درک کودکان و نوجوانان از مفاهیم دینی؛(پرسش و پاسخ هایی درباره ی خدا)
وقتی خیلی کوچک بودم مادرم پول خردهای کیف اش را در یک صندوقچه کوچک می انداخت: یک تومانی، پنج تومانی و گاهی هم اسکناس .... روزی از او علت اش را پرسیدم و مادر گفت: «اینها را جمع می کنم تا برای بچه های یتیم، لباس و کتاب داستان و اسباب بازی بخریم... آنها پدر ندارند و ...» درست به خاطر دارم که با تعجب گفتم: «این همه پول را ما چرا باید بدهیم؟ به ما چه؟!» در عالم کودکی، آن سکه های پول خرد به نظرم زیاد می آمد. مادر در جواب من گفت... مادر در جواب من گفت: «با این کار خوب و شاد کردن دل آنها، خدا را خوشحال می کنیم. همه مردم سعی می کنند کارهای خوب انجام دهند تا در مسابقه خوشحال کردن خدا...