تقریباً همه ما، استرس پریدن لقمه به گلو را احساس کرده ایم،حس وصف ناشدنی خفگی و بی قراری برای به دست آوردن ذره ای هوا. سپس سرفه ای که انگار ریه را مانند یک جوراب از این رو به آن رو می کند و بالاخره هم دمی عمیق که با خود، حیات دوباره را در کنار اشک شوق به فرد هدیه می کند... شاید کمی اغراق کرده باشم، ولی تمام این روندها تلاش سرسختانه بدن برای پرتاب کردن جسم خارجی و تسهیل دوباره تنفس را وصف می کنند. اما همیشه این تلاش موفقیت آمیز نیست و به کمکهایی قوی تر از بیرون نیازمند می باشد.در بزرگسالان، لقمه غذا بیش از هر چیز دیگر درگلو گیر می کند. (پس همیشه سر سفره آماده باشید.) اما در اطفال چنین محدودیتی وجود ندارد و عامل خفگی ممکن است هر جسمی...