مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

تجربه ی موفق 15: شمارش اعداد!...

1392/10/7 6:00
نویسنده : یه مامان
5,327 بازدید
اشتراک گذاری

به خاطر کار همسرم در یک شهر دیگه ای دور از خانواده هامون زندگی می کردیم. وقتی بچه دار شدیم دست تنها بودم و بی تجربه...

به خاطر کار همسرم در یک شهر دیگه ای دور از خانواده هامون زندگی می کردیم. وقتی بچه دار شدیم دست تنها بودم و بی تجربه البته سعی کرده بودم تا حدودی مطالعه داشته باشم در نتیجه میدونستم که نباید نوزاد رو توی اتاق تنها بذارم و برم دنبال کارهام چون وقتی من رو نبینه فکر میکنه نیستم و نگران میشه و دچار اضطراب میشه و شاید این مساله رو همون موقع نشون نده و در نبود من آروم به نظر برسه اما وقتی کمی بزرگتر شد اثرش بیشتر مشهوده و همش نگرانه که من ترکش نکنم! یه چیزی مثل اضطراب جدایی...

همچنین یه جایی خونده بودم که برای جلوگیری از این مشکل، وقتی از اتاق بیرون میرم یا از میدان دید نوزاد خارج میشم باید باهاش صحبت کنم که بدونه من هستم. با توجه به این قضیه از همون اوایل نوزادیش هر وقت کاری داشتم و مثلا میخواستم به آشپزخونه برم، بهش میگفتم الان مامان برمیگرده یک، دو، سه، چهار .... و همینطور با صدای بلند، آروم و شمرده اعداد رو میشمردم تا برگردم پیشش. حتی بعضی وقتا این شمارش تا صد هم میرسید و دوباره از اول میشمردم!...

یا گاهی که مجبور بودیم برای دیدن خانواده هامون به شهرمون سفر کنیم توی مسیر انگار حوصله اش سر میرفت و نق میزد به همین راحتی خوابش هم نمیبرد که!... منم برای اینکه مشغولش کنم و با صدای خودم آرومش کنم میبردمش کنار پنچره ی قطار و با انگشت به بیرون اشاره میکردم و آروم و کش دار کنار گوشش مثلا درخت ها رو می شمردم. یه دو سه بار که تا بیست میشمردم چشماش سنگین میشد و خوابش می برد.

نتبجه این شده که الان یکسال و نیمش هست و بلده تا بیست بشمره! یعنی یه روز دیدم کنار اسباب بازی هاش نشسته و یه چیزایی میگه؛ خوب که دقت کردم دیدم ظاهرا داره میشمره. من گفتم یک، جواب داد دو، گفتم دو، اون گفت سه، گفتم سه، اون گفت چهار خلاصه هی رفتم بالاتر و اون یه عدد بالاترش رو گفت تا رسید به «دیس» یعنی بیست! خیلی برام جالب بود البته من دبگه بیشتر بالا نشمردم اما چند روز پیش همسرم بیست و یک و بیست و دو و... رو هم که میشمرد تقریبا جواب میداد!

می خوام بگم که بچه ها خیلی زود یاد می گیرن و اگه من هر چیز دیگه ای غیر از شمارش اعداد رو هم تکرار کرده بودم الان حفظ بود! حتی بعید نیست سوره ی یاسین که موقع خواب به عنوان لالایی براش پخش میکردم رو حفظ باشه و یا شاید داره حفظ میکنه، چون الان که براش میذارم کلمه ی آخر بعضی از آیات رو میگه...

حرف آخر اینکه قدر این نعمت های بهشتی رو بدونیم و ذهن آماده و پر ظرفیتشون رو با هر چیزی پر نکنیم، همونطور که به تغذیه جسمشون اهمیت میدیم به تغذیه روح و روانشون هم اهمیت بدیم تا ان شاالله امانت دارهای خوبی باشیم و باقیات الصالحاتی به نام فرزند صالح و ان شاالله نسل صالح از خودمون به جا بذاریم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان پریسا
7 دی 92 7:00
سلام صبح به خیر. البته بچه ها در این سن ذهنشون مثل یه لوح سفیده که فقط در حال ضبط کردن هستش. هر چیزی رو با چند بار تکرار به راحتی یاد میگیرن. من هم بارها پیش اومده که شعری رو 2- 3 بار برای پریسا خوندم و بعد پریسا اونو حفظ کرده. گاهی یه چیزی رو هم که دوست داره تکرار کنه کمی در موردش توضیح میده مثلا میگه اون شعری که داخلش پستچی داره چی بود و وقتی من اولش رو براش میگم سریع دستشو میذاره جلو دهنم و میگه یادم اومد و خودش ادامشو میخونه. خلاصه این که به قول این مامان مهربون باید قدر این فرشته ها رو بدونیم و حواسمون باشه که چه چیز هایی رو وارد مغز اماده ی دریافتشون میکنیم.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز با نظرتون موافقیم. خدا این پریسا خانوم گل و باهوش رو برای مامان مهربون و عزیزش حفظ کنه ان شاالله
مامان پریسا
7 دی 92 7:05
ای بابا هی میزنه کد امنیتی صحیح نیست.... سلام و صبح به خیر درسته بچه ها در این سن اماده ی دریافت هر مطلبی هستن و خیلی راحت اونو به خاطر میسپارن.
یه مامان
پاسخ
امان از دست این اینترنت بی تربیت! همون اول کدتون درست بوده و همونطور که می بینید نظرتون ثبت شده. ممنون از پیگیریتون
مامان پریسا
7 دی 92 7:07
من هم اگر بخوام چیزی رو به پریسا یاد بدم ، کافیه 2- 3 بار اونو بخونم و پریسا سریع اونو حفظ میکنه. اگر یادش بره به یه نکتش اشاره میکنه مثلا میگه اون شعر که پستچی داره چی بود و من اولشو که بخونم سریع دست میذاره جلو دهنم و میگه یادم اومد و باقیشو مبخونه. الان هم مرتب خودش در خونه ، شعرهای مهد رو تکرار میکنه.
یه مامان
پاسخ
خدا حفظش کنه ان شاالله
مامان پریسا
7 دی 92 7:08
به هر حال به قول این مامان مهربون باید مراقب این فرشته های کوچولو باشیم و این که چه چیزی رو وارد این لوح سفید میکنیم، مسئولیت خیلی بزرگیه که ایشالله همه موفق باشیم.
یه مامان
پاسخ
الهی آمیــــــــــــــــــــــن بله واقعا مسئولیت بزرگ و سنگینیه
مریم (مامان روشا)
7 دی 92 11:34
سلام وقتتون به خیر
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز وقت شما هم به خیــــــــــــر باشه. ممنون از حضور همیشگی و گرمتون
مریم (مامان روشا)
7 دی 92 11:37
آفرین به این مامان...منم باهاشون موافقم که بچه ها خیلی زود یاد میگیرن...روشای منم یک و نیم ساله بود که چندتا شعر میخوند و شمارش اعداد بلد بود و خیلی چیزای دیگه...بچه ها همشون باهوشن همه چی یه ما بزرگترها بستگی داره ...فقط کافیه براشون وقت بذاریم همین
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز با نظرتون موافقیم مخصوصا اون جمله ی کلیدی آخرتون ان شاالله که همه ی مامان های عزیز شغل مادریشون رو با تمام وجود باور کنن و به نحو احسن از عهده ی اون بر بیان
مامان اینده
7 دی 92 12:05
جالب بود مطلبتون .استفاده کردم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان آینده ی عزیز خوشحالیم که براتون مفید واقع شده موفق باشید
fatima
7 دی 92 13:36
سلام ،من تازه مامان شدم ، هنوز فسقلی من خیلی خیلی کوچولوئه من تازه این وبلاگ رو پیدا کردم و خیلی دوسش دارم ، ممنون از زحمات و مطالب خوبتون با اجازه لینکتون کردم برام دعا کنید نی نیم رو سالم بغل بگیرم
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز خیلی خیلی به مدرسه ی خودتون خوش اومدید. خوشحالیم که یه مامان جدید به جمع مامان های مدرسه اضافه شده و امیدواریم که مطالب مدرسه براتون مفید واقع بشه. دعا می کنیم که خدا فرزند سالم و صالحی به شما عطا کنه و بهتون توانایی و توفیق تربیت صحیحش رو بده شما هم به بخش مامان های مدرسه اضافه شدید
مامان شبنم
7 دی 92 15:38
سلام واقعا جالب بود .... همینه بچه ها توی هر محیطی قرار بگیرن با سرعت بالا شروع به یاد گیری می کنن .... ممنون از مطلب مفیدتون
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز با نظرتون کاملا موافقیم
مارو کیجاشان (مادر و دخترها)
7 دی 92 18:32
سلام عزیزم ،‌وبلاگ خیلی خیلی قشنگی داری امیدوارم در تمام مراحل زندگیت موفق باشی خوشحال میشم اگه به وبلاگ ما هم بیاید (یه وبلاگ آموزش آشپزی شمالیه)
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز ممنون که به مدرسه ی خودتون تشریف آوردید، چشم ان شاالله خدمت میرسیم موفق باشید
مامان شاران
7 دی 92 21:05
روش خوبی بوده تکرار برای بچه ها به نظر من هم بهترین چیزه هم دوست دارند هم حافظشون خیلی چیزهارو با تکرار یاد میگیره شاران هم الان خیلی چیزها رو با تکرار یاد گرفته از شمردن گرفته تا کلمات انگلیسی و پایتخت کشورها....و من از این بابت خیلی خوشحالم
یه مامان
پاسخ
بله واقعا هر چیزی که چند یکی دوبار تکرار میشه رو سریع یاد میگیرن و براشون هم حالت بازی داره. ان شاالله که بتونیم از این ظرفیت وجودیشون به نحو احسن استفاده کنیم و در قالب بازی و سرگرمی و نه آموزش مستقیم و کلاس درسی، اطلاعات مفید و خوبی رو بهشون یاد بدیم
مامان یاسمن و محمد پارسا
8 دی 92 9:07
چه تجربه جالبی
یه مامان
پاسخ
بله همینطوره، ما هم از این مامان عزیز تشکر می کنیم که تجربه شون رو برامون نوشتن
مامان کیارش
9 دی 92 10:48
سلام من هراز گاهی میومدم و مطالبتونو میخوندم و برام خیلی جالب بود و این یکیش از همه بهتر بود واقعا همینطوره که میگین مرسی
یه مامان
پاسخ
سلام مامان مهربون ممنونیم از لطفتون. امیدواریم که همیشه شاهد حضورتون باشیم
مائده(ني ني بوس)
11 دی 92 23:08
تجربه جالبي بود.آفرين به اين بچه باهوش