاری را براحتی حل و فصل كنند و خود را با محیط بگونه ای انطباق دهند كه كارها را بخوبی به پیش ببرند.

حدود 90 درصد مردم جامعه دارای ضریب هوشی بین 90 تا 110 هستند كه به این هوش طبیعی گفته می شود. به هوش بین 70 تا 90 درجه نیز هوش مرزی می گویند؛ یعنی مرز بین هوش طبیعی و عقب ماندگی ذهنی. پایین تر از آن نیز عقب ماندگی ذهنی است كه درجه های خفیف، متوسط و شدید دارد.

افراد دارای هوش مرزی می توانند دوره ابتدایی را در مدارس عادی منتهی با سختی سپری كنند. اما گذر آنها از دوره ابتدایی به دوره متوسطه كار دشواری است. كودكان دارای عقب ماندگی خفیف ذهنی كه دارای هوش بهر بین 70-50 هستند، می توانند در مدارس استثنایی دوران ابتدایی را با زحمت پشت سر بگذارند. اما بیشتر از آن قادر به پیشرفت نمی باشند.

خوب اینها بخش های نه چندان خوب قضیه است، اما قسمتهای خوبی هم وجود دارد؛ یعنی به تعداد افراد دچار هوش مرزی و عقب مانده ذهنی، ما افراد باهوش و هوشمند و نابغه داریم. یعنی كسانی كه ضریب هوشی شان بین 120-110 است. افراد باهوش كسانی هستند كه هوششان از حد عادی مقداری بالاتر است. هوش بهر بین 130-120را «سرآمد» و از 130 به بالا را «باهوش» می گویند.

چه رابطه ای بین هوش و نبوغ وجود دارد ؟

برای داشتن نبوغ درجه حداقلی از هوش بالا ضروری است و آن درجه 130 است. اما نه به این مفهوم كه همه افراد «باهوش»، نابغه اند. ممكن است فردی با هوش بهر 160، نابغه نباشد. بالاترین هوش بهری كه در بین افراد نابغه و نام آور جهان حدس زده شده است بالاتر از 180 می باشد و آن متعلق به شاعر و نویسنده و طبیعیدان آلمانی بنام «یوهان ولفگانگ گوته» است. لئوناردو داوینچی نیز هوش بهری در حدود 140 داشته كه البته نابغه نیز بشمار می رفته است.

در بین هنرمندان ایرانی بر اساس ارزیابی های انجام شده، هوش بهر حافظ و سعدی نیز بیش از 140 تخمین زده شده است. در واقع هوش افراد بطور مستقیم از حدود 4 سالگی به بعد قابل سنجش است. یك متخصص با انجام پرسش ها و كارهای عملی درمی یابد كه كودك متناسب با گروه سنی خودش یادگیری و كارآیی فكری دارد یا نه. اگر سن عقلی و سن تقویمی یكی باشد در این صورت هوش بهر طبیعی است. فرمول خاصی برای اینكار وجود دارد:

100*سن تقویمی÷سن عقلی=هوش بهر 

به این ترتیب كودك 6 ساله ای كه قادر به انجام كارهای یك كودك 8 ساله است. بر اساس فرمول بالا دارای سن عقلی 8 سال می باشد و هوش بهرش او را در رده افراد باهوش قرار می دهد.

بعضی از محققان می گویند: داشتن هوش بالا برای فرد مطلقا به این معنی نیست كه او در جامعه از موفقیت برخوردار باشد. آنان معتقدند كه همراه با ضریب هوشی و «هوش بهر» كه به آن «آی كیو» گفته می شود بهره عاطفی -«ای كیو»- نیز باید در نظر گرفته شود. منظور آنان این است كه یك كودك یا یك فرد بزرگسال قادر باشد در برابر دشواریها مقاومت كند و با صبوری بتواند منافع آینده خودش را به منافع كوتاه مدت برتری بدهد. به عقیده محققان، كسانی كه از چنین ویژگی هایی برخوردارند، در جامعه و در زندگی موفق ترند. هر چند كه ممكن است در كارهای علمی پیشرفت زیادی نداشته باشند.

چگونه می توان كودكان باهوش را شناسایی كرد؟

پدر و مادر اولین كسانی هستند كه متوجه رشد حركتی، رشد كلامی و كارهای ذهنی فرزند خود می شوند. رشد زودرس حركتی، كلامی و ذهنی از ویژگی های كودكان دارای هوش بالااست. این كودكان مستقل تر از سایر بچه های هم سنشان هستند و كنجكاوی های بیشتری نسبت به محیط اطرافشان از خود نشان می دهندالبته سن هوش انسان تا 15 سالگی افزایش پیدا می كند بنابر این آزمون هوشی افراد 15 ساله و بالاتر یكسان است.

كودكان تیزهوش كنجكاوترند. مرتب راجع به مسائل مختلف سؤال می كنند. یك كودك تیزهوش وقتی در مورد مورچه سؤال می كند از والدین خود توضیح كاملی درباره نحوه زندگی آنان می خواهد. آنان می خواهند به عمق مسائل فرو بروند. كودكان تیزهوش با توجه به این كه قدرت فراگیری بالایی دارند ممكن است با كودكان عادی همسال خود خیلی احساس هماهنگی نكنند. بنابراین مایلند كه با افراد بزرگتر نشست و برخاست نمایند. افراد بزرگتر هم آنها را كمتر می پذیرند. بنابراین، این خطر وجود دارد كه كودكان هوشمند تا اندازه ای احساس سرخوردگی و عدم رضایت كرده و منزوی بشوند. اما جای نگرانی نیست؛ زیرا اینها كاملا موقتی است. به این ترتیب كه این بچه ها با توجه به هوش بالایی كه دارند بزودی می آموزند راه هایی برای برقراری ارتباط بهتر با دیگران پیدا كنند.

اغلب والدین این كودكان نگران این مسئله هستند كه مبادا فرزندشان گوشه گیر شود و مهارت های عادی زندگی را فرا نگیرد. در حالی كه دیده شده این كودكان اجتماعی تر از سایر مردم هستند و بسیار راحت تر می توانند با دیگران ارتباط برقرار كنند. در واقع اگر كودكی گوشه گیر و منزوی بود و این مسئله تداوم داشت باید مشكوك شویم كه شاید هوش او كافی نیست یا مبتلابه بیماری روانی و رفتاری از جمله اوتیسم (در خودماندگی) باشد. بنابراین همه چیز كودكان تیزهوش نویدبخش است. آنها راجع به مسائل زندگی هم دیدگاه های جالبی را عنوان می كنند. دلشان می خواهد از هر چیزی سردر بیاورند. برای نمونه می توانند ساعت ها به حركت مورچه ها یا جنبش برگ های یك درخت و یا طلوع و غروب خورشید نگاه كنند. این كار برای آنان بسیار جالب است

آنان در مسائلی كه از نظر دیگران ساده و بدیهی و عادی است می توانند ساعت ها بررسی و تفحص كنند و در واقع گفته می شود كه دانشمندان و هنرمندان كودكان باهوشی هستند كه توانمندی های دوران كودكی شان یعنی «كنجكاوی» خود را حفظ كرده اند. یك دانشمند همیشه همواره در تلاش برای یافتن پاسخ سؤالات خود است. او می خواهد روابط بین اشیاء را كشف كند. او دنیای خیالی می سازد و شخصیت های خیالی می آفریند. این كودكان تمایل زیادی به فعالیت های هنری دارند. والدین باید این خصوصیات را در فرزندشان تشویق كنند، زیرا رشته های هنری راهگشای مسیرهای جدیدتری در زندگی آینده آنان است.

كمال طلبی این بچه ها را چگونه می توان كنترل كرد؟

كودكان تیزهوش دلشان می خواهد بیشتر بدانند و چون از مسائل آگاهی بیشتری دارند، از این رو توقعات و خواسته هایشان نیز به همان نسبت بیشتر است. آنان به علت هوش بالایشان محدودیت ها را بهتر می پذیرند. به طور كلی باید گفت: معمولا والدین دارای فرزند تیزهوش در كنار آمدن با آنان دشواری زیادی ندارند. مشكل در مورد كودكانی است كه از هوش بالایی برخوردار نیستند. آنان به طور ناخودآگاه تمایل دارند كه این نقص خودشان را با داشتن امكانات ظاهری بیشتری جبران كنند. برای نمونه از والدین خود تقاضای لباس و كفش های گرانقیمت می كنند. در حالی كه كودك باهوش به این چیزها توجه زیادی ندارد. برای او كاركرد اشیاء مهم است نه ظاهر آنها. بنابراین یك لباس برای آن اندازه جذاب نیست كه احیانا داشتن یك خودنویس ممكن است برایش جالب باشد. او رفتن به موزه را به رستوران ترجیح می دهد و... بنابراین والدین به راحتی می توانند با بچه های تیزهوش كنار بیایند.

برای تربیت این كودكان چه فاكتورهایی را باید در نظر گرفت؟

باید توجه كرد كه این كودكان به خاطر هوش بالایشان در یك محیط مصنوعی قرار نگیرند. دیدگاه امروزی در مورد تعلیم و تربیت كودكان، دیدگاه یكپارچه سازی و انسجام است. این دیدگاه می گوید: تمامی كودكان باید در جامعه با یكدیگر منسجم شوند. بنابراین بهتر است از همان دوران مدرسه كودكان دارای ضرایب هوشی پایین تر در كنار كودكان عادی تحصیل كنند كه البته این شامل كودكان كم بینا و كم شنوا نیز می شود.

و همین طور كودكانی كه هوش بالاتری دارند بهتر است در كنار كودكان عادی درس بخوانند. دیدگاه جداسازی كودكان مدتهاست كه از نظر علمی و اخلاقی و انسانی مردود شناخته شده است. در واقع حق نداریم با آنان شبیه به ابزار رفتار كنیم و بگوییم كه اینها به علت داشتن هوش بالاتر مستحق تربیت بهتری هستند تا در آینده از تربیت آنان بهره بیشتری ببریم. همه كودكان چه باهوش و چه كم هوش انسان هستند و در درجه اول ما باید شأن و كرامت انسانی را كه خداوند در وجود هر انسانی به ودیعه گذاشته برای همه اقشار رعایت كنیم. نه كودك كم هوش به خاطر هوش كم خود باید سرزنش شود و نه كودك باهوش به خاطر هوش خدادادی اش باید مورد ستایش قرار بگیرد. آنها باید بفهمند كه تفاوت انسان ها دلیل بر تفاخر و تمایز آنها نیست. هوش در صورتی ارزش پیدا می كند كه در جهت رفاه موجودات دیگر مورد استفاده قرار بگیرد. یك فرد باهوش نباید خود را از دیگران جدا كند. او بهتر از هركسی می تواند با دیگران همدلی كند و خودش را جای آنان قرار دهد. او هیچ وقت اطرافیانش را به خاطر نارسایی هایی كه در وجودشان هست سرزنش نمی كند. در حالیكه افراد دارای هوش پایین به افراد دیكتاتور و ستمگری تبدیل می شوند كه فكر می كنند همه باید مثل آنان فكر كنندافراد باهوش همیشه مهربان هستند و خود را به خاطر برآورده شدن نیازهای دیگران در درجه دوم قرار می دهند.

همانطور كه در ابتدا اشاره كردم رشد عاطفی در صورت ارتباط با دیگران حاصل می شود. تنها از این طریق می توان از نحوه زندگی افراد و خواسته هایشان مطلع شد. جدا كردن این كودكان از دیگران نوعی احساس خودبزرگ بینی در آنان به وجود می آورد. بدترین آفتی كه یك انسان ممكن است به آن مبتلاشود.

والدین برای تربیت فرزند تیزهوششان نیاز به چه ابزاری دارند؟

مغز انسان در اثر محرك های محیطی رشد می كند بنابراین هر چقدر كه پدر و مادر محیط غنی تری از جهت آموزش و پرورش برای فرزندشان به وجود بیاورند كودك احتمال رشد هوشی بیشتری خواهد داشتبرای نمونه با او حرف بزنند به سؤالات او پاسخ دهند. برایش كتاب بخوانند، او را به گردش ببرند و جانوران مختلف را به او نشان بدهند. از كودك بخواهند كه با آنها صحبت كند. راجع به مسایل عملی صحبت كنند.

خوشبختانه كشور ما از جمله كشورهایی است كه در آن به كتاب های كودكان توجه زیادی می شود. در واقع حتی گروه های سنی مختلف هم حتی برای خودشان كتاب دارند این طبقه بندی ها كاملا علمی است. یعنی توصیه می كنم كه والدین با توجه به طبقه بندی سنی كتاب ها، آن را انتخاب كنند. اما مهم تر از هر كتابی، ارتباط با والدین و با همسالان دیگر است. پدر و مادر نباید فرزندشان را به امان خدا و جلوی تلویزیون رها كنند. بلكه باید با آنها گفت وشنود داشته باشند. گفت وشنود، یك ارتباط دو جانبه است كه موجب رشد بیشتر فكری می شود. وقتی ما با كسی از نزدیك صحبت می كنیم هم چشمان ما حركت می كند، هم گوش ما و هم سایر حواس ما در آن جا ارتباط دارند. در حالی كه ارتباط با تلویزیون یك ارتباط دو سویه است. چون فقط گوش و چشم كار می كند. تعاملی نیست كه روی ما تأثیر بگذارد یا برعكس.

علت خودكشی برخی از این كودكان در سن بلوغ چیست؟ 

علتش این است كه والدین با گمان اینكه كودك باهوش آنها باید در شرایطی جدا از بچه های دیگر پرورش پیدا كند آنها را از یك زندگی عادی محروم می كنند. در حالی كه این بچه دلش می خواسته بازی هم بكند بنابراین این كودك دچار بحران عاطفی شده احساس تنهایی كرده و واقعاً این مسئله دیده می شود كه كودكان باهوشی كه مربیان فهمیده ای ندارند ممكن است متأسفانه فشار زیادی بر آنها وارد شود و از جامعه جدا شوند. احساس كنند كه تك افتاده اند و كسی را ندارند كه با آنان صحبت كند. رشد هوشی و عاطفی خیلی خوبه كه همزمان با یكدیگر انجام بشود.

منبع: روزنامه كیهان، شماره 18839 به تاریخ 11/4/86، صفحه 7 (گفتگو/ دكتر فربد فدایی روانپزشك)

پسندها (4)

نظرات (4)

مامان فرنيا
2 تیر 93 11:42
سلام مطلب خوبي بود ولي باز هم به نظر من نميتوان با اين مطلب به شناسايي بچه هاي باهوش موفق شويم همه ما والدين فكر ميكنيم فرزندمان باهوش است چون با زمان خودمان مقايسه ميكنيم و ديگه اينكه تشخيصمان يك بعدي است مثلا توي همين مطلب من ديدم نوشته بچه هاي باهوش زياد كنجكاو هستند و ميخواهند به عمق مطلب پي ببرند خوب من بعنوان يك مادر در مورد فرزند خودم اينقدر از سوالهاي بي انتهاي دخترم خسته شدم با خواندن اين مطلب ميگم اهان پس دختر من خيلي باهوش است كه اينقدر سوال ميكنه درحالي كه شايد خصوصيت سني بچه باشه يا مثلا علاقه فرزندم به كتاب بجاي اسباب بازي گران قيمت را به هوش بالاي فرزندم ربط بدهم درحاليكه اين ميتونه بخاطر نوع رفتار ما با فرزندمون باشه كه با كتاب خواندن بيشتر همراهش هستيم و با اسباب بازي خودش بايد بازي كنه پس بچه ترجيح ميده كتاب بخره تا با مادر بازي كنه و وقت بگذرونه همه اينها را گفتم كه بگم ايكاش مركزي وجود داشت يا من ميشناختم كه ميشد انجا رفت و از ضريب هوشي بچه امون مطلع ميشديم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز با صحبت هاتون کاملا موافقیم و اینکه والدین هر کار فرزندشون رو روی هوشش میذارند و از این بابت خوشحال میشن شکی نیست. در واقع شاید این روش، روشی هستش برا اینکه در مقابل خیلی از رفتارهای بچه هاشون عصبانی نشند و صبورانه تر برخورد کنند. و هدف ما هم شاید بیشتر دلداری دادن به والدین در مقابل این رفتارهای بچه هاشون بود. و اشتباهی که خیلی از والدین در مقابل بچه هاشون مرتکب میشن اینه که وقتی چنین حدسی در مورد بچه هاشون میزنن انتظار دارند که حتما توی مدارس تیزهوشان قبول بشن و حساب اونا رو از بقیه ی بچه ها جدا می دونند و این مقاله شاید یه جورایی تلنگری بود به والدینی که چنین تفکری دارند؛ و در واقع نباید رشد طبیعی بچه هامون رو با تفکرات خودمون و حدسیاتی که دوست داریم اونطوری باشه با مشکل رو به رو کنیم. نکته ی آخر که استادمون می فرمودند این بود که والدین کودکان بسیار باهوش و بسیار مومن سختیِ ِکارِ بیشتری نسبت به بقیه ی والدین دارند...
مامان شبنم
2 تیر 93 17:05
سلام اول بگم ممنون از عکسای بامزه ای که انتخاب می کنید تیپ این نی نیه منو کشته مطلب جالب بود متاسفانه دیده میشه که بعض پدر مادرا فقط در تلاشن یه بچه باهوش داشته باشن یا فکر میکنن که دارن !!! و اصلا به بقیه ابعاد زندگی اون بچه توجه نمی کنن اما همون طور که در متن هم اشاره شده بود هر چیزی به اندازه خوبه که اثرات منفی روی اون بچه نذاره ....ممنون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خواهش میشه ما هم ممنونیم از دقت نظرتون همینطوره! افراط و تفریط تو هر کاری نتیجه ی عکس میده. بعضی از پدر و مادرها هم با دست کم گرفتن بچه هاشون مانع از پیشرفتشون میشن. درسته این مورد خیلی کمتر پیش میاد، ولی متاسفانه هست. خدا کنه که همه واقعیات رو همونطور که هست ببینند و بپذیرند.
مامان شاران
2 تیر 93 19:52
سلام مطالب خوب و جالبی بود بله ما خانواده ها الان همش فکر میکنیم بچه های ما خیلی تیزهوشند ولی اینکه هوش بچه ها رو به چه سمت و سویی سوق داد خیلی مهمه
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز بله دقیقا همینطوره که گفتید
مامان پریسا
4 تیر 93 14:08
من هم با گفته های دوست عزیزم مامالن فرنیا کاملا موافقم. گاهی والدین کوچکترین علائمی رو که در بچه میبینن سریع میگن بچه ی من تیز هوشه و کلا از بقیه جداشون میکنن و دنبال اموزش های انچنانی میرن. ولی به نظر من هم شرایط محیطی خیلی تاثیر داره . اصلا گاهی در یک مقطع سنی بچه از نظر هوشی سریع پیش بره و در یه مقطع سنی در جا بزنه.... نمیشه همه ی این موارد رو در نظر نگرفت...
یه مامان
پاسخ
بله! شرایط محیطی خیلی موثره! بچه ها روحیه ی تقلیدپذیریِ بالایی دارند و به خاطر اینکه بچه های این دور و زمونه بیشتر با بزرگترها در تماس هستند ، بیشتر هم تحت تاثیر اعمال بزرگترها هستند.