مدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــامدرســـــــــه ی مامان هــــــــــــــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مــدرســـه ی مــامــان هـا

اینجا برای تربیت فرزندانمان همگی هم معلم هستیم هم شاگرد!

آموزش مهارت قصه گویی؛ گام بیست و چهارم

1392/9/11 6:00
نویسنده : یه مامان
3,328 بازدید
اشتراک گذاری

تقریبا در طی این چند قسمت با مهارت قصه گویی آشنا شدیم و راه حل هایی رو با هم دیدیم که باعث میشد لحظات بهتری را در حین قصه گویی به فرزندان خودمون هدیه کنیم. چند پیشنهاد دیگر برای کودکان 6 تا 7 سال در این قسمت ارائه شده که می تونه توی امر قصه گویی و همزمان با اون بقیه ی مهارت ها کمک کننده باشه.

 با هم ببینیم...

* از کودک بخواهید، قصه هایی را که قبلا شنیده است برای شما تعریف کند.

حتی کودک را تشویق کنید تا در جمع کودکان، افراد خانواده، دوستان، آشنایان و بزرگترها، قصه بگوید. این کار علاوه بر اینکه به کودک اعتماد به نفس می دهد، مهارت زبان آموزی او را نیز تقویت می کند.

* از افراد دیگر فامیل و دوستان و آشنایان خود بخواهید تا برای کودک شما قصه تعریف کنند. این کار موجب می شود تا کودک، روش های ارتباط گیری را بشناسد و حتی با قصه های جدیدتر و با اجراهای متفاوت تر آشنا شود.

* برای کودک خود قصه تعریف کنید، اما در یک قسمت حساس، آن را نیمه تمام بگذارید و بگویید: حالا بقیه اش را تو بگو.

در حقیقت ، شما کودک را تشویق می کنید تا ذهنش را فعال کند و خود، ماجرا را بسازد و قصه را ادامه دهد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان شاران
11 آذر 92 10:31
ممنونم از مطالب آموزندتون
یه مامان
پاسخ
خواهش میشه مامان عزیز
یک عدد مامان
11 آذر 92 11:33
خیلی جالب بود ، گاهی وقتا من قصه ای رو که برای قند و عسل میگم بعد نمایشش رو بازی میکنیم و هر کسی باید طبق داستان خودش دیالوگای مربوط به نقشش رو بگه، انقده این کار رو دوس داریم که نگو تازه گاهی وقتا اسم یه وسیله ای که توی داستانمون هست رو به روش پانتومیم بازی میکنیم بقیه باید حدس بزنن که منظور ما چیه قند و عسل پانتومیم رو خیلی دوس دارن و تا به یه جمع خانوادگی میرسیم میگن مامان بیا گروه بشیم پانتومیم بازی کنیم!
یه مامان
پاسخ
این خیلی خوبه و خلاقیت و هوش اونا رو زیاد می کنه و البته این نشون میده که شما از وقتی کوچولوتر بودن در این زمینه براشون وقت گذاشتید و کار کردید
مامان شبنم
11 آذر 92 13:07
سلام جالب و مفید بود مثل همیشه ....
یه مامان
پاسخ
سلام مامان عزیز؛ ممنون از همراهیتون
مامان پریسا
11 آذر 92 13:50
سلام. خوبید؟ خسته نباشید. وای چه خوب این یه ایده ی خوبه برای وقتی که در جمع خانوادگی هستیم و بچه ها از سر و کول هم بالا میرن. حد اقل با این کار یه رقابته شیرین هم بینشون به وجود میاد.
یه مامان
پاسخ
سلام مامان نمونه خوبیم شکر خدا بله همینطوره که گفتید نمونه اش هم همین قند و عسل خودمون هستند به خاطر تجربه ی خوشمزه ای که برامون فرستادید هم ممنونیم. ان شاالله در پست تجربه ی خوشمزه ی بعدی ازش استفاده میکنیم تا مامان های خوب دیگه هم یاد بگیرن
مامان یاسمن و محمد پارسا
12 آذر 92 18:06
خیلی جالب و مفید بود ممنونم یاسمن همیشه برا پارسا قصه می گه اونم با دقت گوش میده چند وقت پیش خونه خالش اینا بوده پسر خاله ها نمی خوابیدند خالش می گفت بهشون قصه گفت بعد لالای را خوند دیدم حسین (پسر خاله 7سالش) خوابیده بود بعدشم یواش یواش دانیال و خوابونده بود دانیال هم1سال از یاسمن بزرگتره اونم خوابونده بود اروم اومده و گفته خاله حسین و یاسمن خوابیدند من و اماده کن الان مامانم میاد دنبالموقتی بهش گفتم چه قصه های گفتی گفت برا دانیال که بچه ست قصه بچه ها را گفتم شنگول و منگول برا حسین قصه بزرگترا پسر ی که به حرف بابا و مامانش گوش نمی کردفکر کنم بس که قصه طولانی بوده طفلکا خوابیدند
یه مامان
پاسخ
بح بح ! آفرین به یاسمن خانم! هم به خاطر قصه گویی و هم به خاطر احساس قشنگی که پشت این کارش نهفته. خدا براتون حفظش کنه
مامان علی خوشتیپ
13 آذر 92 10:53
این دقیقا کاریه که معلم علی اینا باهاشون انجام میده...به هر دانشآموز یک کتاب قرض میده و باید بخونند و برای بقیه تعریف کنند توی کتاب کارشونم داستاهای نصفه هست که باید بقیشو تکمیل کنند...از اونجایی که علی ما مثل ننش خلاصه نویسه،ادامه داستاناش خیلی خنده دارند(میشه عینه فیلم های سانسور شده ای که صدا و سیما پخش میکنه و نمیفهمی چجوری فیلم تموم میشه)
یه مامان
پاسخ
آفــــــــــــــــــــــرین به این معلم خوب و فهمیده، خدا این جور معلما رو حفظ کنه و خیرشون بده. آقایون که معمولا کم گوی و گزیده گوی هستند اما شما که بهتون نمیاد خلاصه نویس باشید حداقل شکر خدا، الحمدلله نظراتی که برای ما می نویسید خیلی خوب و قشنگ هستند و با خوندنشون روحمون شاد میشه
مامان علی خوشتیپ
13 آذر 92 11:02
این پانتومیم بازی که مامان دوقولوها گفتند جزو بازیهای رسمی فامیل ماست...البته بین بزرگترها خیلی طرفداراش بیشترند(نوع ضعیفشو توی خونه با علی انجام میدیم) این بگم مدلی که ما انجام میدیم خیلی حرفه ای و درحد المپیکه... نمونه هایی که گروه مقابل باید تشخیص بده چی هستند؟ ابوریحان بیرونی غضنفر توربین بخار مالدیو مارمولک یتیم و... جالبه همه رو هم حدس میزدیم
یه مامان
پاسخ
اع! چه چیزای سختی این موارد به ذهن کی میرسه که طرح میکنه آخه؛ مخصوصا مورد آخری کلا پانتومیم بازی خوبیه بی سر و صدا و سرگرم کننده و جذاب و البته پرورش دهنده ی خلاقیت